خانواده ما

5: خانواده ما قسمت 5-مسئولیت

خانواده ما
خانواده ما
5: خانواده ما قسمت 5-مسئولیت
Loading
/

آرزو :

درود به شما همراهان نازنین / دوست داشتنی و مهربان /ممنونم که باز کنارمون هستین/ من آرزو هستم و همراه حامد عزیز در خدمتتون هستیم//

حامد :

سلامی به گرمی دلهاتون / امیدواروم که حالتون خوب باشه//

ارزو:

دیروز که حامد داشت میرفت فروشگاه خرید کنه / خودشو مرتب کرد و ادکلن زد/

 بهش گفتم/ چه خبر بابا / یه دقیقه میخوای بری فروشگاه و زود بیای / گفت تو این کشور فقط حامد و آرزو نیستیم /ما ویترین کشور ایرانیم /قرار نیست منو ببینن بگن چه آدم مرتبیه / مسلما میگن ایرانیا همیشه مرتبن /و البته برعکس اگه ظاهر بد و رفتار بدی داشته باشیم / بسط میدن به همه ی ایرانیا //

حامد :

دقیقا همینطوره و حتی مهمتر از ایرانی بودنمون/ مسیحی بودنمونه / وقتی کسی منو میشناسه و میدونه من مسیحی هستم/ مسئولیت من سنگین تر میشه/ کاملاً باید مراقب باشم که چطور رفتار می کنم /چطور حرف میزنم / و اینکه با کارام / چه حسی را به عنوان یک مسیحی / به دیگران القا می کنم//

ارزو:

دقیقا / حتی من یادمه / در زمان مدرسه تمام معلمها بابا ی منو می شناختند / میدونستن که من فرزند کی هستم / به خاطر همین بود که تو مدرسه / همیشه مراقب رفتارم بودم گه مبادا یوقت کاری بکنم که بگن خانواده فلانی اینجورین//

حامد:

برای من که خیلی وحشتناک بود/ برادر بزرگم دقیقا تو همون مدرسه ایی که من درس میخوندم /درس میخوند/ مادرم هم فرهنگی بود/ و این مزید بر علت شده بود که من عین معلما رفتار کنم //

 یعنی حسرت یه شیطونی به دلم موند / دیگه سالهای آخر دبیرستان تو دفتر و با دبیرها چای میخوردم//

آرزو:

 و مطمئنا نتیجه بدی هم نگرفتیم

 

حامد:

آره خیلی وقتا برامون خوبه بوده / ولی این یعنی مسئولیت نسبت به چیزی که خیلی وقتا به تو رسیده / وتو باید امانت داره خوبی باشی//

آرزو:

وقتایی که سیروان یک اشتباه میکنه یا یک حرف بد میزنه/ همه اونو از چشم پدر مادرش میبینن / هیشکی به این فکر نمیکنه که شاید / اونو توی پارک از یه دوستش یا یه همکلاسیش یاد گرفته باشه/ دقیقاً این یعنی ما / نسبت به رفتارمون / نسبت به جامعه ای که از اون اومدیم یا عضوی از ان هستیم مسئولیم//

حامد

چه بخوایم چه نخوایم به قول معروف/ مشت نشان دهنده ی خرواره /

 و کلام خدا میگه:/

 بدین قرار شما بدن مسیح هستید و هر یک عضوی از آنید//

اول قرنتیان ۲۷:۱۲

آرزو:

خدا به ما تاکید میکنه که ما بدن مسیح هستیم / و هر کدوممون عضوی از او هستیم /تک تک اعضای بدن وظایف مشخصی دارند و باید از سر/که مسیحه/ اطاعت کنند و فرمان بگیرن/ اگه خلاف این باشه بدن ناقصه / من به عنوان عضوی از بدن مسیح حق ندارم خلاف کنم /با هر رفتاری که می کنم / هرحرفی که میزنم / و با عملکردم/ دارم مسیح رو به دیگران نشون میدم //

حامد:

دقیقا منظور از بدنه مسیح/ همون جامعه مسیحیت و کلیساست / و همه چیز باید طبق کلام / و مطابق دستورات کلام باشه/ که ما بتونیم دیدگاه درستی از مسیح رو در اختیار جامعه قرار بدیم/ وقتی میخوای بری توی شرکت استخدام بشی و شما معرف داری / مسؤلیتت سخت تر میشه / کارت جدی تر میشه / چون/ فقط آبروی تو نیست که در میونه/ آبروی معرف هم هست / و تو در قبال معرف هم مسؤلی//

آرزو:

حالا مسیح معرف ماست و ما در قبال این معرف مسئولیم/

امیدوارم هممون به بهترین نحو کارهایی را انجام بدیم تا مسئولیتی که نسبت به بدن مسیح داریم رو به نحو احسنت انجام دهیم تا بتونیم نام خداوند رو جلال بدیم//

و به قول شاعر نیکو سخن پارسی حکیم ابوالقاسم فردوسی:

پسر کو ندارد نشان از پدر/ تو بیگانه خوانش/ نخوانش پسر

 حامد:

آرزو جان قبل خداحافظی یه دعا برای همه شنودگان بخون

 

آرزو:

ای خداوند/ تو شاه و پادشاه قلبم هستی/.

هر روز با عشق تو روزم را شروع می‌کنم و آنچه را که دارم در پای تو می‌ریزم/

چون تو لایقی و تو خداوندی/.آمین//

 

حامد:

آمین و تا درودی دیگر بدرود

Our Score
Click to rate this post!
[Total: 0 Average: 0]
خانواده ما

4: خانواده ما قسمت 4-حال همسایه

خانواده ما
خانواده ما
4: خانواده ما قسمت 4-حال همسایه
Loading
/

آرزو : سلام / درود به همه شما عزیزان و همراهان همیشگی/ من آرزو هستم و همراه حامد عزیز/ در خدمت شما هستیم//

حامد: سلام /من هم حامد هستم / و امیدوارم حال دلتون خوب باشه/دوستان یه سوال ی هست که/ شاید در این روزگار /کمتر از خودمون بپرسیم / آیا حال همسایه م خوبه ؟ / رابطه شما / با همسایه تون چطوره؟//

آرزو: همسایه/ یکی از مهمترین ارکان زندگی اجتماعی هر فردیه/

 یادمه /بابام میگفت من خیلی ازین محل راضیم /چون همسایه های خوبی دارم /و البته /همسایه هامون هم خیلی روی بابام حساب میکردن / اگه ماشینشون خراب میشد/ یا آبگرمکن خونشون خراب میشد /و یا کار فنی داشتن همیشه به بابام زنگ میزدن وازش کمک میگرفتن/و بابام همیشه با روی خوش استقبال میکرد//،

 حامد :دقیقاً پدر من هم / وقتی خونه ی جدیدمونو گرفتیم/ همینو گفت/ و ازمون خواست حتماً/ یک ظرف شیرینی یا کیک آماده کنیم /و با همسایه هامون آشنا شیم/ گفت /خونه با همسایه هایش /خونه میشه//

آرزو: یادمه/ بچه که بودم همسایه ها/ اگه مراسم عروسی یا عزا داشتن اون وقتا /خونه هاشون رو بهم قرض میدادن /اون زمان / خیلی تالار گرفتن مرسوم نبود،/ ما یه درخت توت بزرگ تو حیاطمون داشتیم /وقتی توت میداد/ به همه همسایه هامون توت میدادیم،//

 وقتی که مامانم رفته بود بیمارستان / خواهر کوچیکمو به دنیا بیاره/ همسایه مون ازمون نگهداری کرد / تا مامان بزرگم برسه/ اون شب رو خونه همسایه مون موندیم//

حامد : در لوقا باب ۱۰ آیه ۲۷ /کلام میفرماید:/

پاسخ داد: خداوند /خدای خود را با تمامی دل /و با تمامی جان /و با تمامی قوت/ و با تمامی فکر خود /محبت نما/ و همسایه ات را/ همچون خویشتن/ محبت کن.//

همینطور که خوندیم/ در اینجا از محبت به همسایه/ به عنوان حکم بزرگ یاد میشه/ و انقدر مهمه/ که اون رو کنار حکم اول /که خدای خود را با تمام دل و جان و فکرت محبت نما/ میذاره//

آرزو : یعنی/ اگر میخواهی خدا را محبت کنی/ همسایه ات را محبت کن/ و چقدر روی این موضوع تاکید داره /که حتی در کلام گفته شده / تمام شریعت ها /و تمام فرایض دینی در این جمله نهفته شده //

حامد: اگر میخوایم از وارثان حیات باشیم/ باید به خدا محبت و خدمت کنیم/ و خداوند رو// در دل جای بدیم /و با همسایه مون /همونطوری که دوست داریم با خودمون رفتار شه /،رفتار کنیم /و محبت داشته باشیم ، به قول سعدی استاد سخن /

:عبادت/ بجز خدمت خلق نیست//

آرزو: واما لازمه تعبیر عیسی/ از همسایه رو بدونیم/ ، در داستانی از کلام خدا میخونیم که / مردی در سفر از اورشلیم به اریحا / مورد حمله دزدان قرار میگیره/ و کاهنی که از اون مسیر میگذره به او توجهی نمیکنه /و رد میشه /و مردی لاوی هم با اینکه متوجه وضعیت اون شده بود /بدون کمک عبور میکنه /اما شخصی سامری /هنگامی که مرد زخمی رو میبینه / به او کمک کرده و زخمهاش رو تیمار میکنه /،وقتی از عیسی میپرسن /کدوم اونها همسایه مرد بود/ در پاسخ میگه :/ آن کس که او را رحمت نمود / یعنی کسی که به مرد محبت کرد //

حامد : پس /همسایه میتونه مسافری باشه /که در اتوبوس یا قطار/ روی صندلی کناری نشسته/ و یا کسی که توی صف بانک / کنار ما ایستاده / و لزوما کسی که ما میشناسیم نیست//

 

آرزو: پدر عزیزم (خداوندم) / در نام با اقتدار خودت/ این فرزندت را در اغوشت بگیر

 تا همیشه/ طعم با تو بودن / و در اغوش تو بودن را بچشیم و

/ بدانیم که تو هیچگاه ما را تنها نخواهی گذاشت.

آمین//

 

حامد :آمین / امیدوارم /ما هم از وارثان حیات باشیم/ ،در پناه خداوند باشین.//

 

آرزو: خدا یار ونگهدارتون //

Our Score
Click to rate this post!
[Total: 0 Average: 0]
خانواده ما

3: خانواده ما قسمت 3-دردودل

خانواده ما
خانواده ما
3: خانواده ما قسمت 3-دردودل
Loading
/

خانواده ما

 قسمت سوم

آرزو: سلام و صد سلام به شما عزیزان/ شما که با من همراه شدین تا باز هم / از کلام خدا برکت بگیریم / من آرزو هستم //

 حامد : سلام /من هم حامد هستم،/ با آرزو داشتیم درباره ی موضوع مهمی صحبت میکردیم که شاید در زندگیمون،/ بارها و بارها باهاش برخورد داشتیم// قضاوت//

 آرزو: دیروز مهمون داشتم/ سارا و مینا دو تا از دوستای صمیمیم هستن / سارا کمی با ما دردودل کرد،/ یکم بعد مینا شروع کرد به ایراد گرفتن از سارا،/ انقدر گفت و گفت که سارا ناراحت شد ،/ مینا رو صدا کردم توی اتاق/ و ازش خواستم که این قضاوت کردن رو تموم کنه/ و بهش گفتم سارا فقط میخواد با ما دردودل کنه / ما حق نداریم اونو داوری کنیم، /خلاصه خیلی ناراحت شدم ولی /دیگه کاری ازم بر نمیومد/ فقط سعی کردم جو رو عوض کنم تا شاید حالش رو بهتر کنم//

حامد : قضاوت کردن درباره دیگران و اشتباهاتشون آسونه/ اما گاهی پی بردن به خطاها و اشتباهات خودمون سخته، / البته این فقط تو جامعه کوچک خانواده اتفاق نمی افته و توی جوامع بزرگترهم/ ممکنه بارها /و به صورت های مختلف پیش بیاد،/ مطمئنم برای اکثر ما پیش اومده /گاهی از روی ظاهر آدما، / نوع لباس پوشیدن شون یا نوع آرایششون ،/ اونا رو قضاوت کرده باشیم. //

آرزو : به قول قدیمیها/ اول یه سوزن به خودت بزن /بعد یه جوالدوز به مردم//

 اگه آدما /به جای قضاوت کردن دیگران و ایراد گرفتن از اونا / دنبال ایرادات خودشون /و اصلاح کردن خودشون باشن/ دنیا گلستان میشه//

حامد : دقیقاً در متی / باب هفت آیه دو /خداوند به ما میگه/

داوری نکنید/ تا بر شما داوری نشود.//

خداوند به وضوح/ به ما دستور میده که داوری نکنیم ،/ خیلی وقتا /همین قضاوت کردن دیگران،/ آسیب های جبران ناپذیری را به همراه داره ،/ شاید در هر قضاوتی که از ما سر میزنه یه نفر بسوزه/ یا حتی یک نفر بمیره/ پس /قبل از اینکه زبانمون آلوده به کشتن کسی بشه /،بهتره مراقب حرفا و فکرامون باشیم.//

آرزو: یه بار دیگه رو میخونم:/ داوری نکنید تا بر شما داوری نشود/

 دقت کنیم که / ما اصلاً در جایگاهی نیستیم که دیگران را قضاوت کنیم / و فقط / خداوند میتونه/ ما رو قضاوت کنه/ و اگه /به اشتباه مرتکب این عمل ناپسند بشیم/ خداوند ما را داوری خواهد کرد//.

 یه جا خوندم / هیچ وقت کسی رو قضاوت نکنین / سرنوشت انقدر دنبالتون میکنه / تا توی یه کوچه بن بست / شما رو تو همون شرایط گیر بندازه.//

حامد : بهتره که وقت و انرژی مون رو/ برای پیدا کردن ایرادات خودمون/ و اصلاح خودمون صرف کنیم/ تا بتونیم به خدا نزدیکتر بشیم و زندگیمون رو بهتر کنیم/به قول حافظ شیرازی:

ما نگوییم بد و/ میل به ناحق نکنیم/

جامه کس سیه و/ دلق خود ازرق نکنیم/

عیب درویش و توانگر/ به کم و بیش بد است/

کار بد مصلحت آن است /که مطلق نکنیم//

آرزو : مامان بزرگ حامد همیشه / با لهجه شیرینش میگه /: مادر / معنایی نکند! / حتماً شما هم شنیدین که میگن / منع نکن به سرت میاد!//

 من مطمئنم / وقتی کسی رو با قضاوت کردنت آزار میدی /و باعث میشی حس بدی پیدا کنه، / تا خودت تو اون موقعیت قرار نگیری و همون حس رو تجربه نکنی /، از این دنیا نمیری و اینا همه،/ کار خداست.//

شما را به دستان امن پدر میسپارم//

حامد : تا برکتی دیگه/ در پناه خداوند باشین.//

   

Our Score
Click to rate this post!
[Total: 0 Average: 0]
خانواده ما

2: خانواده ما قسمت 2-راه نجات

خانواده ما
خانواده ما
2: خانواده ما قسمت 2-راه نجات
Loading
/

 خانواده ما

 

  قسمت دوم

 حامد: درود به شما دوستان عزیز / و همراهان گرامی من حامد هستم و همراه آرزو جان / یک بار دیگه مهمون دل های باصفای شما هستیم//

 آرزو: سلام به یاران جان / امیدوارم که حالتون خوب باشه //

حامد : توی خانواده ما / برعکس داداش بزرگم / من خیلی حرف گوش کن نبودم و همه قوانین پدرو مادرم رو/ رعایت نمیکردم / خیلی شیطون بودم و / همیشه با لباس خاکی و و پاره میومدم خونه //

آرزو : اگه اینجوری می دیدمت باهات ازدواج نمیکردم (باخنده( //

حامد:خدارو شکر که ندیدی ! // یه روز که برای تفریح / به روستا رفته بودیم / چون خلوت بود / بابا تصمیم گرفت بهمون رانندگی یاد بده ، اما من امیدی نداشتم که ماشین رو به من بده / برخلاف انتظارم/ بابام اول به من اجازه داد پشت فرمون بشینم/ اونجا بود که فهمیدم بابام فقط بابای داداش خوبم نیست / بابای منم هست / فقط کافی بود من بیشتر بهش نزدیک بشم و به قوانینش احترام بزارم//

 آرزو: حامد جان الان که خودت پدر شدی/ بهتر میدونی که فرزند / چه خلف و چه ناخلف / برای پدر و مادر فرقی نداره / و براشون عزیزه !/ همیشه منتظرن / بچه ناخلف شون بازم به سمت اونا بیاد تا بتونن راه نجاتو بهش نشون بدن//

 

حامد : البته من ناخلف نبودما / فقط یخورده شیطون بودم //

 

آرزو : فقط یه مثال منظورم دقیقا /رعایت نکردن قوانین خونه و خانواده س /یا به قول خودت /همون حرف گوش کن نبودن //

حامد : دقیقاً کتاب مقدس هم همین میگه : /

زیراهرکه نام خداوند را بخواند / نجات خواهد یافت / رومیان ۱۳:۱۰

آرزو: به نظرتون هرکه /یعنی چی؟ /هر که یعنی /همه / و بینشون برای خداوند تفاوتی نیست ،/ خداوند ، /خداوند همه است و همه کسانی که / نام او را میخوانند / و به او ایمان دارند رو / به فراوانی برکت میده / واونها را نجات خواهد داد //

حامد : دقیقا چقدر خوبه که / خدا هیچ تبعیضی قائل نیست //

یاد دیالوگی از فیلم مارمولک افتادم / اونجایی که پرویز پرستویی میگه / خدا فقط / خدای آدمهای خوب نیست / خدا ،/ خدای آدمهای بدم هست / و اینه که قشنگه .//

و عیسی گفته :/ گناهگاران / بیشتر به کمک نیاز دارن / بهمین خاطر خدا / راه برگشت رو هموار کرده تا فرزند بتونه / دوباره بهش نزدیک بشه / و فرزندش رو نجات بده/

 

ارزو : بازم برمیگردیم به آیه : / هرکه نام خداوند را بخواند ،نجات خواهد یافت

تنها راه نجات ما / اینه که نام خداوند را بخونیم یعنی به خداوند ایمان بیاریم و اجازه بدیم مسیح قلبمون رو لمس کنه تا بتونیم از او برکت بگیریم و مارو نجات بده / چرا که مسیح به خاطر ما مرد / و بار گناهان مارو به دوش کشید/ تا ما رو نجات بده//

آرزو : امیدوارم همه ی آدما / به زودی راه نجات پیدا کنن / و بدونن که پدر آسمانی / همیشه پذیرای فرزندانش خواهد بود.//

حامد: آمین//

گر گناهم سخت بسیارست / رحمت نیز هست/

 بر گناه سخت بسیارم،/ خداوندا ببخش/

چون پذیرفتار /بدرفتار نادانان تویی /

بر من نادان و رفتارم /خداوندا ببخش//

 

 همیشه در دستان پر فیض خداوند باشید.//

ارزو:تا درودی دیگه/ بدرود//

Our Score
Click to rate this post!
[Total: 0 Average: 0]
خانواده ما

1: خانواده ما قسمت 1-خبر خوش

خانواده ما
خانواده ما
1: خانواده ما قسمت 1-خبر خوش
Loading
/

         خبر خوش قسمت اول

 آرزو: سلام /سلام به شما شنونده عزیز/ درود به تو که با ما همراه شدی و داری به صدای ما گوش می کنی/ آرزو هستم /به همراه حامد عزیز در خدمتتون هستیم//

 

حامد : من هم حامد هستم/ سلام عرض می کنم و ممنونم/ که با ما همراه شدین تا خبرهای خوش کلام را با هم مرور کنیم و ازاون برکت بگیریم //

معمولا/ پدر مادرها / برخی از نیازهای فرزندانشون رو بطور اتوماتیک / بدون اینکه ازشون بپرسن فراهم می کنن/ مثل خوراک / سرپناه / پوشاک /یا اینکه وقتی مریض میشن اونا رو به دکتر میبرن / و شرایط زندگی نرمال رو / براشون فراهم میکنن //

 

 آرزو: البته بعضی چیزها هستن/ که باید فرزندمون ازمون بخواد / تا براش فراهم کنیم / مثلا وقتی سیروان / قرمه سبزی میخواد به من میگه / و من آماده می کنم //

 یا وقتی من کتاب کمک درسی میخواستم / باید به پدرم میگفتم / که اونو برام تهیه کنه//

 

حامد: راستی/ سیروان پسرمونه //

بعضی المان ها رو/ خدا به صورت طبیعی در اختیار ما گذاشته/ مثلا :هوا برای نفس کشیدن/ نور خورشید برای رشدونمو / و ازین قبیل چیزها، اما یه چیزایی هستن /که تو دایره ی آرزوهای ماست / و ما باید ازش بخوایم //

یعنی وقتی از خدا چیزی نخواستی / نمیتونی از خداوند گله کنی که چرا به من چیزی نمیدی //

آرزو:به قول معروف/

گر/ گدا کاهل بود/   تقصیر صاحبخانه چیست؟//

وقتی پسرم به غیر از نیازهای روزمره ش / خواسته ی دیگه‌ای داشته باشه واونو به من نگه / مسلماً من هم به اون خواسته توجهی نخواهم داشت //

حامد: کلام خدا هم همینو میگه://

«بخواهید که به شما داده خواهد شد/ بجویید که خواهید یافت / بکوبید که در به رویتان گشوده خواهد شد./» (متی۷:۷)//

آرزو:به آیه دقت کردین :/ بخواهید که به شما داده خواهد شد//

وقتی فرزندی از پدرش / چیزی رو میخواد / حتی اگه اون شخص آدم بد سیرتی هم باشه / بازم برای فرزندش / هدایا و چیزهای خوبی رو فراهم میکنه / حالا ببین پدر آسمانی/ به کسایی که از او خواسته های خوبی دارن / چه قدر هدایای خوب و نیکویی میده.//

 ما میتونیم بدون محدودیت / خواسته های خوب خودمون رو/ از خداوند داشته باشیم و بی شک / پدر آسمانی / اونها را اجابت میکنه . //

حامد:باز برمیگردیم به آیه ://

بجویید/ که خواهید یافت//

وقتی در جستجوی خواسته هات باشی / حتما اونا رو پیدا می کنی/ وبرات محقق میشن/ ولی دقت داشته باشیم که / اگه به دنبال خوبی ها باشیم به خوبی میرسیم و/ اگه به دنبال بدیها باشیم /عاقبت خوبی در انتظارمون / نیست//

آرزو:دقیقا همینطوره/ به خاطر همینه که / بعضی وقتا فکر می کنیم که خدایا / من فلان چیز رو میخواستم/ چرا به من ندادی ؟//

 خدا / مصلحت ما آدما رو بهتر میدونه / و شاید / چیزی که ما فکر می کنیم برای ما خوبه/ برامون خوب نباشه.//

 

حامد:خداوند میگه:/ بکوبید که در به رویتان گشوده خواهد شد.//

کلام / به وضوح اینو به ما میگه/ که باید در رو بکوبید تا براتون باز بشه / و میخواد / که این کار را انجام بدیم / وقتی این آیه رو می خونیم / مطمئنیم که / حتما گشایشی هست.//

آرزو:آمین !// امیدوارم یادمون بمونه / که همیشه / به خداوند توکل کنیم / و خواسته هامونو/ از او بخواهیم.//

حامد : در دستان پرفیض / خداوند باشید.//

 

آرزو : خدا یار ونگهدارتون باشه//

Our Score
Click to rate this post!
[Total: 0 Average: 0]