شماره : 1
عنوان : برنامه معرکه
نویسنده : جهانگیر مدرس اول ( فرشید )
گوینده / گویندگان : کمال / فرشید
سردبیر : فرشید
کلمات کلیدی : معرفی عیسی مسیح
تاریخ :
مقدمه:
مرشد- آسمون آبيه همه جا اما \ آسمون اون وقتا آبی تر بود\ رو بوما هميشه کفتر بد
کر- يکی بود يکی نبود غير از خدا هيشکی نبود\ . حياتا باغ بودن آدما سر دماغ بودن \ بچه ها چاق بودن جوونا قل
چماق بودن دخترا با حيا بودن مردما با صفا بودن \ حوض پر آبی بود مرد مير آبی بود\ چی بگم ؟
بچه مرشد- نون گندم مال مردم اگه بود ؟\ نميرفت از گلو پائين بخدا \ اگرم مشکلی بود\ آجيل مشکل گشا حلش ميکرد\ بچه بازی ميکردن تو کوچه،\ جم جمک برگ خزون\ حمومک مورچه داره\ بازی مردخدا مردخدا
ب – کو کجاست مرد خدا ؟
کر – سلامی بود عليکی بود حال جواب سلامی بود آدم خوش کلامی بود.\ برکت داشت پولا\ پول بجون بسته نبود\ آدم از دست خودش خسته نبود\ نونی بود پنيری بود\
هيچکس واسه جهاز دخترش چوب حراج به کليه اش نميزد\ کسی بی کار نبود \ قلب و قرنيه واسه فروش نبود .\ هيچ مردی شرمنده اهل و عيالش نبود
قصه ای بود قصه ای بود قصه ای بود قصه کک به تنور قصه فرهاد و شیرین
خانمها آقایان به معرکه ما خوش آمدید
قسمت اول :
م- بچه مرشد
ب- جونم آقا مرشد
م- بدو بیا که خیلی کار داریم
ب- آقا مرشد آفتاب از کدوم ور درومده چه عجب شمارم دیدیم . پارسال دوست امسال فالور
م- از وقتی که این ماسماسکها رو دادن دست مردم و شبکه های اجتماعی راه افتاد دیگه کیه که معرکه مارو تموشا کنه
ب- خوب حالا مگه چیزی تغییر کرده
م- اوه اوه بچه مرشد تغییرات اساسی . غصه نخور که دوران غم سر اومده
ب- نه اقا مرشد میخواستم غصه بخورم دیدم توش مو داره نخوردمش ها ها ها
م- بابا چقدر بامزه شدی تو میبینم که مزه میریزی
ب- اقا مرشد درخت نیستم که بی مزه باشم
م- درخت؟ چه ربطی داره
ب- آخه از درختای بامزه چوب شور درست میکنن ها ها ها
م- از بس بی مزه ای آدم خنده اش میگیره
ب- آقا مرشد آدم بامزه که همه رو میخندونه شرط اینه که آدم به بی مزه گی بخنده .آقا مرشد نگفتی حالا معرکه نمیگیریم چی به حال و روز بچه مرشد اومد؟
م- حالا چی به حال و روزت اومد . راستی کجا بودی این همه مدت ؟ به چه کاری مشغول بودی؟
ب- آقا مرشد تو شبکه های اجتماعی پست میزاشتم تولید محتوا میکردم فالوور جمع میکردم تبلغ تجاری میگیرفت … نه ببخشید هنوز نگرفتم / ای دارم لک و لکی میکنم
م- باریکلا آفرین پس بیکار ننشستی چند نفر دنبال کننده داری
ب- خدا رو شکر زیاد دارم کم کم بیشتر هم میشن. شکر خدا تو این حیطه آدم موفقی بودم
م- مثلا چند تا
ب- الان در عرض شیش ماه تقریبا به نه تا رسیدن
م- نه تا؟
ب- اره دیگه سه تا ش پسرعموماهمن دو تاش دختر خاله هام با خواهر و برادرام، یکی هم که خودمم با یه ایدی دیگه
م- خسته نباشی دلاور با این همه موفقیت
ب- اره آقا مرشد خدا رو شکر پستهام کلی لایک میخوره معلومه که خیلی محبوبم
م- مثلا چند تا
ب- هر پستم حد اقل دو سه تا لایک میخوره
م- کمرت رگ برگ نشه
ب- مثلا این پستو میبینی اسمش هست پرواز لک لک
م- ببینم / خوب پس لک لکش کجاست این که آسمون خالیه
ب- تا اومدم از لک لک عکس بگیرم پرواز کرد و رفت
م- بابا ایولا نترکونی فضای مجازی رر
ب- آقا مرشد حالا هرچی ما بروی خودمون نمیاریم تو هم ما رو ضایع نکن . بزار ببینم .اها بفرما این پیج آقا مرشده این مرشد شمائی یا کس دیگه اس ؟ این متعلق به کیه
م- کارو قاطی پاتی نکن این مسئله فرق میکنه
ب- آقا مرشد خودت هم که پنج تا بیشتر فالوور نداری
م- من همینجوری بازش کردم اما تو داری میگی میخوای ازش نون در بیاری
ب- نه فعلا در آمدم از یه جای دیگه اس
م- آفرین بچه مرشد مرد باید کار کنه کار جوهره مرده . حالا چیکار میکنی؟
ب- هیچی آقا مرشد میشینم هی میکوبم تو سر این موشه قراره که میلیاردر بشم
م- ای داد بیداد . بچه مرشد برو فکر نون باش که خربزه آبه . اگه قرار بود مردم اینطوری میلیاردر بشن که واویلا بود
ب- آقا مرشد تقصیر شماست دیگه آخه من بجز معرکه گیری کار دیگه ای بلد نیستم
م- راست میگی بچه مرشد اما تقصیر منم نیست روی زمونه سیاه باشه که همه رو یجوری گرفتار کرده اما بهت مژده بدم که از این ببعد قراره بساط معرکمون براه باشه
ب- راست میگی آقا مرشد
م- دروغم چیه؟
ب- بدین مژده گر جان فشانم رواست
م- بدو بیا که دیر شد
ب- گفتی دیر یاد سیر افتادم . سیر با پیاز دعواش میشه میگه حیف که سیرم و الا میخوردمت ها ها ها
م- بچه مرشد با کسی آشنا شدم که مسیر زندگی منو تغییر داد
ب- آقا مرشد آدم نا بابی نباشه تو رو به بیراهه ببره
م- مثبت فکرکن
ب- تنها قسمت مثبت زندگیم گروه خونیمه
م- بچه مرشد اینی که میخوام باهاش آشنات کنم \ کاملترین مرد دنیاست پر از نیکوئی و خوبیه اصلا بدی در او راه نداره
ب- نه بابا
م- جان شما
ب- خوب تعریف کن کیه این آدم
م- بذار معرکمونو شروع کنیم قراره تورو هم باهاش آشنا کنم
ب- بفرما آقا مرشد
م- بنام خداوند جان و خرد کزین برتر اندیشه بر نگذرد
ب- خداوند نام و خداوند جای خداوند روزی ده رهنمای
م- اهای اونیکی مریض داری ای عزیزی که قرض داری توئی که بار سنگین کمرتو خم کرده پاشو بیا / بیائید نزد من ای تمامی زحمت کشان و گرانباران، که من بشما آسایش خواهم بخشید/ بدو بیا دل بده تا دردت درمون بشه
ب- آقا مرشد دل کجا بود طفلک دلم چند وقت پیش از دستم شاکی شد کفت بسه دیگه اینقدر بلا سرم آوردی کاری نکن از حرکت بایستم انفاس سوسک کنی.
م- آنفاکتوس بچه مرشد
ب- آره دیگه همون سکته قبلی
م- بچه مرشد بازم داری پرت و پلا میگی بجای این حرفا دل بده
ب- دلمونو اونقدر شکوندن که یواش یواش با هر زخمی که برداشت تبدیل به سنگ شد. بدردت میخوره دل سنگی؟
م- اتفاقا اون کسی که میخوام باهاش آشناتون بکنم متخصص قلبه
ب- آقا مرشد با کلاس شدی با دکتر مکترا میپری
م- بچه مرشد این شخص طبیب تمام درداست هر دردی داشته باشه درمونش میکنه
ب- تو که گفتی متخصص قلبه اینطور که میگی دکتر داخلیه
م- داخلی چیه؟ خارجی کدومه؟ کور مادر زاد رو بینا میکنه/ لگان رو خرامون میکنه/ جزامیا رو از جذام پاک میکنه
ب- نه بابا
م- جان شما / به فرمانش مرده ها زنده میشن
ب- زنده میشن؟
م- اره جونم چرا دست پاچه میشی
ب- اوووو وه عجب آدم با کراماتیه
م- اینا که چیزی نیست باد و باران و طوفان هم گوش بفرمانشن و بدستورش خاموش میشن
ب- آقا مرشد پس فقط یه طبیب نیست
م- اون هم طبیبه هم حبیبه درمون تموم درهاست
ب- درمون دردها؟
م- بچه مرشد این شخص هم درمان درهاست هم پادشاه عالمه
ب- راست میگی مرشد؟
م- دروغم چیه؟
ب- به / مرده زنده مکینه کور بینا میکنه ما که نفهمیدیم بالاخره طرف دکتره یا پادشاهه
م- پادشاه پادشاهانه
ب- آقا مرشد یه وقت از دستمون شاکی نشه جلادشو صدا بزنه کلمونو قطع کنه
م- ای بابا بچه مرشد این پادشاه از اون پادشاهائی که تومیدونی نیست . این پادشاه خود عشقه نه تنها تو رو بدست جلاد نمیسپاره بلکه جونشو فدای تو کرده
ب- فدای من ؟
م- فدای تو فدای من فدای تمام آدمهای دنیا از اول خلقت تا روز رستاخیز
ب- بابا من که نمیفهمم چی میگی حسابی گیج شدم
م- پادشاه های زمینی برا اینکه سلطنت کنن ادم میکشن خون میریزن دشمناشونو قلع و قمع میکنن . آما این پادشاه برای سلطنتش، خودشو فدای دشمناش میکنه / پادشاهان جان میگیرند تا سلطان عالم شوند/ شاه ما جان خود بداد تا سلطان قلبم شود /
ب- آقا مرشد چطورخودشو فدای ما کرد اصلا برای چی جون خودشو داد
م- بچه مرشد اون فدیه گناهان ما شد. گناهان ما را بخودش گرفت تا محکومیت از ما برداشته بشه
ب- خوب پس اونموقع گناهان ما چی میشن؟
م- هر کسی که به او و کارش ایمان بیاره و دلشو تقدیمش کنه گناهانش بحسابش گذاشته نمیشه و پارسا شمرده میشه
ب- آقا مرشد پارسا اسم پسر خاله منه یک بچه باحالیه یعنی منم میشم عین پارسا
م- آره اما این پارسا با اون پارسا فرق داره
ب- آقا مرشد حالا یه سئوالی / اگه این بابا جونشو داده پس قراره ما با کی آشنا بشیم؟
م- فهمیدم خیلی حواست جمع عه /آفرین بچه مرشد که دست گذاشتی تو نکته اصلی
ب- آقا مرشد این که دیگه خیلی تابلوئه آخه گفتی طرف فدای ما شد اگه فدا شده یعنی دیگه نیستش/ نکنه باس بریم سر مزارش و عین امامزاده ها دخل ببندیم
م- بچه مرشد کسی که مرده و تو قبره آخه چه کاری میتونه بکنه؟ قبر این بزرگوار خالیه
ب- قبر خالیه؟ پس اونی که مرد کجاست؟
م- اون مرد و در قبر نهاده شد اما در سومین روز بر مرگ غلبه کرد و از مردگان برخواست
ب- اوو وه / یعنی بر مرگ هم غلبه کرد؟
م- معلومه/ تمام قدرت اسمان و زمین در دستای اونه / اون قادر مطلقه
ب- وای چه باحال عجب هنگامه ای میشه باهاش آشنا بشیم / برامون پارتی بازی کنه / دیگه تو زمین و آسمون کارمون براهه/ خوب مرشد حالا قراره ما براش معرکه بگیریم؟
م- بچه مرشد من که تا نفس میکشم قراره که بشارت نجات اونو تا جائی که در توان دارم تو معرکه هام برا مخاطبام برسونم / اگر تو هم همراه منی دست مریزاد اگرم نیستی که در امان خدا
ب- اقا مرشد دمت گرم / یعنی اصلا ما رو نشناختی / ما کی رفیق نیمه راه بودیم که حالا باشیم / هستم تا آخرش باهاتم / بخصوص که خیلی مشتاقم تا بدونم این شخص کیه؟
م- باریکلا بچه مرشد/ معلومه که میشناسمت / پس همراه همیم تا هم خودمون بیشتر با این شخصیت آشنا بشیم / و هم به دیگران بشناسونیمش
ب- آقا مرشد
م- جون مرشد
ب- همه چی رو گفتی الا اینکه آخه کیه این آدم باحال؟
م- آخه دندون رو جیگر نمیذاری که بهت بگم
ب- خوب آقا مرشد ما لال شدیم بفرما بگو ایشون کین که دارم از فرط تعجب شاخ در میارم
م- بچه مرشد
ب- جونم آقا مرشد
م- حاضری تا تو رو با این شخص عظیم آشنات کنم
ب- آقا مرشد ما خیلی وقته حاضریم
م- بچه مرشد این شخص عیسی مسیح خداوند هستش
ب- عیسی مسیح ؟
م- آره جونم چرا دست پاچه میشی؟
ب- آقا مرشد همون که پیغمبر مسیحیاست؟
م- بچه مرشد این عیسیائی که مد نظر منه با اون عیسائی که تو میشناسیش فرق داره برا اینکه بتونی بهتر بشناسیش هر چی که ازش تا حالا شنیدی بذار کنار اونائی که شنیدی جعلی بوده
ب- ای بابا بیا و درستش کن پاک گیج شدم .
م- گیج نشو میخوام تو رو با عیسی مسیح آشنات کنم .در او حیات بود و آن حیات،نور آدمیان بود
ب- اره من شنیده بودم که کلی معجزات و عجائب از اون سر زده و لی نمیدونستم که قضیه از چه قراره / مثلا شنفتم توگهواره شروع به حرف زدن کرده
م- بچه مرشد
ب- جونم آقا مرشد
م- بهت گفتم که هر چی شنیدی هر استنباطی از اون داری بذار کنار/ ممکنه بعضی از اونا جعلی باشه / اگه میخوای اونودرست و درمون بشناسیش / اگر میخوای با عیسی مسیح حقیقی دوست بشی و باهاش راه بری/ باید فکرت رو پاک کنی باید قلبتو پاک کنی باید همه چیز رو از نو شروع کنی عین اینکه دوباره از مادر زاده میشی
ب- اوو وه مگه میشه آدم دوباره از مادر زاده بشه
م- آره که میشه / عیسی مسیح قادره تا تغییر بده / اون دل سنگی که میگفتی
ب- خوب
م- اون دل سنگیتو میگره نرم میکنه و دل گوشتی بجاش بهت میده دلی که برای همه بتپه و توش پر از عشق باشه
ب- آقا مرشد بخدا اونقدربلا سرم اومده که دلم پر از نفرت شده دیگه به هیچ کس و هیچ چیز اعتماد ندارم
م- میدونم / حق داری اما قراره که همه چیز فرق کنه
ب- آقا مرشد من حسابی جا خوردم/ خیلی مشتاقم تا با عیسی مسیح بیشتر آشنا بشم
م- عالیه این اشتیاق / پس باس تا برنامه بعدی صبر کنی تا شروع کنیم و با هم ببینیم این عیسی مسیح کیه و چه کارهایی کرده و چه کارهائی قراره بکنه
ب- آقا مرشد با بی صبری منتظرم
م- باشه بچه مرشد تو معرکه آتیمون هم تو روهم عزیزان مخاطبمون رو بیشتر باهاش آشنا میکنم فعلا بدون که این عیسی مسیح خدای زنده است
عزیزان دل در برنامه های آینده شما را تا جائی که توان دارم با عیسی مسیح آشناتون میکنم . آماده باشید برای یک تحول عظیم حاضر باشید که قراره زندگیتون این رو به اون رو بشه
مواظب خودتون باشید و در پناه عیسی مسیح
تا برنامه بعد خدا نگهدار
Leave A Comment