آرزو:
سلامی به پاکی دل های کودکان/ خدمت شما همه همراهان همیشگی برنامه خانواده ما / من آرزو هستم / و به همراه حامد عزیزم در خدمت شما هستیم//
حامد:
من هم حامد هستم و/ سلام عرض میکنم خدمت شما همه ی عزیزان //
وقتی از بیرون زندگی سیروان و نگاه میکنم به عنوان یه کودک همیشه غبطه میخورم از این همه زیبایی،آرامش، گذشت، شادی /و در لحظه زندگی کردن/ و تمام صفاتی که اگر ما آدم بزرگ ها داشتیم زندگیمون به مراتب از اون چیزی که فکر میکنم هم / قشنگ تر میشد//
آرزو:
یه چالش مجازی بود که پدر مادر ها/ به شوخی به بچه هاشون میگن /که تمام شکلات های هالووینت رو خوردیم/ و از واکنش بچه ها فیلم میگرفتن من هم همین کار را با سیروان انجام دادم/ آخه سیروان خیلی روی خوراکی هاش حساس بود/ و دوست داشتم ببینم واکنشش چیه؟ //
رفتم جلوش گفتم سیروان تمام شکلاتی که جمع کرده بودی و مامانی خورده حالا میخوای چیکار کنیم ؟/
یه خورده ناراحت شد و سریع ناراحتیشو فراموش کرد و گفت / شکلات ها که برنمیگرده لابد گشنه بودی/ اشکال نداره دوباره با هم جمع میکنیم / ولی این سری با هم بخوریم باشه مامانی ؟//
چیزی که خیلی باعث تعجبم شد این بود که توی کوتاه ترین زمان / از اوج ناراحتی سریع برمیگرده به زمان حال /و میتونه خوشحال و آروم باشه بدون هیچ افسوسی/ و انقدر راحت میتونه ببخشه با اینکه اگه شکلاتا رو دستش میگرفت خیلی سخت میشد ازش بگیری //
حامد:
در تمام متون فلسفی و تمام متد های روانشناسی از زندگی کودکان به عنوان مرجع درست
نحوه ی زندگی نام برده می شه /مثلاً من یک مصاحبه از استاد فقید سینمای ایران عباس کیارستمی دیده بودم که می گفت من همیشه به زندگی کودکان غبطه میخورم / به خاطر اینکه اونها می سازن و خودشون خراب میکنن قبل از اینکه اون چیزی که ساختن خودش خراب بشه/ ولی ما آدم بزرگا همیشه اسیر دلبستگی های دنیا مون هستیم//
آرزو:
وقتی که میریم پارک وسیروان یک کودک دیگه رو میبینه /بدون در نظر گرفتن اینکه اون کودک از چه ملیتیه /یا خانوادش چه شکلیه یا /وسایلی که داره از چه برندیه/ با ذوق میره باهاش بازی میکنه/ درسته توی بازی بعضی وقتا دعواشون میشه یا سر یک اسباب بازی به تفاهم نمیرسن /گریه میکنن/ ممکنه همدیگه رو بزنن / ولی در آخر توی کسری از ثانیه جوری با هم اشتی میکنن/ که انگار نه خانی امده و نه خانی رفته //
حامد:
ماها فقط شکل ظاهریمون شبیه یک آدم بالغه و همیشه سعی می کنیم و اون چیزی که هستیم رو مخفی میکنیم که همون کودک درونمونه/ واینکار ریشه ی اصلی تمام بیماری های روحی و روانی / از جمله افسردگیه
آرزو:
به قول استاد سخن سعدی:
به دل گفتم ای ننگ مردان بمیر
که کودک رود پاک و آلوده پیر
همیشه حتی در ادبیات کهن از کودک به عنوان مظهر پاکی یاد شده/ به نظر من به خاطر اینکه کودک در لحظه زندگی می کنه/ کودک ها می بخشه وبه چیزهای فانی دل نمیبنده /
حامد:
در کلام می خونیم :/
«هرآینه به شما میگویم تا بازگشت نکنید و مثل طفل کوچک نشوید، هرگز داخل ملکوت آسمان نخواهید شد؛ متی ۱۸-۳
خدا میگه تنها زمانی که شما می تونین وارد ملکوت آسمان بشین/ اینه که مثل کودک باشین در غیر ابنصورت /هرگز داخل ملکوت آسمانی نخواهیم شد /
اگه ما بتونیم صفاتی که یک کودک داره رو در خودمون داشته باشیم واینکه راحت ببخشیم/ قضاوت نکنیم ،به چیزهای فانی دل نبندیم وبه اندازه ارزش هر چیزی از اون لذت ببریم و بدونیم عشق و محبت بی قید و شرط یعنی چی/ اون وقته که ما میتونیم / وارد ملکوت آسمان بشیم//
آرزو:
همینطور که در قسمت اول آیه میگه هر آینه به شما میگویم تا بازگشت نکنید و مثل طفل کوچک نشوید/ یعنی اینکه ما باید به صفات اولیه خودمون برگردیم/ همون صفات پاکی که/ موقع کودکی داشتیم/
متاسفانه ما به مرور زمان از اون صفات دور شدیم / و با حساب وکتاب هامون /از ان فضای کودکانه ی زیبا فاصله گرفتیم/ /
کلام به ما میگه که بازگشت کنید تا داخل ملکوت آسمان گردید
امیدوارم که بتونیم کودک درونمون رو پیدا کنیم تا دستانش رو در دستان پدر آسمانی قرار بده و به ملکوت آسمان راه پیدا کنه
حامد: آرزو جان ممکنه با یه دعا مارو برکت بدی؟//
آرزو: حتما عزیزم/
خدايا ..
بزرگ شدن کار سختیه!
هر گاه مرا لايق بزرگ شدن دانستی ، به من
دانشی ببخش تا رويای هيچکس را نابود نکنم و
برای قلب تمامی انسان ها ارزش قائل شوم تا
بزرگتر شدنم به انسانتر شدنم معنا دهد …
خدایا حجم دلتنگی هایم وسیع است
و پر و بالم بسته …
اینگونه بگویم اسیر وابستگی های دنیا شده ام …
دلم آرامش میخواهد …
ذره ای …
لحظه ای …
آغوشی بی دغدغه تر از آغوشت سراغ ندارم …
مرا در حریم آغوشت جا کن …
که بسیار محتاج تسکینم …
حامد:
امین وتا درودی دیگر در دستان پر جلال خداوند باشید .//