قسمت نهم
فقر در جامعه
سالومه:
سلام دوستان . / سالومه هستم . / با یه برنامه دیگه از سری برنامه های ترش و شیرین در خدمت شما عزیزان هستم.
سینا:
عزیزان دل درود بر شما . / من هم سینا هستم و آماده هستم / تا در کنار سالومه جان در خدمت شما باشم.
سالومه جان / موافقی یه کم در مورد فقر توی جامعه با هم حرف بزنیم ؟
سالومه:
بله. / خیلی هم عالی.
سینا:
می دونی که نیازهای آدم / یکی از مهمترین واقعیت های زندگیه و نمیشه اونو نادیده بگیری ./ همه می / دونن که فقر و نداری / میتونه زمینه ساز فساد بشه. و توی جامعه هزاران مشکل به وجود بیاره
سالومه:
به نظر من هم تعریف کاملی از فقر وجود نداره./ فقر میتونه هم فقر کامل باشه / هم فقر نسبی باشه .
سینا:
فقر نسبی و مطلق رو قبلا شنیدم.
به حداقل سطح حقوق زندگی آدم مربوط میشه. / درسته؟ /
سالومه:
نه / این تعریف از فقر مطلق دقیق نیست / ببین توی یه کشور پیشرفته / حداقل سطح زندگی یه خانواده با حداکثر امکانات یه خانواده تو کشور جهان سوم برابره . / برای این نوع فقر / یه حداقل درآمدی تعیین میشه که فقط به مرور زمان با تغییر در قیمت ها / کم میشه./ حالا وقتی یه خانواده نتونه نیازهای روزانه ی خودشو تامین کنه و توش بمونه / این میشه فقر مطلق.
سینا:
میگم سالومه من احتمال میدم زندگی ما یه کم شبیه همین فقر نسبیه ها . /
( هر دو با هم می خندند )
از شوخی بگذریم / این جوری هم میشه گفت که فقر می تونه یه وضعیت اجتماعی باشه که شخص نتونه استانداردهای لازم زندگی رو توی مکانی که زندگی میکنه داشته باشه. / البته سطح درآمدی که فقر رو تعیین میکنه از یه مکان تا مکان دیگه / فرق داره. / درسته؟
سالومه:
دقیقا /
فقر با شرایطی مثل نداشتن غذا / پوشاک و سرپناه تعریف میشه. / افراد فقیر معمولاً گرسنگی یا گرسنگی مداوم / نبود امکانات برای آموزش و مراقبتهای بهداشتی ناکافی رو تجربه میکنن و معمولاً هم از جامعه دور هستند. / اینطوری بگم که فقر / نتیجه ی تقسیم نابرابر ثروت و سرمایه در درون کشوره./.. خیلی خوب گفتم مگه نه
سینا:
یله شما همیشه درست و عالی میگی عزیزم / بذار منم یه چیزی بگم / فقر یعنی مشکل اقتصادی. / این تعریف / فقر رو با مقدار پولی که یک فرد به دست میاره / مشخص میکنه و نرخ فقر رو برای کشورهای مختلف بر اساس نابرابری سطح درآمد مردم و خط فقر توی نظام اقتصادی اون کشور / تعیین میکنه.
سالومه:
جالبه / دیروز داشتم توی یه شبکه ی مجازی تعریف فقر از نگاه سازمان ملل متحد رو میخوندم . / نوشته بود که فقر / یعنی گرسنگی و نداشتن سرپناه / بیسوادی و دسترسی نداشتن به مدرسه و آموزش / بیمار جسمی و روحی و ناتوانی در مراجعه به پزشک / ترس از آینده و وجود عواملی خارج از کنترل فرد که بر زندگی اون تأثیر میگذارند./
سینا:
اره فقر میتونه همه ی اینایی که گفتی باشه./ یه داستان یادم اومد بذار واست تعریف کنم.
یه شب سرد و بارونی / که بارون شدیدی میبارید و مردم با چترهای خودشون زیر بارون به سمت خونه های خودشون می رفتند. / بعضی هاشون هم که چتر نداشتند مجبور بودند کنار پیاده رو زیر سقف بارون گیر دیوارها بایستن تا خیس نشن. / توی این هوای سرد هم / یه مردی کنار دیوار مثل چوب خشک ایستاده بود و هیچ سرپناهی هم نداشت. / از جای خودش تکون نمی خورد . / تا این حد که مردم فکر میکردن این یه مجسمه هست./ بعضی ها هم فکر میکردن که اون مرد یه دیونه اس./ بعد از مدت کوتاهی / به طرف هتلی که همون سمت خیابون بود رفت ./ مهماندار هتل اومد و بهش گفت تو نمیتونی اینجا بشینی./ گداها حق ندارن اینجا بشینن./ اون مرد یه نگاهی به مهماندار کرد و ازجیب خودش کلید اتاقی رو که از همون هتل اجاره کرده بود رو به مهماندار نشون داد. / شماره اتاق 18 بود./ عدد 1 بهترین اتاق هتل بود که رو به دریا بود./ بعد به مهماندار گفت یک ساعت بعد آماده میشم / یه اتومبیل آماده کنید تا ببرتش به ال رولز رایس. / مرد مهماندار مثل اینکه صاعقه ای رو سرش خراب شده باشه وحشت میکنه و میگه: شما کی هستی! / مرد جوابی نمیده و میره تو اتاق هتل یه لباس شیک می پوشه و بیرون میاد. / مرد وقتی سوار ماشین شد از مهماندار پرسید حقوق ماهانه ی تو چقدره! / مهماندار گفت این حقوق برای زندگیت کافیه؟ / مهماندار هم گفت نه . / مرد گفت بیشتر حقوق میخوای؟ / مهماندار گفت بله قربان مگه کسی هم پیدا میشه که نخواد! / مرد گفت مگه خودت نگفتی کسی که پول بخواد نباید اینجا بیاد! / مهماندار خجالت کشید و سرشو پایین انداخت. / مرد گفت وای بر شما که مردم رو بر اساس دارایی هاشون درجه بندی میکنید / من با دو لباس و دو چهره خودمو بهت نشون دادم . / رفتم توی سرما تا احساس فقرا رو درک کنم . / برای همین بدون لباس و مثل آدمای بی خانمان رفتم زیر بارون تا اونا رو درکشون کنم./ اما شما می بینید کسی مالی نداره / از خودتون دورش می کنید و هیچ احترامی بهش نمیزارین. / انگار لکه ی ننگ شما هستن./ اگه کمکشون نمیکنین لااقل تحقیرشون نکنین و با خوشرویی کلمه ای زیبا بهشون بگین که دلشون شاد بشه./ باور کنین اگه ثروتمندا پولشونو رو هم بذارن برای کمک به فقرا / هیچ فقیری دیگه با شکم گرسنه نمیخوابه.
سالومه:
چه داستان جالبی بود . / آره بدون تعارف قبول کنیم که اینهمه دارن میگن «ریشهکنی فقر» / همش فقط ادعاس که در هیچ زمانی از تاریخ بشر عملی نشده و فقط یه شعاره که هر چند وقت یکبار از طرف حاکمان مملکتی / چه قبلنا چه حالا / تنها بلند فریاد زده می شد و نه تنها هیچ نتیجهای هم نداشت / که بعضی وقتا هم برعکس عمل میکنه ./ البته در این میان حکمرانانی هم بودند که حداقل برای مبارزه با فقر / نه با ادعای ریشهکنی اون / توجه خاصتری به قشر تهیدست داشته و با انجام اقداماتی در دوره حکومت خودشون / سفرههای خالی این گروه از جامعه رو / کمی رنگین کردند.
سینا:
البته خیلی جالبه / وقتی کتاب مقدس رو میخونی می بینی که خدا برای همه ی این ها پیش بینی داشته مثلا توعهد جدید از ما می خواد تا به فقرا و نیازمندان کمک کنیم./ یکی از متنهایی که به زیبایی انتظار خداوند از ما برای کمک به فقرا رو بیان می کنه / در اول یوحنا فصل 3 آیه های 17-18 اومده: « اما كسی كه ادعای مسيحيت میكند و از نظر مالی در وضعيت خوبی به سر میبرد، اگر همنوع خود را در احتياج ببيند و به او كمک نكند، چگونه ممكن است محبت خدا در قلب او حكمفرما باشد؟ ای فرزندان من، محبت ما نبايد فقط زبانی باشد، بلكه میبايد در عمل نيز آن را نشان دهيم.»
یه چیزم بگما. / بعضی از خانواده ها یه هویی گرفتار فقر شدند / اینا جدا از کسانی هستند که همیشه نسل به نسل جزو خانوادههای طبقه فقیر و ضعیف بودند.
سالومه:
چطور؟
سینا:
مثلا یه حادثه طبیعی مثل زلزله / سیل / یا یه وضعیت سیاسی / اقتصادی یا اجتماعی بلایی سر خانواده ها میاره که باعث میشه عده زیادی از مردم و از جمله خانوادههای طبقه متوسط و حتی مرفه / آسیب شدیدی ببینند و یهویی از طبقه اجتماعی خودشون / پایین بیان و جزو قشر فقیر و پایین جامعه بشن./ توی کتابا خوندیم که گاهی زندگی تموم اعضای یک خاندان معروف و از طبقه اعیان و حتی سلطنتی توی یه شب تا صبح چنان زیر و رو میشد که باید روز جدید رو توی خونه ای حقیر و دور سفرهای خالی شروع میکردند!
سالومه:
البته چنین تغییر اساسی بیشتر از هر چیزی / در نتیجه تغییر جایگاه قدرت بین زمامداران یا کشمکشهای داخلی بین مدعیان قدرت یا جنگهای خارجی میون کشورها و تصرف کشور مغلوب پیش میومد / چراکه همیشه قدرت طلبی این طبقه به قدری بود که چنین اتفاقاتی رو غیرممکن میساخت.
سینا:
اصلا یه چیزی رو هم من بگم./ زلزله / سیل / قحطی و حتی شیوع یک بیماری واگیردار/ خواسته وناخواسته جامعه رو فقیرتر میکرد و هر جا که حاکمان اون زمان انصاف نداشتن و درد و رنج مردمو درک نمیکردن / مثل خیلی از دوره های تاریخی میتونیم آسیب های شدید به خانواده های این طبقات اجتماعی رو ببینیم
مثلا همین شیوع بیماری کرونا بود که همه می دیدیم با وجود تلاش زیاد کشورها برای نگه داشتن ثبات اقتصادی و جلوگیری از آسیب دیدن تمام طبقات جامعه / متاسفانه ضربات سنگینی برای مردم به خصوص طبقات متوسط به پایین همراه داشت و نتیجه این شد که معنای فقر و تهی دست بودن / حتی خانوادههای طبقات متوسط بالا رو هم درگیر کرد و بدتر از همه قشر فقیر رو چنان در معرض آسیب و نداری قرار داد که برای گذروندن زندگی / راضی به کمترین سهم از کسب درآمد از اقتصاد جامعه شدند.
سالومه:
معلومه که در زمان شیوع بیماریهای واگیردار/ اولین گروهی که قربانی می شدند قثرا بودند و کسی فکر اونا نبود / توی یکی از روزنامههای اون زمان / نویسندگان معترض نوشته بودند: «چون مردمان فقیـر بـر تحمل مصارف اسفار و مخارج حکیم و دوا قادر نمیباشند، لابد و ناچار در بلد خود با امراض دائمی باقی خواهند ماند تا جان به جان آفرین بسپارند.»
سینا:
شیوع بیماریهای واگیردار در جابهجاییهای اجتماعی و اقتصادی هر جامعه ای نقش مهمی داره و شواهد هم همینو میگن./ در همان دوره به روایت نماینده سیاسی انگلستان در استان گیلان / شیوع طاعون و نتایج آن نه تنها باعث مرگ و میر بالایی از قشر فقیر شد / باعث فقیر شدن خیلی از ثروتمندان هم شده بود: «پول، صاحبان تازهای پیدا کرد. بعضی که ثروتمند بودند گرفتار فقر شدند./ ثروت و تجملات و اثاثه آنها را همسایگان برداشتند و بعضی که اقوام ثروتمندی را از دست داده بودند به ثروت رسیدند.»
سالومه:
کاهش بارندگیها و خشکسالی توی کشور که نتیجه اش / کمبود مواد غذایی و قحطی و بعدش شیوع بیماریهای واگیردار بود هم خیلی تو فقر مردم تاثیر گذاره.
این داستان فقر و طبقه فقرا هرگز پایانی نداشته و نخواهد داشت./ فقط در هر دوره ای از تاریخ، عده ای چه از دلسوزی و چه به دلایلی دیگر، با شعار این که «فقر را از ریشه میزنیم» وارد میدان شده و بعد از مدتی، بازی را در برابر کسانی که ریشه قدرت در دست آنان است واگذار کرده و نوبت را به گروه تازه نفس بعدی دادهاند.
اما نکته مهم اینجاست که طبقه فقیر هر نسل / آتشی پنهان رو در وجود خودش حفظ میکنه و اونو به امید روزی که / مثل یه آتشفشان شعله ور بشه به نسل بعدی میسپرنش./ آتشی که هیزمش درد و رنج و سختی لحظاتیه که شاهد بودند چه کسانی با وجود اینکه اونا زیر بار مشکلات کمر خم کرده بودند / در رفاه زندگی کردند و نه تنها یک قدم برای اونا برنداشتند که خودش عامل دوچندانی برای شدت بخشیدن به رنجهاشون بودند
توی کتاب مقدس کتاب امثال باب 21 ایه 13 می گه آنکه فریاد فقیران را نشنیده میگیرد در روز
تنگدستی خود نیز فریادرسی نخواهد داشت
توی امثال باب 28 آیه 27 هم میگه / اگر به فقرا کمک کنی هرگز محتاج نخواهی شد ولی اگر روی خود را از فقیر برگردانی / مورد لعنت قرار خواهی گرفت
توی عهد قدیم و عهد جید / خداوند از فرزندانش میخواد تا نسبت به فقرا ترحم و دلسوزی داشته باشند
دامنه فقر اینقدر گسترده هست که نتایج ویرانگری داره و فرزندان خدا نمیتونند نسبت به نیاز مندا بی تفاوت باشن و هر که به فقرا ترحم کنه در واقع به خدا احترام گذاشته
:سالومه
دیشب گرسنه بود ، دختری که مُرد
چه آسان به خاک پس دادیمش
و همسایه اش زیارتش قبول….
……………………………………………………………………………
Leave a Reply
Want to join the discussion?Feel free to contribute!
متن کامل نیست
لطفا پس از تکمیل در گروه اطلاع رسانی کنید
متشکرم
در مسیحیت، فقر به دو شکل تعریف و درک میشود:
1. فقر مادی:
– در آیات کتاب مقدس، فقر مادی و نداشتن وسایل معیشت به عنوان یک چالش مطرح میشود. مثلاً در امثال ۸:۳۰-۹ آمده است: “فقیر نباشم تا دزدی نکنم و به نام خدا کفر نگویم.”
– مسیحیان مکلف هستند به فقرا و نیازمندان کمک کنند و آنها را مورد توجه قرار دهند (متی ۳۱:۲۵-۴۶).
2. فقر روحانی:
– فقر روحانی به معنی نداشتن ایمان، معنویت و رابطه با خداست. در متی ۳:۵ آمده است: “خوشا به حال فقیران روح زیرا که ملکوت آسمان از آن ایشان است.”
– این نوع فقر مهمتر از فقر مادی شمرده میشود، زیرا ثروت مادی به تنهایی نمیتواند انسان را کامل و شادمان کند.
در کل، مسیحیت هم به فقر مادی و هم به فقر روحانی توجه دارد و بر کمک به فقرا و رشد معنوی انسانها تأکید میکند.
در مسیحیت، برای رفع فقر روحانی و رشد معنوی چند راهکار اصلی وجود دارد:
1. دعا و ارتباط با خدا:
– مسیحیان باید به صورت مداوم با خدا ارتباط برقرار کنند و به او دعا کنند. این ارتباط معنوی، آنها را به سمت رشد روحانی هدایت میکند.
2. مطالعه کتاب مقدس:
– مطالعه و تعمق در کلام خدا (کتاب مقدس)، باعث آگاهی بیشتر مسیحیان از اراده خدا و رهنمودهای او برای زندگی میشود.
3. شرکت در عبادات و جماعت مسیحی:
– حضور در کلیسا و شرکت در عبادات دستهجمعی، مسیحیان را به هم نزدیک کرده و آنها را در مسیر رشد معنوی یاری میدهد.
4. خدمت به دیگران:
– انجام اعمال نیکو و خدمت به نیازمندان، باعث رشد روحانی مسیحیان میشود.
5. تعهد و پایبندی به تعالیم مسیحی:
– پایبندی به اصول اخلاقی و تعالیم مسیحی در زندگی روزمره، مسیر رشد معنوی را هموار میکند.
با انجام این اقدامات، مسیحیان میتوانند فقر روحانی خود را مرتفع ساخته و به رشد معنوی دست یابند.
من نمیدانم آیا نظرات بازخورد دارد یا نه اکر اینگونه باشد که باز خوردی نداشته باشد پس چرا نظر میدهیم