sedaye paye khoda

3: 003- نوح

صدای پای خدا
صدای پای خدا
3: 003- نوح
Loading
/

سردبیر: سحر

نویسنده: نازنین

گویندگان: نازنین، آرش، رضا

نوح

زیر سقف آسمون/ روی زمین/ دنیای گردون / همه بوندن مشغول و خندون /بی خبر از صدای خدای مهربون/ خدا بودش ناراحت و نگرون/ چرا شدن آدما بد و پریشون/

/همش با هم بودن تو جنگ و دعوا/ اصلا نداشتن برای حرفای خدا گوش شنوا/ دروغ میگفتن و بدی می کردن همه جا ./ باید خدا کنه یه فکر بکری حالا / تا که بشه زمین پاک و خوب/ مثل اولا/ / این همه ظلم و بدی تا به کجا/ تصمیم گرفت پاک کنه کله زمین و از بدی ها / با یه طوفان بزرگ و پر سر و صدا / اما خدا داشت یه دوست خوب/ مردی درستکار به اسم نوح/ باید میگفت این تصمیم و به اون/ تا که کنه محافظت از خانواده ی اون/

 راوی : خدا بهش گفت بساز یه کشتی/ باید باشه بزرگ / بدون هیچ نقصی/ داشته باشه 3 طبقه و یه در و پنجره ی بزرگ / تا جا بشن همگی/ ریز و درشت

نوح:/ ساختن کشتی کارآسونی نبود. اما کشتی که من ساخته بودم خیلی خیلی بزرگی بود /یه کشتیه بزرگ برای همه/ به اندازه یک ساختمان پنج طبقه …

راوی: کشتی به این بزرگی/ همچین چیزی ممکن نیس/

داشت نوح به خدا اعتماد/ هرچی که او گفت/ مو به مو انجام میداد/

مردم پرسون از هر سو / چه میکنی نوح/ نکنه شدی از عقل به دور؟

اما نمی لرزید دل نوح/ امید و ایمان داشت به خدا از این حرفای ناجور

افکت صدای اره و میخ زدن ….

هردفه می گفت نوح به این ور و اون ور / تا که باشید از تصمیم خدا با خبر/ نبود گوش شنوا برای او/ همه میگفتن شده از عقل به دور

افکت :

صدای ملایم موسیقی ….

راوی :

وقتی کشتی آماده شد/ اون زمان بود/ که بارون جاری شد

0 replies

Leave a Reply

Want to join the discussion?
Feel free to contribute!

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *