24: خانواده ما قسمت 24- فرومایگی
![خانواده ما خانواده ما](https://persianworldradio.com/wp-content/uploads/2024/02/khanevadeh-ma-80x80.jpg)
نام برنامه: خانواده ما قسمت 24- فرومایگی
موضوع:فرومایگی
نویسنده: حامد
گویندگان:حامد و ارزو
حامد
سلامی به زیبایی شکوفههای بهار، من حامد هستم و بار دیگر با برنامه خانواده ما به همراه آرزوی عزیزم در خدمت شما عزیزان هستیم
آرزو:
من هم آرزو هستم و درود میفرستم خدمت شما همه ی شنوندگان خانواده ما و امیدوارم باز هم در کنار هم از دریای برکت کلام بهره مند بشیم
حامد:
امروز توی استودیو نشسته بودم و با یکی از همکاران موزیسینمو داشتیم در مورد پروژهها که باید تحویل میدادیم صحبت میکردیم مدیر پروژه ها طبق معمول اومد جلو و شروع کرد به یه سری امر و نهی الکی و اشتباه و یک سری نظرهای کاملاً غیرحرفهای و غیر کارشناسی و سعی داشت که بیشتر کار و طول بده و توی انجام اون پروژهها دخالت کنه که عمدتا این تصمیماتش باعث افت کیفیت کار یا تاخیر توی تحویل اون پروژهها می شد
به نظرم فکر میکرد که اگر جایی تصمیمی نگیره واظهار نظری نکنه بعداً بهش میگن خب تو چه کاره بودی و ترس از این موضوع
باعث میشد حتی اگر به پروژه آسیب هم میرسید اون دست از نظرهای اشتباه و تصمیم گیریهای غیر حرفه ایش ور نمی داشت
آرزو:
قبلا من مسئول برنامهریزی یک کارخانه بودم و فردی که مدیر قسمت برنامهریزی بود اکثراً میومد و از جایگاهش برای نشون دادن خودش استفاده میکرد و برنامهای که من روز قبلش توی قسمت برنامهریزی مشخص کرده بودم روعوض میکرد تا ما به مشکل بخوریم ،بعد دوباره خودش می آمد همون برنامه ای که من نوشته بودمو بهم می داد و می گفت :دیدی دوباره من باید همه کارا رو درست کنم
اگه من نبودم چیکار میکردین؟
همیشه دلم می خواست بهش بگم مهندس اگه شما نبودین هیچ وقت قسمت برنامه ریزی به مشکل نمی خورد
حامد:
گفتی آخر بهش یا نه؟
آرزو :
نه موند رو دلم
حامد:
خیلی دلم میخواد بدونم ریشه این رفتارها از کجا به وجود میاد چون این ادما میتونن به نمای یک جامعه چهره زشت و کریهی بدن
مثلا شما یک فرد باکمالاتی رو می بینی که داره برای ادم بی فرهنگی کار می کنه و مجبوره بخاطر نیاز هاش تن به چنین خفتی بده
واز همه بد ترکه صاحب کار می دونه که طرف از سر اجبار داره به اوامرش عمل می کنه بعد از این وسیله برای عقده گشاییهاشم استفاده می کنه
اون دوست موزیسین منم همین طور بود می گفت چون نرفتم جایی دیگه مجبورم که حرفای این بی سواد و قبول کنم امیدوارم خدا بهم کمک کنه که دیگه از سر اجبار اجازه ندم هرکس و ناکسی به خواهد عقدهای گذشته اش رو سر من خالی کنه
آرزو:
دقیقاً خیلی وقتا اینجور افراد رو ما توی خانوادهها هم میبینیم ،طرف به خاطر سن و سالش یا به خاطر موی سفیدی که داره، بهش احترام میذارن و اون از این احترام میاد سو استفاده می کنه
ولی باید بدونه که چون از همه بزرگتره یا جایگاه خاصی داره نباید توی همه مسائل دخالت کنه ونظر بده یا حتی حکم صادر کنه
توی خانواده دوستم عموی بزرگش همین جوری بود ، نصف مشکلات خانوادهشون از دستوراتی بود که خان عمو می داد و همه رو مینداخت تو دردسر بعد هم می گفت من بزرگتونم هرچی من می گم
هیچکسم نمیتونست جلوشو بگیره چرا چون سنش از همه بیشتر بود و هدایت فامیل افتاده بود دستش
حامد:
به نظرت منم این خصوصیتو دارم،؟ حالا نه به این حد و اندازه میدونم، ولی خب به عنوان پدر یه خونواده آیا هیچ وقت شده از موقعیتم سو استفاده کنم ؟
آرزو:
نه خدا را شکر این خصوصیت اصلاً توی تو نیست حالا شاید یه وقتایی اگر غذا با به میلت نباشه به عنوان پدر خانواده یک سری پلنهایی میچینی ولی نه خدا را شکر توی تو نیست
حامد:
خدا را شکر چون خیلی از این خصوصیت بدم میاد
آرزو:
منشا این رفتار توی گذشته فرده و صفتهای بدی که توش نهفته بوده مثل خودخواهی ، دروغ ، عقده که باعث میشه اگر فرد جایگاهی پیدا کنه یا به یک منصبی برسه تمام این صفات توی رفتارش بروز کنه
حامد:
یا مثل مدیر پروژه های ما به خاطر اینکه جایگاهش از روی سواد و لیاقتش نبوده سیع میکنه که از ابزار قدرتش مثل پرداخت یا من مدیرتونم برای خودش شخصیت بخره
آرزو:
خیلی سخته که فردی که به تو دستور میده لیاقت اون جایگاه یا سواد و تجربه لازم ونداشته باشه
این تجربهها می تونه باعث جنون یک فرد بشه و ما میبینیم که توی یک سری از شرکتها و ادارات همین امر باعث خانه نشینی و افسردگی و حتی خودکشی یک فردی می شه
:
Leave a Reply
Want to join the discussion?Feel free to contribute!