شماره :9

عنوان : برنامه معرکه

نویسنده : جهانگیر مدرس اول ( فرشید ) 

گوینده / گویندگان : کمال / فرشید 

سردبیر : فرشید

کلمات کلیدی :  رساله یعقوب 

تاریخ : 

قسمت نهم:

م- بچه مرشد

  ب- جونم آقا مرشد

م- اونا چیه تو دستت ؟ باز داری چه دسته گلی به آب میدی؟

ب- آقا مرشد اینا محصولات بهداشتیه نمایندگیشونو گرفتم عرضه محصولات آرایشی بهداشتی

م- نمایندگیشونو گرفتی و داری رو دستت میفروشی؟ این چطور نمایندگیه؟

ب- آقا مرشد یکی از آشناهامون تو یه شهر مرزی زندگی میکنه اون آورده داده بهم گفته بفروش سهم خودتم بردار

م- اونموقع این میشه نمایندگی محصولات آرایشی بهداشتی

ب- آقا مرشد بس چی بگم؟ بگم عرصه محصولات قاچاق و تقلبی؟خوب منم دارم به کارم بال و پر میدم دیگه. تو این دور و زمونه باس کمی کلاس بالا حرف بزنی و کاراتو گنده کنی

م- خوب حالا اینا چین تو دستت / یه توضیح بده ببینم

ب- آقا مرشد این کرم رو میبینی./ این جوان کننده پوست و صورته / کافیه که هر شب بمالی بصورتت صبح که پاشی حد اقل بیست سال جوون شدی

م- نه بابا خودت امتحان کردی؟

ب- خودم که نه ولی یدونه دادم زن عموم خیلی ارزونه تقریبا یک پنجم قیمت کرم خارجیه البته اینم خارجیه ها اما مارکش فرق میکنه

م- خوب این زن عموی شوربختت از این کرم استفاده ام کرده؟

ب- آقا مرشد نمیدونم که چرا پوستش کمی حساسیت داده و چند تا لکه افتاده رو پوست صورتش اما عوضش قیمتش خیلی مناسب بود / از اون پسره هم که اینارو آورده بود پرسیدم، گفت عوارض جانبیش طبیعبه یه مدت بعد خودبخود خوب میشه

م- عجب / با اینحساب بیست سال پیرتر شده

ب- آقا مرشد یه مدت جلو موهات میرختن، کم پشت شده بودن

م- خوب

ب- این شامپو برای ریزش موست/ معجزه میکنه یدونه دادم عموم چند بار سرشو باهاش شست

آخه اونم جلوی موهاش کمی ریخته بود

م- خوب نتیجه اش چیشد/ ریزش موهاش قطع شد موهای ریخته اش در اومدن

ب- نه آقا مرشد اتفاقا بقیه موهاشم ریخت و کلا کچل کچل شد / اما ازون پسره پرسیدم گفت طبیعیه اول همه موها رو میریزه بعد از زیر موهای تازه و جوون در میاد / حالا عموم منتظره که موهاش جوونه بزنه / ولی نمیدونم چرا لامصب فعلا خبری نیست/یدونه از این شامپو ها بدم بهت؟

م- نه قربونت / دستت درد نکنه با این عرضه محصولاتت/ بذار همین دو تا شوید رو سرمون سبز باشه

ب- پس بذار چند تا ازین قرصهای لاغری بهت بدم چربی سوزن و اشتها رو کور میکنه فوری وزنت  کمتر میشه

م- بچه مرشد دمت گرم / همینجوریش هم دل و روده درست و حسابی نداریم بذار این یه فقره همینطور باقی بمونه

ب- آقا مرشد پسره خیلی از این محصولات تعریف میکرد / میگفت شاید اولش مشتریات کمی ناراضی بشن ولی رفته رفته که عادت کردن از محصولات خوششون میاد کمی باس دندون رو جیگز بذاری /  

م- تا حالا دیدی یه جواهر فروش برا فروش جواهراتش دادو قال کنه /ابدا جیکشم در نمیاد چون جواهرات خودشون ارزش دارن/ اما ضایعاتچی با بلندگو داد میزنه و دوره گردی میکنه / تا حالا یه زرگر دیدی دوره بگرده و جواهراتشو عرضه کنه

ب- نه مرشد خدائیش ندیدم

م- آدمهام اینطورین اونائی که تو چنته شون جواهر هستش جیکشون در نمیاد چون جواهر درونشون دیر یا زود خودشونو نشون میدن / اما ادمای تو خالی فقط داد و قال میکنن واسه اینکه درونشون فقط قراضه جات هستش

ب- آقا مرشد حالا دیگه جنسهای من شدن قراضه

م- بچه مرشد من منظور من یه چیز دیگه اس چیزای مهمتر زندگی البته محصولات تو رو هم شامل میشه/ اما حرفم اینه که سعی کن قلبتو پر از جواهر و چیزای با ارزش کنی اونموقع نیاز نیست مثل طبل تو خالی فقط صدا کنی/ اما اگر درونت پر از آت آشغال و قراضه جات باشه مجبوری با بلندگو داد بزنی و هارت و پورت کنی

ب- آها آقا مرشد گرفتم منظورتو / یعنی میگی درختی که بار میاره سرش و بیشتر خم میکنه

م- شیر مادرت حلالت باشه/ باریکلا

ب- خوب آقا مرشد اونموقع چی میشه؟

م- انموقه آدم فروتن میشه / یکی از خصلتهای زیبای عیسی مسیح فروتنی هست / با اینکه قدرت زمین و آسمون تو دستاشه اما همیشه در برابر پدر آسمونی و دیگران فروتنه/ واسه همین اساس ایمان به عیسی مسیح فروتنی و خضوع در برابر پدر آسمونیه/ پردمون نگاه کن میبینی عیسی داره با شاگرداش چیکار میکنه؟

ب- عه آقا مرشد داره پاهای شاگرداشو میشوره انگار

م- بلی درسته داره بشاگرداش یاد میده که فروتن باشن و همدیگه رو خدمت کنن/ بعدا در موردش مفصلا صحبت میکنیم

ب- آقا مرشد یعنی میگی ماهم باس فروتن باشیم؟

م- باس باشیم اما واقعا آیا هستیم / من خودم که تو این زمینه ایرادهای اساسی دارم / خودم دارم بهت میگم ولی راستشو بخوای تو عمل کردن به گفته هام زیاد غیور نیستم / موقع حرف زدن خوبیم اما تو عمل چی/ خدا شاهده دارم خودمو میگم ها فکر نکن روی سخنم با کس دیگه اس

ب- آختیار داری آقا مرشد شما خودت خیلی ماهی داری چوبکاری میکنی

م- امروز میخوام باهات در مورد رساله یعقوب که در همین مورده، صحبت کنم /میخوام تو رو با یه شخصیت که این رساله رو نوشته آشنات کنم / 

ب- همین آقا هه که داره نامه مینویسه؟ آقا مرشد ایشون کین؟

م- اسم این شخص یعقوبه / ایشون از طرف مادری برادر عیسی مسیحه / که رساله یعقوب رو تو عهد جدید نوشته

ب- آقا مرشد این آقا یعقوب تو رساله اش چی نوشته؟

م- بچه مرشد تو باب دوم این نامه به اهمیت ایمان و عمل اشاره شده/ ایمان بدون عمل مرده / فایده ای نداره آخه تو ایمان داشته باشی که خدا یکی است خوب حتی دیوها هم به این ایمان دارن/ ایمان تو وقتی ارزش پیدا میکنه که با عمل همراه بشه

ب- آقا مرشد میفهمم چی میگی ولی واقعا بعضی وقتها سخت میشه آدم نمیتونه

م- همین که میفهمی نمیتونی خودش خیلیه / اون ناتوانی تو ببر بحضور خداوند . اقرار کن به نتونستن/اونموقع میبینی که قدرت خداوند درونت جاری میشه

ب- راست میگی مرشد

م- دروغم چیه؟

ب- آقا مرشد

م- جون مرشد 

ب- میشه کمی بیشتر در مور این ایمان و عمل توضیح بدی؟

 م- ببین بچه مرشد تو این رساله اومده که اعمال ابراهیم وقتی اسحاق را بر مذبح تقدیم خدا کرد پارسائیشو ثابت کرد/ ایمان و اعمال او با هم عمل میکردن و ایمان او با اعمالش کامل شد

ب- عجب 

م- یا مثلا اعمال راحاب روسپی وقتی که فرستادگان را پناه داد و از راه دیگه روانه کرد/ تو عهد عتیق بخونش خیلیماجرای جالبیه  

ب- آقا مرشد پس ایمان بدون عمل فایده نداره

م- بچه مرشد

ب- جونم آقا مرشد

م- همونطور که بدن بدون روح مرده است ایمان نیز بدون عمل مرده است

ب- پس آقا مرشد برا اینکه بتونم به ایمانم عمل کنم چکار باس بکنم

م- دعا کن و از خداوند بخواه/ خداوند میفرماید: بخواهید که بشما داده خواهد شد/ بجوئید که خواهید یافت/بکوبید که در برویتان گشوده خواهد شد/ زیرا هر کهبخواهدبدست آوردو هر که بجوید یابد و هر که بکوبد در برویش گشوده شود

ب- واقعا آقا مرشد

م- شک نکن / همه وعده های خداوند که تو کلامش داده شده انجام شدن / کلام خداونده و رد خور نداره

  ب- به به آقا مرشد چقدر بدلم نشست

م- بچه مرشد گلام خداوند بدل میشینه

ب- خوب آقا مرشد این آق یعقوب دیگه چی نوشته تو نامه اش

م- بچه مرشد

ب- جونم آقا مرشد

م- دیدی برای اینکه اسبها رو مهار کنن بدهنشون لگام میزنن و اسب رو مطیع خودشون میکنن

ب-اره مرشد دیدم

م- یا اینکه یه کشتی بزرگ رو با یه سکان کوچیک هدایت میکنن؟

ب- بلی مرشد 

م- زبان  انسان هم همینطوره / عضو کوچیکیه اما ادعاهای بسیار داره/ همونطوری که یه جرقه کوچیک میتونه یه جنگل رو به آتیش بکشه/زبان هم آتیشه / دنیائی از شرارت در میان اعضای بدن که همه وجود انسان را آلوده میکنه و تموم زندگیشو به آتیش میکشه

ب- چطور آقا مرشد؟

م- انسان همه گونه حیوون  و پرنده و خزندهو جاندار دریائی رو رام کرده اما قادر نیست زبون خودشو رام کنه؟

ب- آقا مرشد از قدیم گفتن زبان سرخ سر سبز میدهد بر باد

م- زبان شرارتی است سرکش و پر از زهر کشنده/ با این زبون خدا رو متبارک میخونیم و با همین زبون آدمهائی رو که بشباهت خدا آفریده شدن لعن میکنیم / از یه دهن هم ستایش بیرون میاد هم نفرین

ب- آره والا آقا مرشد راست میگی

م- مگه میشه از یه چشمه هم آب شیرین بیرون بیاد هم آب شور/ یه چشمه شور آب شیرین بیرون نمیده که

ب- واسه همینه که کسی که عاشق خداست باس مواظب زبونش باشه

م- بلی بچه مرشد/ کسی که اسمشو گذاشته ایماندار نباس کسی رو لعنت کنه یا بهش فحش بده یا پشت سر دیگران حرفای نا مربوط بزنه/ چنان تهمت میزنیم عینهو آب خوردن

ب- آقا مرشد غیبت / غیبت عین نقل مجالس میمونه / هر کس که حضور نداشته باشه تو جمع پرونده اش ریخته میشه رو بساط/ بقول شما راست دروغش هم اهمیت نداره / فقط سوژه باشه واسه ضایع کردن / آخه چرا؟

م- چون که قلب انسان مریضه / شخص نیک از خزانه نیکوی دل خود نیکوئی ببار می آورد، و شخص بد از خزانه بد دل خود ، بدی. زیرا زبان از انچه دل ار آن لبریز است، سخن میگوید.

ب- از کوزه همان برون تراود که در اوست

م- مگه میشه قلبی که مسکن روح القدسه / قلبی که مملو از عشق بخداست قلبی که دیگران رو محبت میکنه  پشت سر دیگران بد بگه یا لعن و نفرین کنه؟

ب- بلی آقا مرشد اگر تو قلب کینه و نفرت نباشه ازش چیزای زشت هم بیرون نمیاد/ آقا مرشد یه وقتهائی منم اینطوری میشم / بعضی وقتا دری وری از زبونم بیرون میاد / چیکار باس بکنم

م- بچه مرشد اینکه به زبون میاری و اقرار میکنی اولین قدمه / توبه کن و ببر بحضور خدا / دعا کن که کینه و نفرت از دلت بیرون بیاد و جاشو عشق و محبت پر کنه / دعا کن که روح القدس تو دلت ساکن شه و آروم آروم هر چیز زشتی که از خدا نیست از درونت بیرون بندازه و تو رو شستشو بده

ب- به به دمت گرم آقا مرشد که این چیزای باحال رو بمن یاد میدی

م- بچه مرشد

ب- جونم آقا مرشد؟

م- شکر بخاطر کلام خدا/ شکر بخاطر فیض خدا / شکربخاطر این محبتی که درون خداوند برای مخلوقاتش هست / اینو شنیدی که خدا محبت است ؟

ب- بلی آقا مرشد شنیدم / آقا مرشد

م- جون مرشد

ب- آقا مرشد یه سئوالی دارم

م- بپرس بچه مرسد نذار تو دلت بمونه؟

ب- آقا مرشد گفتی نامه یعقوب تو پردمون هم دیدیم که داره نامه مینویسه / این نامه رو برای کی نوشته این آقا یعقوب 

م- بچه مرشد / نامه یعقوب برای مسیحیان یهودی تبار که اطراف فلسطین پراکنده بودن نوشته شده / که مجموعه ای از تعالیم عملیه

ب- آقا مرشد دیکه چه مطالبی توش اومده

م- بچه مرشد شنیدن کی بود مانند دیدن/ خوبه که خودت بری این نامه و تمام رسالات و نوشته های دیگه ی کتاب مقدس رو مطالعه کنی / اصلا کسی که اسمشو گذاشته ایماندار باید بصورت روزانه همونطور که از خوراک جسمی استفاده میکنه روح خودشو هم از کلام خدا تغذیه کنه/ بازم دارم میگم اما چقدر خودم هم بهش عمل میکنم خدا میدونه

ب- آقا مرشد ما میتونیم یه برنامه بذاریم بشینیم با هم کتاب رو بخونیم و در موردش صحبت کنیم وقتی شما توضیح میدی من خیلی چیزا یاد میگیرم

م- فکر خیلی خوبیه / من خودمم خیلی چیزا  یاد میگیرم . اصلا هر وقت کلام رو میخونم یه چیز جدید و تازه یاد میگیرم واسه همینه که میگن کلام خدا زنده اس

ب- آقا مرشد

م- جون مرشد

ب- دیگه چه موضوعاتی تو این نامه هستش

م- بچه مرشد تو رساله یعقوب اومده که تسلیم خدا باشید و در برابر ابلیس ایستادگی کنید که از شما خواهد گریخت/ به خدا نزدیک شوید که که او نیز بشما نزدیک خواهد شد/ در حضور خدا فروتن شوید تا شما را سر افراز کند

ب- آقا مرشد یعنی واقعا ابلیس از ما فرار میکنه

م- بچه مرشد کلام خدا رد خور نداره/ فقط کافیه که در برابرابلیس ایستادگی کنی مطمئن باش که ازت دور میشه/ بچه مرشد

ب- جونم آقا مرشد

م- در انتهای این رساله هم اومده اگر کسی از شما مشکل داره دعا کنه /اگر کسی شاده  سرود حمد بخونه/ اگر کسی بیماره از مشایخ کلیسا بخواد براش دعاکنن/دعای با ایمانبیمار را شفا میبخشد و خداوند او را بر میخیزاند/  و اگر گناهی کرده باشد آمرزیده میشود/ نزد یکدیگر به گناهان خود اعتراف کنیدو برای یکدیگر دعا کنید تا شفا یابید/

ب- آقا مرشد میدونم که دعا خیلی تاثیر داره

م- دعای مرد پارسا قدرت داره و بسیار اثر بخشه/ خوب بچه مرشد معرکه امروزمون رو هم بپایان رسوندیم / تا یه معرکه دیگه و یه برنامه دیگه همه شما عزیزان رو بدستان پر توان عیسی مسیح میسپارم/ خدا نگهدار