شماره : 3
عنوان : برنامه معرکه
نویسنده : جهانگیر مدرس اول ( فرشید )
گوینده / گویندگان : کمال / فرشید
سردبیر : فرشید
کلمات کلیدی : یحیی تعمید دهنده و شاگردان عیسی
تاریخ :
قسمت سوم :
م- بچه مرشد
ب- جونم آقا مرشد
م- کجا بودی باز ؟ مشغول چه کاری بودی؟
ب- آقا مرشد داشتم تو آگهی ها دنبال یه کار کمکی میگشتم آخه دشتی که شما بهم میدی کفاف زندگیمو نمیده میخوام یه کار پارت تایم پیدا کنم
م- جان چی چی تایم
ب- آقا مرشد سخت نگیر منظورم کار نیمه وقت برا زمانائی که معرکه نمیگیریم
م- خوب باس اینو فرنگی بگی؟ نمیتونی بزبان مادریت بگی
ب- آقا مرشد آخه میدونی من اونقدر مسلط بزبان انگلیسیم مثل زبان مادریم میمونه بعضی وقتا قاطی میکنم
م- باریکلا نمیدونستم تو زبان هم بلدی؟
ب- به اختیار داری مرشد دوستای خارجکیم هر جا گیر میکنن زنگ میزنن از من میپرسن.
م- راست میگی؟
ب- دروغم چیه
م- حالا من یه جمله بگم میتونی ترجمه اش کنی؟
ب- معلومه . شک میکنی مرشد؟
م- نه بابا شک چیه تقریبا مطمئنم
ب- بفرما آقا مرشد
م- بگو من و مرشد قراره معرکه بگیریم
ب- من بزبان انگلیسی آی میشه
م- آفرین اینو میدونی خودش خیلیه
ب- آی و
م- و؟ و چی میشه بچه مرشد
ب- آقا مرشد بستگی بجاش داره بعضی وقتا و رو همون و خطاب میکنن
م- چه جالب نمیدونستم
ب- اره میگفتم آی و مصدر مرشد قرارینگ گرفتینگ معرکه
م- بابا خسته نباشی با این انگلیسی حرف زدنت
ب- آقا مرشد من خودم تو مسایقات بین المللی زبان، جایزه اسکار گرفتم
م- اسکار؟ تو مسابقات زبان؟
ب- آقا مرشد میدونی چپ و راست به انگلیسی چی میشه؟
م- چی میشه؟
ب- چپ میشه رایت راست میشه لفت
م- مرحبا نه بابا یه چیزائی میدونی البته برعکس
ب- آخ ببخشید منظورم برعسک بود
م- همینکه چپ و راست فارسی رو بلدی خودش خیلیه
ب- اقا مرشد یبار استاد زبانمون گفت اول رایت همه مون رفتیم سمت راست کمی نگاه کرد و گذاشت رفت
م- نا امید شده بنده خدا. بچه مرشد میدونی گربه به انگلیسی چی میشه/
ب- آقا مرشد اینکه دیگه معلومه میشه کت
م- ایولا. خوب بس بچه گربه چی میشه
ب- نیم کت
م- مکان گربه؟
ب- جا کت
م- پای گربه
ب- پا کت
م- شیر مادرت حلالت باشه با این زبان خارجکیت/ بچه مرشد نو خاله به کی میگن؟
ب- به کسی که خاله نداشته باشه میگن نو خاله
م- بچه مرشد خاله داری؟
ب- نه آقا مرشد اتفاقا دائی دارم اما خاله نه
م- اما من بهت نمیگم نخاله
ب-چطور؟
م- هیچی فراموش کن یه روز یه نفر تو حموم سونا داشت اب یخ میخورد
ب- خوب؟
م- یکی اومد بهش گفت تو این بخار گرم آب یخ نخور ضرر داره / یارو گفت بخار چیه؟ گفت بی خیال راحت بخور تو طوریت نمیشه/ حالا تو هم بچه مرشد بی خیال همینطوری بزبانت ادامه بده
ب- خوب آقا مرشد این یه امر فطریه درون من جریان داره / آقا مرشد من میتونم چند تا کلمه کلیدی بهت یاد بدم یه روز اگه رفتی خارج راحت به کارات برسی
م- نه بابا
ب- جون شما ببین / تو خارجکی به تاکسی میگن تاکسی / به هتل میگن هتل / به سینما میگن سینما / به پارک میگن پارک / به رستوران میگن رستوران / به پیتزا میگن پیتزا / اما به ماکارونی میگن اسپاگتی خیلی دقت کن ها اینجاش مهمه فرق داره با بقیه
م- اره دیگه تقریبا هشتاد درصد مشکل زبان حل شد دمت گرم بابا
ب- اره مرشد خیلی از کلمه های ما مشترکه یا ما ازاونا وام گرفتیم یا اونا از ما
م- بخاطر اینه که فرهنگستان زبان راه انداختن
ب- آره دیگه مثلا بجای واژه بیگانه و سخیف کامپیوتر از رایانه استفاده میکنیم
م- اره مثلا رستوران سلف سرویس شده رستوران خویش یار
ب- یا مثلا واژه نامانوس ماوس پد شده زیر موشی
م- اره مثلا لازانیا شده خمیر برگ
ب- این پوت و اوت پوت شده درون داد و بیرون داد
م- بچه مرشد اگه بخوای از اینا بگی تا صبح باید روح شاعران پارسی گوی روتو گور بلرزونیم واقفعا دستشون درد نکنه با اینهمه مراقبت از هویت و زبان ملی
ب- آقا مرشد خودمونیم حیف بودجه هائی که صرف چنین چیزائی میشه
م- ای بابا بچه مرشد سرمایه مملکت چنان داره بتاراج میره که اینا پیشش موشتولوقه / دود از کله آدم بلند میشه
ب- آها پس اینه که پس کلم همیشه داغ میشه
م- خوب بچه مرشد دیگه بسه/ بهتره بریم سراغ کار خودمون
ب- بفرما آقا مرشد
م- سری پیش یادته چه چیزائی رو یاد گرفتیم؟
ب- بلی که یادمه / اول یاد گرفتیم که چطور بابا آدم و ننه حوا زحمت اخراج نوع بشر رو از باغ عدن کشیدن و ما رو در بدر کردن
م- خوب بعدش
ب- بعدشم متوجه شدیم که وقتی میکیم نجات منظور چیه و عیسی مسیح چطوری ما ها رو نجات داده
م- یه کوچولو بگو چطوری؟
ب- هیچی دیگه آقا مرشد عیسی مسیح بروی صلیب بجای من و شما تاوان گناهان ما رو پرداخت کرده/ جون داده تو قبر گذاشتنش بعدشم تو سومین روز از مرده ها قیام کرده
م- باریکلا بچه مرشد خیلی مختصر و مفید گفتی ایولا
ب- آقا مرشد شاگرد کیم؟ استادم انگار شمائی ها / غیر از این نباس باشه
م- خوب بچه مرشد حالا بریم سراغ پرده خونی امروز
ب- آقا مرشد اینا کین تو رودخونه شنا میکنن؟
م- بچه مرشد / خوب نیگا کن اون یحیی تعمید دهنده اس / مردخدا بود پارسا و خدا ترس /مردم رو دعوت به توبه میکرد و تو رودخونه غسلشون میداد
ب- خوب آقا مرشد این یحیی چه ربطی به عیسی مسیح داره
م- مردی آمد که از جانب خدا فرستاده شده بود / نامش یحیی بود/ او برای شهادت دادن آمد/ شهادت بر آن نور / تا همه به واسطه او ایمان بیاورند / او خود آن نور نبود بلکه آمد تا بر آن نور شهادت دهد/ آن نور حقیقی که بر هر انسانی روشنائی می افکند براستی بجهان می آمد
ب- آها
م- خود یحیی بر طبق آنچه اشعیای نبی بیان کرده بود گفت:/ من صدای آن ندا کننده در بیابانم که میگوید،/ راه خداوند را هموار سازید
ب- خوب آقا مرشد چی شد وقتی با عیسی مواجه شد
م- فردای اون روز وقتی عیسی رو دید که بطرفش میومد گفت:/این است بره خدا که گناه از جهان بر میگیرد.
ب- آقا مرشد پس این آقاهه کیه تو رودخونه کنار یحیی / دارن آب بازی میکنن؟
م- بچه مرشد حواست پرته یا داری شوخی میکنی؟ این عیسی مسیح هستش اومده تا از دست یحیی تعمید بگیره
ب- مگه یحیی از عیسی مسیح بالاتر بود
م- بچه مرشد اصلا اینجور چیزا ربطی به جایگاه اشخاص نداره عیسی مسیح فروتن شد و اطاعت از پدر آسمونی رو نشون داد / خود یحیی گفت من لایق نیستم حتی بند کفش او رو ببندم و موقع تعمید هم گفت من باید از دست تو تعمید بگیرم اما عیسی مسیح گفت :/ بگذار که اکنون چنین شود، زیرا شایسته است که ما پارسائی را بکمال تحقق بخشیم.
ب- خوب آقا مرشد شیر فهم شدم ولی نفهمیدم این کبوتر چیه داره بالا سر عیسی پرواز میکنه
م- بچه مرشد
ب- جونم آقا مرشد
م- اون روح القدسه که مانند کبوتری بر عیسی مسیح قرار میگیره درست اونموقع هم یه ندا از آسمون شنیده میشه که این است پسر محبوب من که از او خوشنودم
ب- خوب آقا مرشد این مردائی که اینطرف وایسادن کیان؟
م- اینا اولین شاگردای عیسی مسیحن که دونه دونه انتخابشون کرد و گفت بیائید دنبال من اونا هم کار و زندگیشونو ول کردن راه افتادن دنبال عیسی مسیح اونا دوازده نفر بودن
ب- عجب/ آقا مرشد
م- جون مرشد
ب- آخه چی میشه یه نفر با یه کلمه، تمام زندگیشو ول میکنه و راه می افته دنبال اون شخص؟
م- آفرین بچه مرشد بخدا یه وقتائی از تویه چیزائی میشنوم که میگم این پسره نابغه اس بعد یهو یه کارائی میکنی میگم یه جو عقل تو کله این بشر پیدا میشه؟
ب- خوب حالا کدوم یکی بود؟
م- الان میخوام بگم باریکلا با این سئوال خوب و درستت/ راستش من خودم اینطوری به قضیه نگاه نکرده بودم اما حالا که تو پرسیدی فکر میکنم که کلام و منش یه نفر چقدر میتونه جذاب و گیرا باشه که کسی که نمیشناسه با یه کلمه اش راه بیافته دنبالش / حالا گیرم که راه افتاد بعد از اون روز، چه چیزهائی ازش میبینه که دیگه ولش نمیکنه و تا آخر عمرش راه اونو ادامه میده
ب- تا آخر عمرش
م- بچه مرشد بجز یکی از شاگردای عیسی که بهش خیانت کرد تقریبا تمام شاگرداش جونشونو در راه عیسی مسیح فدا کردن.
ب- عجب دمشون گرم اقا مرشد اونی که خیانت کرد قضیه اش چی بود؟
م- اون یهودای اسخریوطی بود بعدا مفصل در موردش صحبت میکنیم
ب- آقا مرشد؟
م- جون مرشد
ب- شاگردای عیسی مسیح حتما آدمای باسواد و درست و حسابی بودن یعنی یه جورائی با کلاس بودن نه؟
م- بچه مرشد
ب- جونم آقا مرشد
م- تمام شاگرداش آدمای عادی و معمولی بودن بدون هیچ امتیاز خاصی اکثرا ماهیکیرای که در دریای جلیل ماهیگیری میکردن
ب- عجب
م- یکی از شاگرداش شمعون بود که بعدها ملقب به پطرس شد یه ماهیگیر بود که با برادرش راه افتاد دنبال عیسی مسیح و ازش پیروی کرد
ب- خوب آقا مرشد اینجا بالای کوه عیسی با این همه جماعت چیکار میکنن
م- بچه مرشد این موعظه مشهور عیسی بر فراز کوهه تو این موعظه عیسی مسیح حرفائی زد که تا اونموقع هیچ کس نزده بود
ب- مثلا چی گفت
م- بچه مرشد شنیدی که از قدیم گفتن قتل نکن و هر کی قتل کنه سزاوار محاکمه اس؟
ب- آره مرشد شنیدم
م- اما عیسی مسیح گفت حتی اگه به برادرت خشم بگیری یا توهین کنی گناه کردی وباس بری از دلش در بیاری وگرنه کناه کاری
ب- اوو وه یعنی در این حد؟
م- بچه مرشد شنیدی که حکم شده زنا مکن؟
ب- بلی آقا مرشد شنیدم
م- اما عیسی مسیح گفته اگر بچشم ناپاک و شهوت آلود به زنی نگاه کنی همان دم در دلت با اون زنا کردی
ب- خدا وکیلی تا حالا اینو نشنیده بودم
م- بچه مرشد شنیدی کفتن با همسایه ات مهربون باش و با دوستات رفاقت کن؟
ب- آره دیکه مرشد مرام ما اینه خاک پای رفقا هستیم
م- اما عیسی مسیح گفته حتی با دشمنات مهربون باش و براشون برکت بطلب /دوستی کردن با رفقا کاری نداره حتی بت پرستها هم این کار رو میکنن/ اما مهربونی کردن با دشمنا کاریه که عیسی مسیح از ما میخواد
ب- آقا مرشد وجدانا مهربونی کردن به دشمنا خرج هر کسی نیست یه دل میخواد اندازه دریا / من که چنین دلی ندارم
م- این همون دلیه که عیسی مسیح بهت میبخشه / دل سنگیت یادته
ب- بلی آقا مرشد یادمه
م- اینجاست که خداوند دل سنگی رو لمس میکنه و بجاش یه دل نرم و گرم بهت میده
ب- آقا مرشد قلبم هری ریخت یه حسی بهم دست داد
م- خدا داره قلبتو لمس میکنه دیگه / دلت داره نرم میشه
ب- آقا مرشد عیسی مسیح بالای کوه دیگه چی گفت؟
م- بچه مرشد
ب- جونم آقا مرشد
م- اگه یکی بهت بدی کنی مثلا بزنه تو گوشت چیکار میکنی؟
ب- آقا مرشد این که دیگه معلومه / چنان با مشت میزنم تو فکش که یکی از من بخوره یکی از دیوار
م- آها ا اااا/ یعنی انتقام میگیری
ب- آره دیگه مرشد / از قدیم گفتن دندون در برابر دندون چشم در برابر چشم
م- اما عیسی مسیح یه چیز دیگه میگه
ب- چی میگه آقا مرشد؟
م- میگه در برابر شخص شرور نایستید/ اگر کسی به گونه راستت زد گونه چپتو پیش بیار/ اگر خواست عباتو بگیره قباتم بهش بده
ب- آقا مرشد اون موقع میگن یارو پخمه اس هر کی از راه برسه یکی میزنه پس کله مون دیگه نمیشه زندگی کرد
م- بچه مرشد / حواست کجاست / باید بری تو قعر صحبتهای عیسی مسیح/ باید ببینی که جوهر کلامش چیه / مثلمه که عیسی مسیح منظورش این نیست که با ضلم و شرارت سازش کنی / عیسی مسیح ما رو از خشونت و انتقام باز میداره
ب- آقا مرشد تو تمام فیلما میبینیم که آرتیست فیلم چطور انتقام میگیره و دمار از روزگار دشمنا در میاره
م- بچه مرشد/ دنیا داره داد میزنه که که انتقامتو بگیر زرنگ باش پخمه نباش/ اما اینا تلقینهای دنیاست که ما رو ببره بسمت خشونت و خودخواهی و خودکامی به هر بهائی که شده حتی بقیمت وحشی گری / اگه قرار باشه هر کسی انتقام بدی رو بگیره این سیر باطل هی تکرار میشه و رفته رفته بزرگتر میشه / شنیدی قدیما دعواهای پدر کشتگی و خونی راه میافتاد/ یکی میزد یکی رو مکشت بعد همخونهای اون طرف میومدن انتقام میگرفتن/ بعدش طرف مقابل میومدو اونم خون میریخت/ یه وقت میدید خونریزی چند نسله ادامه داره و بی دلیل دارن همدیگرو میکشن بخاطر اینکه مثلا پدر پدربزرگ طرف بهش گفته بالای چشت ابروست
ب- اره مرشد هم شنیدم و هم تو فیلما دیدم / اخرش هم بعد چند نسل کشت و کشتار با رسم خون بس فیصله اش میدادن
م- باریکلا
ب- ولی خوب آقا مرشد خدا وکیلی انتقام حال میده
م- برای اینکه ذات بشر گناه آلوده برای اینکه دل انسان مشکل داره/ دلی که به عیسی مسیح سپرده بشه ، دلی که مسکن روح القدس بشه، کینه، نفرت، دشمنی و بدخواهی جاشو به عشق و محبت وهمدردی و بخشش میده/ دیکه از اینکه بکسی آسیب برسونی دلت درد میگیره / عیسی مسیح هممنظورش اینه میگه دلتو عوض کن
ب- آقا مرشد آخه خیلی سخته من که نمیتونم
م- بچه مرشد منو تو نمیتونیم اما خدا میتونه /تو بسپارش بدست خدا / اونموقع میبینی که کاری که تو از انجامش عاجزی خدای قدیر برات انجام میده
ب- ایولاه مرشد
خوب عزیزای دل برنامه امروزم بپایان رسید تا برنامه بعدی شما رو بدستای پر توان عیسی مسیح میسپارم
مجلس تمام گشت و به آخر رسید عمر/ ما همچنان در اول وصف تو مانده ایم
تا برنامه بعد خدا نگهدار/
Leave A Comment