شماره:  1072

زنان امید

موضوع اجتماعی: آشیانه خالی

موضوع روحانی: یوکابد

جمله کلیدی: 

نویسنده: مژگان

گوینده: مژگان و نازنین

چگونه این خانه خالی را بدون تو تحمل کنم.. انگار همین دیروز بود که با آمدنت دنیا رو برای من به جای زیبایی تبدیل کردی.. بدن کوچک و ظریف تو بوی بهشت می‌داد.. صدای خنده‌هایت تسلی دردهایم بود. وقتی با آن صدای کودکانه می‌خندیدی تمام دردهایم را فراموش می‌کردم و محو صدای شیرین تو می‌شدم. وقتی برای اولین بار نام مرا به زبان آوردی چنان به وجد آمدم که سر از پا نمی‌شناختم. وقتی با کنجکاوی با آن دستان سفید و زیبا با اسباب بازی‌هایت بازی می‌کردی دلم می‌خواست ساعت‌ها تو را تماشا کنم. بزرگتر که شدی وقتی به مدرسه رفتی کمی اضطراب وجودم را فرا گرفت چرا که قرار بود تو برای چند ساعتی از من دور باشی، اما به شوق بازگشتت آن ساعت‌ها را سپری می‌کردم. اما حال رفتن تو از جنس دیگریست.. حالا دیگر تو بزرگ شدی و باید این آشیانه را ترک کنی. حال باید به تنهایی پا به دنیای بیرون بگذاری و خودت از عهده مشکلاتت بر بیایی. میدانم که این مسیر جدید برای تو هیجان انگیز است و اما من…. نمی‌دانم چطور می‌توانم با نبودنت کنار بیایم. تو  سالها کنار من بودی، اما حال وقت پر کشیدن تو از این لانه است. می‌دانم که بعد از رفتن تو سکوتی سنگین این خانه را فرا می‌گیرد و فصل جدیدی از زندگی ما آغاز می‌شود.

خدایا کمکم کن که قوی باشم…

موزیک آغاز

نازنین: 

درود بر شما عزیزان شنونده// به برنامه زنان امید خوش اومدین// نازنین هستم و به همراه دوست و همکار عزیزم مژگان جان با برنامه زنان امید در خدمت شما خواهیم بود

مژگان: 

منم درود می‌فرستم به شما همراهان گرامی و همچنین به تو نازنین عزیزم// میدونم که امروز در کنار همدیگه و عزیزانمون اوقات خوشی رو سپری خواهیم کرد/ و امیدوارم که برنامه امروزمون برای شنونده‌های عزیزمون مفید باشه//

نازنین: 

بله منم امیدوارم.. دوستان احتمالاً متوجه شدین که برنامه امروز ما راجع به زمانی هست که فرزندان/ بزرگ شدن و باید خونه پدری رو ترک کنن// و خوب این مسئله برای هر والدینی ناراحت کننده ست اما/ برای برخی والدین تبدیل به یک مشکل و معضل بزرگ می‌شه که به اصطلاح به اون “سندروم آشیانه خالی” میگن//

مژگان: 

نمی‌دونم تا حالا اسم این سندروم به گوشتون خورده یا نه؟! اما والدین زیادی هستن که بعد از رفتن فرزندانشون دیگه اون شادی و سرخوشی گذشته رو پیدا نکردن// حالا درسته که تو فرهنگ ما مرسوم نیست که فرزندان مثل جامعه غرب بعد از ۱۸ سالگی خونه سوا بگیرن و مستقل بشن/ اما خب این اتفاق به صورت‌های دیگه می افته مثل ازدواج/ رفتن به سربازی/ رفتن به دانشگاه تو شهرهای دور و حتی مهاجرت فرزندان// به عنوان یک مادر باید بگم که تحمل این درد واقعاً آسون نیست/ اما خب امروز قراره با هم راهکارهایی رو مرور کنیم که به ما در این مسیر کمک کنه//

نازنین:

 بله.. جالبه بدونید که این سندروم اغلب ناشناخته باقی می‌مونه و کمتر کسی با اسم اون آشنا هست// بنابراین افراد/ مدت های زیادی و حتی شاید تا آخر عمر این غم و اندوه رو با خودشون حمل می‌کنن// تحقیقات نشون داده که این عارضه معمولاً در مادران شایع‌تر هست و اونا آسیب بیشتری می‌بینن// سختی کار در اینجاست که این رویداد دشوار زندگی ممکنه با تغییرات مهمی تو همون زمان اتفاق بیفته/ مثل بازنشستگی یا یائسگی و… و خوب ممکنه فرد رو دچار یک مشکل جدی کنه//

مژگان: 

خیلی از والدین دائماً فرزنداشونو تشویق می‌کنن که مستقل بشن/ اما بعد که این اتفاق می‌افته به یکباره احساس یاس و ناامیدی و افسردگی می‌کنن// ممکنه براشون خیلی سخت باشه که خونه از وجود فرزنداشون خالی باشه و هیچکس نباشه که بتونن از اون مراقبت کنن// از طرف دیگه ممکنه در مورد آرامش و امنیت فرزندانش نگران باشه// دائم فکر می‌کنه که آیا فرزندم می‌تونه به تنهایی و بدون کمک از پس زندگیش بر بیاد؟! همه این احساسات تا حدی طبیعی هستن اما/ اگر برای طولانی مدت ادامه پیدا کنه اون وقته که یه جای کار می‌لنگه//

نازنین:

 حالا بیایم ببینیم علائم” سندروم آشیانه خالی” چی هست؟! البته این علائم توی هر فرد با توجه به شرایطی که داره متفاوت هست/ و شدت اون هم متغیره/ اما ما به مهم ترین علائم که در افراد شناسایی شده می‌پردازیم// یکی از اون علائم از دست دادن هدفه/ که معمولاً زودتر از بقیه خودشو نشون میده// والدینی که هدف زندگی اونا شادی و خوشبختی فرزندانشون بوده/ حالا با رفتن اون‌ها از خونه به سرعت معنا و مفهوم زندگیشونو از دست میدن و بی‌هدف میشن// این حس در اوایل رفتن فرزندان بسیار طبیعیه/ اما اگر با گذشت زمان تداوم پیدا کنه احتمالاً یکی از نشونه‌های سندروم آشیانه خالی هست//

مژگان: 

بله.. یکی دیگه از علائمی که والدین بعد از ترک فرزندانشون از خونه تجربه می‌کنن احساس افسردگی هست//حس عمیق غم و اندوه/قلب و زندگی اونا رو در بر می‌گیره و حتی می‌تونه باعث ایجاد مشاجره و تنش بین زوجین بشه// البته همونطور که نازنین جان گفت میزان افسردگی و سایر اختلالات بستگی به شخص و شرایط زندگیش داره// در بعضی‌ها گریه های شدید و طولانی و بی‌انگیزگی در زمینه های مختلف زندگی دیده می‌شه// والدینی که با این شدت دچار این عارضه میشن در زمینه شغلی و ارتباطات اجتماعی ممکنه با مشکلاتی روبرو بشن که در این صورت پیشنهاد می‌کنیم که حتماً به متخصص مراجعه کند

نازنین: 

بله.. و این خیلی باید جدی گرفته بشه// علامت دیگه سندروم آشیانه خالی نگرانی و ترسِ بیش از حد برای فرزنده// خوب والدین برای مدت طولانی به منظور تعلیم و تربیتِ فرزندشون روی اونا کنترل داشتن و حالا با رفتن فرزندان از خونه این کنترل بسیار کاهش پیدا می‌کنه و حتی به صفر می‌رسه/ و این موضوع میتونه باعث ترس شدید والدین از شرایط زندگی فرزندشون بشه/ و بعد اونا این ترس و نگرانی رو به فرزندشون منتقل می‌کنن و توقع دارن که اون هم تمام اتفاقات زندگیشو با والدینش در میون بذاره/ که خوب این موضوع خودش به تنهایی می‌تونه یک مشکل بزرگ ایجاد کنه// والدین باید در چنین شرایطی به فرزندشون و توانایی‌هاش اعتماد داشته باشند و به جای کنترل فرزندشون به دنبال کنار اومدن با ترس خودشون به صورت صحیح باشن

مژگان: 

نازنین جان گاهی والدین یا یکی از اون‌ها که دچار اضطراب و استرس باشن/ باعث تشدید این نگرانی هم میشه/ من فکر می‌کنم که گاهی ریشه این ترس و نگرانی در گذشته خودِ والدین هست/ که البته باید مورد درمان قرار بگیره

نازنین:

 درسته مژگان جان/ باهات موافقم/ پس اگر شما والدین عزیز دچار نگرانی و ترسِ وسواسگونه هستید /حتماً با یک مشاور یا روانشناس صحبت کنید تا ریشه اونو شناسایی کنید

مژگان:

 یکی دیگه از علائم این سندروم ایجاد مشکلات زناشویی هست/ متاسفانه بعضی از والدین که رابطه خودشونو فدای رشد و پرورش فرزندانشون می‌کنن/ بعد از رفتن فرزندانشون از خونه با مشکلات اساسی و مهمی روبرو خواهند شد// در واقع ایجاد سندروم آشیانه خالی باعث تشدید مشکلات زناشویی می‌شه/ و می‌تونه زوجین رو در خطر طلاق و جدایی قرار بده

نازنین: 

بله متاسفانه/ عزیزان اینا مهم‌ترین علائم سندروم آشیانه خالی بودن/ حالا در ادامه می خوایم در مورد راهکارها صحبت کنیم// اکثر والدین دیر یا زود باید این شرایط رو تجربه کنن/ پس چقدر خوبه که با آگاهی وارد این فصل جدید از زندگی بشین

مژگان: 

ممکنه شما به آشیانه خالی خودتون نگاه کنید و احساس غم و افسردگی کنید/ دلتنگ بچه‌ها باشید/ و آرزو کنید دوباره به گذشته برگردید/ اما با نشستن و آرزو کردن چیزی تغییر نمی‌کنه/ پس به جای آرزو کردنِ اون چیزی که گذشته و دیگه برنمی‌گرده/ زمانِ شروعِ برنامه‌ریزی در مورد آینده ست// اولش به خودتون و همسرتون کمی زمان بدین تا به شرایط جدید کمی عادت کنید/ و بعد فکر کنید دوست دارید چه کاری انجام بدید؟ شاید سال‌ها زندگی در کنار فرزندان و مسئولیت سنگینی که بر عهده داشتید/ باعث شده که به همسرتون اون طور که باید توجه نکنید// شما می‌تونید دوباره عاشق شید/ سعی کنید به هم بیشتر توجه کنید و عشق بورزید/ چقدر خوب میشه که برای یه سفر دو نفره برنامه‌ریزی کنید/ با همدیگه آشپزی کنید/ کنار هم فیلم تماشا کنید/ به سینما یا مرکز خرید یا رستوران برید/ نگید این چیزا از ما گذشته/ یا اینا مال جووناست/ همه چیز به دیدگاه خودِ ما برمی‌گرده

نازنین: 

دقیقاً همینطوره مژگان جان.. این ما هستیم که به ذهنمون فرمان میدیم که چطور رفتار کنه// اگر دائم یه گوشه بشینیم و زانوی غم بغل بگیریم اوضاع بهتر نمی‌شه که هیچی/ بدتر هم میشه// اما اگر تصمیم بگیریم که به این فصل جدید زندگی مثبت نگاه کنیم اون وقت شرایط هم خیلی برای ما تغییر می‌کنه پس همه چیز به دید ما بستگی داره// حالا من می‌خوام پیشنهاد بکنم که به غیر از برنامه ریزی‌های دو نفره برای شخص خودتون هم برنامه‌ریزی کنید// مثلاً اینکه به گذشته به دوران جوونی و حتی کودکی‌تون فکر کنید و ببینید که از چه کارهایی لذت می‌بُردید؟ علایق و سرگرمی‌های شما چی بودن؟ شاید نقاشی کشیدن/ یا شمع سازی/ یا گلدوزی مورد علاقه شما باشه/ شاید هم خیاطی/ یا باغبونی و کشاورزی رو دوست داشته باشین// پس چرا همین حالا دنبال علایقتون نباشین؟ می‌تونین تو کلاس‌های مورد علاقه‌تون ثبت نام کنید و در کنارش وارد یک شاخه ورزشی هم بشید// مثل شنا/ تنیس/ ایروبیک و غیره //مهم اینه که از این فرصت به خوبی استفاده کنید

مژگان: 

بله/ اگر تونستین تو کلاس ثبت نام کنین که چه بهتر/ اما اگر نتونستین هم می‌تونین تو خونه باغبونی کنین/ نقاشی بکشین/ موسیقی مورد علاقتونو گوش کنین/ و با دوستان هم سن و سالتون دورهمی داشته باشین// خودتونو به چیزی محدود نکنین/ هر طور که می‌تونین از زندگی لذت ببرین//

بیکاری برای شما تو این زمان بسیار مضره/ چون هر وقت که ما بیکار هستیم مغز ما به سرعت در تلاش و فعالیته// خوب می‌دونین اگر احساسات منفی با خودتون حمل کنید/ ذهن شما هم در این مورد به یاری می‌شتابه و اوضاع رو برای شما سخت‌تر می‌کنه//

  نازنین:

 تازه موضوع به اینجا ختم نمی‌شه بلکه/ تو این شرایط ممکنه مادر یا پدر بیشتر به فرزندشون فشار بیارن/ و دائم بخوان که بهشون سر بزنه یا مدام تلفن بزنه/ تا بلکه این خلأ کمی پر بشه// اما خوب این اوضاع رو می‌تونه بدتر کنه و ممکنه فرزندتون دیگه مایل نباشه به تلفن‌هاتون جواب بده/ یا حتی بهتون سر بزنه// پس حتماً هدف گذاری کنید و از وقتتون/ به جای غصه خوردن به بهترین شکل استفاده کنید

مژگان: 

کاملاً باهات موافقم نازنین عزیز// حالا من یه پیشنهاد دیگه هم دارم اگر شما شرایطش رو دارید/ می‌تونید مشغول به کار بشید/ و یه شغل تازه پیدا کنید// با این کار هم بیکار نمی‌مونید و فکر و خیال نمی‌کنید/ هم کسب درآمد می‌کنید/ و هم اعتماد به نفستون بالا میره// آشنایی با افراد تازه می‌تونه یه شروع دوباره باشه/ پس شکرگزار فرصتی باشید که حالا در اختیار دارید

نازنین:

دقیقاً/ شما سال‌های سال مسئولیت سنگین تربیت و نگهداری از بچه‌ها رو به عهده داشتید/ که می‌دونم مسئولیت طاقت فرسایی هست// خب چرا الان یکم استراحت نکنید؟ الان فرصت اینه که به دور از مشغله ها کمی از زندگی لذت ببرید/ دقیق‌تر به دنیای اطرافتون و خلقت خدا نگاه کنید/ بدون دغدغه به گردش و تفریح و مسافرت برید// فکر نمی‌کنم این فصل اونقدرها هم که بد به نظر می‌رسه باشه// میشه با یک عینک زیبا بهش نگاه کرد و ازش لذت برد

مژگان:

 بله و این بستگی به دید ما داره// این ما هستیم که با طرز نگاهمون به قضایا تصمیم میگیریم که از فرصت‌ها استفاده کنیم/ و یا اونو برای خودمون تبدیل به بحران کنیم// به قول نازنین جان میشه با یک عینک زیبا از این دوران به بهترین شکل عبور کرد// خوب دوستان عزیز تا من و نازنین جان گلویی تازه کنیم/ شما هم به یک سرود زیبا گوش بکنید و بعد از اون با بخش دوم برنامه در خدمت شما خواهیم بود/ با ما همراه باشید

موزیک

نازنین:

 دوستان عزیز با ادامه برنامه زنان امید در خدمت شما هستیم/ امیدوارم که از شنیدن این سرود لذت برده باشید// در بخش قبلی برنامه در مورد “سندروم آشیانه خالی” توضیح دادیم و گفتیم این عارضه زمانی به وجود میاد که فرزندان از خونه پدری میرن/ و والدین دچار یاس و دلسردی و افسردگی میشن/ و هر چقدر میزان وابستگیشون به فرزندانشون بیشتر باشه این علائم در اون‌ها بیشتر تشدید می‌شه و این دوران براشون سخت‌تر خواهد بود//

مژگان: 

حالا تو این بخش می‌خوایم داستان مادری رو تعریف کنیم که به ناچار مجبور به ترک فرزند خودش شد// فرزندی که به تازگی قدم به این دنیا گذاشته بود که می‌بایست در آغوش مادر و در کنار خانواده/ معنی زندگی و عشق و دوست داشتن رو بیاموزه// اما این مادر برای حفظ جون فرزندش مجبور به رها کردن اون تو رودخونه شد//

نازنین: 

این زن کسی نبود جز یوکابِد// معنی اسم یوکابد یعنی “خدا جلال بیابد” // که البته کاری که یوکابد انجام داد به طور یقین جلال و عظمت خدا رو نشون میده// یوکابد مادر موسی با عملکرد خودش اعلام کرد که می‌خوام خدا تو این بحرانِ هراسناک/ جلال پیدا کنه// عکس‌العمل این زن در مقابل اون فاجعه عظیم و هراسناک قابل ستایش بود// اون زنی بود که خدا به تازگی به اون پسری عزیز و زیبا بخشیده بود// پسری که با چشمان معصومش دل پدر و مادرش رو می‌ربود// اون باید مرد خونه می‌شد / عصای دست پدر و مادرش…

مژگان: 

بله/ در کتاب خروج فصل ۲ می‌بینیم که فرعون دستور داده بود تا همه پسران شیرخواره و کوچیک باید کشته بشن// و مادران بیچاره هم با عجز و ناتوانی/ با اشک و زجه/ کشته شدن جگر گوشه‌هاشونو نظاره‌گر بودن// تو این گیر و دار مادری به اسم یوکابد به تازگی صاحب پسری شده بود اما/ نمی‌خواست تسلیم این شرایط وحشتناک بشه// اون تو این موقعیت سخت میدونست که دست خدا کوتاه نیست// به عنوان یه مادر باید بگم که حتی نمی‌تونم این شرایط رو تصور کنم!!! چه برسه که توش قرار داشته باشم// تصور کنید سربازا لحظه به لحظه خونه‌ها رو می‌گشتن و هر گوشه و کناری سرک می‌کشیدن تا/ بچه‌های مظلوم و بی‌پناه رو پیدا کنن و به قتل برسونن// اگر مادر باشید میدونید که هر ثانیه انگار هزاران سال می‌گذره/ و هر لحظه انگار مثل یک جهنم غیر قابل تحمله//

نازنین: 

بله/ حتی منم که مادر نیستم می‌تونم این شرایطو تصور کنم// صدای جیغ بچه‌ها!!! صدای ناله‌های گوش خراشه مادران داغ دیده!!! صدای فریاد وحشیانه سربازان بی‌رحم!! اما} یوکابد در اون لحظات وحشتناک و هراس انگیز/ معنی اسم خودشو به یاد آورد… خدا جلال یابد… خدایی که قوت و قدرت و اعمالش عجیب و عظیمه/ خدایی که اون ترس فلج کننده رو تبدیل به ایستادگی/ و عملکردی هوشمندانه و حکیمانه کرد//

مژگان: 

همونطور که گفتیم هیچ مادری دلش نمی‌خواد که فرزندش از اون جدا بشه/ اونم ترک اون به سمت مقصدی نامعلوم// اما یوکابد در اون لحظات با قدرت خدا اجازه نداد که ترس بر اون قالب بشه بلکه/ به مدت سه ماه با جرات تونست فرزندشو به صورت پنهانی پیش خودش نگه داره// و بعد با ایمان و حکمتی که خدا به اون داده بود پسرش موسی رو توی سبدی گذاشت و در رودخونه رها کرد// البته جگر گوششو رها نکرد بلکه به دستان پرتوان خدای قادر مطلق سپرد تا همه چیز رو برای جلال نامش به پیش ببره// و حقیقتاً هم میبینیم که چطور دستان خدا عمل می‌کنه//

نازنین: 

بله/ بودن تو این شرایط کار خیلی سختیه// یوکابد باید شجاعانه می‌ایستاد/ مقاومت می‌کرد/ مبارزه می‌کرد/ حکیمانه عمل می‌کرد/ و مهم‌تر اینکه باید قدرت و حضور خدا رو در زندگیش هر لحظه لمس می‌کرد// به احتمال زیاد این زن از خانواده خدا ترسی بود// اگر به اسمی که والدینش براش انتخاب کردن دقت کنید/ به وضوح می‌بینیم که اون‌ها می‌خواستن زندگی فرزندشون برای جلال نام خدا پیش بره/ و می‌بینیم که اون نه تنها در شرایط بحرانی اسم خودشو به یاد آورد بلکه/ به واقع با ذره ذره وجودش با اون زندگی کرد و نام خدا رو جلال داد//

مژگان: 

و به همین دلیل با ایمانی که به خدا داشت و با باوری که از معنی اسمش درک کرده بود/ پسرشو تو سبدی گذاشت و در رودخونه رها کرد// اون خواست و ایستاد تا خدا در اون شرایط عمل کنه/ و با ایمان خودش موقعیتی رو فراهم کرد تا/ نام خدا رو در اون وقایع جلال بده// عزیزان خدا همینو از ما می‌خواد// اون می‌خواد که بهش اعتماد کنیم و درک کنیم که تو زندگیمون در حضور چه کسی ایستادیم/ و در زیر چتر چه کسی هستیم// اون می‌خواد که به عظمت و جلال اون و کارهای عظیم اون پی ببریم و بهش اعتماد و توکل کنیم//

نازنین: 

آمین/ ما باید بدونیم که خدا بهتر از هر کسی می‌تونه جریان رودخونه رو هدایت کنه/ حتی اگر شرایط ما بر خلاف مسیر آب باشه// میدونین.. عملکردهای خدا با پیش‌بینی‌های ما فرق داره// شاید یوکابد حتی فکرشم نمی‌کرد که فرزندش رو باید به لونه زنبور بفرسته!! جایی که فرعون در اونجا زندگی می‌کرد!!! کسی که دستور قتل تمام پسران زیر ۲ سال رو داده بود!!! اما کارهای خدا عجیبه!! و اون به خوبی می‌دونه که چه کار داره می‌کنه//

مژگان: 

حقیقتاً خدا می‌دونه داره چیکار می‌کنه// این ما هستیم که باید به دستان پرتوان اون اعتماد کنیم// خدا نه تنها فرزند یوکابد رو از مرگ نجات داد بلکه/ اجازه داد تا در کاخ پادشاهی بزرگ بشه و شاهزاده خطاب بشه//این حیرت انگیزه!!! تازه به غیر از این/ دختر فرعون بدون اینکه متوجه بشه مادر اون کودک چه کسی هست/ موسی رو به یوکابد سپرد تا به اون شیر بده و تا پایان دوران شیرخوارگیش پیشش بمونه// در واقع خدا موسی رو به اون پس داد/ موسایی که نه تنها فرزند پرافتخار اون شد بلکه/ باعث افتخار قوم و مقدسین در خداوند هم شد//

نازنین: 

هللویاه.. همینطوره/ ما مردان و زنان زیادی رو می‌شناسیم که مثل یوکابد/ با غیرت برای جلال نام خدا ایستادند و به اون اعتماد و توکل کردن// داوود پادشاه در مزمور ۱۱۸ آیه ۸ و ۹ میگه: “پناه بردن بر خداوند بهتر است از توکل بر انسان/ پناه بردن بر خداوند بهتر است از توکل بر امیران” داوود از نزدیکاش بارها و بارها خیانت دیده بود و این تجربه رو تو زندگی کسب کرده بود که اعتماد به مردم ما رو ناامید می‌کنه/ اما همیشه می‌تونیم به خدا اعتماد کنیم// و بعدها پسرش سلیمان که این درس رو از پدرش به خوبی یاد گرفته بود یک مطلب به اون اضافه کرد و گفت: “اعتماد به خدا بهتر از اعتماد به دل و فکر خود انسان‌ِ”

مژگان:

 البته منظور ما و کتاب مقدس این نیست که نسبت به همه بی‌ اعتماد باشیم و فکر کنیم که هیچکس قابل اعتماد نیست// به هیچ عنوان منظور ما چنین چیزی نیست بلکه/ منظور اینه که تکیه و توکلمون رو به جز خدا بر هیچکس نباید قرار بدیم// ما می‌تونیم از دیگران کمک بگیریم اما در عین حال همه چیز رو به دستان خدا می‌سپاریم و دعا می‌کنیم که اراده اون جاری بشه//

 

نازنین: 

آمین/ خب دوستان عزیز به پایان برنامه امروز رسیدیم// امیدواریم که از این برنامه برکت گرفته باشید و براتون مفید بوده باشه// برامون بنویسین که دوست دارین در مورد چه موضوعاتی برنامه تهیه کنیم/ و یا اگر نیاز به دعا یا مشورت دارید می‌تونید با ما تماس بگیرید

مژگان: درسته/ شما می‌تونید از طریق ایمیل آدرس

 

 

با ما در تماس باشید// عزیزان شنونده لحظه هاتون سرشار از شادی خداوند تا درودی دیگر بدرود

نازنین: بدرود عزیزان

[/av_textblock]