شماره: -1078-
جمله کلیدی: کودکان ما هرگز مسئول و دلیل تجربه و احساسات ما نیستن
موضوع اجتماعی: درد و دل کردن والدین با فرزند
موضوع روحانی: همۀ نگرانیهای خود را به او بسپارید زیرا او به فکر شما هست.
تگ: درد و دل/ والدین/آسیب / درد و رنج/ درس زندگی
آیات:
(کتاب+باب+آیه) غلاطیان ۳:۴/ در ۲ قرنتیان ۷:۹/ سموئیل فصل ۱/ پطرس 1 باب 5 آیه 6 و 7
نویسنده : نازنین
گوینده: نازنین و مژگان و شکیبا
مژگان
شما چه جملاتی رو در زمان تجربه احساسات به کودکتون میگین؟؟
پدرت اصلاً مرد زندگی نیست، مادرت اصلاً خونه داری بلد نیست، من به خاطر تو با اوk زندگی میکنم و اگر تو نبودی یک لحظه هم تو این زندگی نمیموندم …
نازنین
درود و صد درود به شما شنوندگان عزیز و دوت داشتنی من نازنین هستم و یه بار دیگه ذبا دوست و همکار عزیزم مژگان جون و البته یه مهمون ویژه در کنار شما خوبان هستیم
منم ذرود میفرستم به شما عریران خداوند . خیلی خوشحالم که یه بار دیگه در خدمت شما هستیم
اگرشمام از جمله والدینی هستید که از کودکتون برای تسویهحساب با دیگران بهره میبرید، باید بدونید درد دل با کودک، باعث آسیبزدن به جان و روح فرزند شما میشه؛ چطوری و چگونهاش و تو این قسمت از برنامه براتون میگیم. دوستام مهمون امروز ما آقای شکیبا همونطور که میدونید مشاور و روانشناس. آقای شکیبا خوش اومدین
شکیبا:
درود به شما و شنوندگان عزیز/
سندرم درد و دل کردن با فرزندان/ متأسفانه تو خیلی از مراجعهکنندگان این موضوع را میبینم. عزیزان بچههای ما افراد مناسبی برای درد دل کردن نیستن. ولی این روزها زیاد میبینم که اولیا بهخصوص مادرا با بچهها درد دل میکنن. باید در نظر داشته باشید که بچهها دوستان ما نیستن. متأسفانه بسیاری از والدین تصور میکنن که بچهها دوستان ما هستند، در حالی که ما باید دوست بچهها و شنونده مشکلات آنها باشیم
زمانی که والدین تصمیم میگیرن مشکلات یا دردهای عاطفی خودشون رو با فرزندانشون به اشتراک بذارن، میتونه تأثیرات عمیقی روی فرزندانشون داشته باشه. به اشتراک گذاری مثبت میتونه به توسعه همدلی در کودکان کمک کنه، به آنها یاد بده چگونه احساسات خودشون رو مدیریت کنن و پیوند والد-فرزند رو تقویت میکنه. در مقابلش، به اشتراک گذاری بیش از حد یا نامناسب میتونه منجر به اضطراب، افزایش استرس و حتی تغییر نقش شود، جایی که کودکان احساس مسئولیت برای رفاه عاطفی والدین خود رو دارن و به نوعی والدگری معکوس اتفاق می اقته
زمانی که پدرومادر نقش حمایتی خودشونو رها کرده و شروع به درد دل و صحبت در مورد مشکلاتشون با کودک میکنن درواقع میخوان حال خودشونو با این کار بهتر کنن، غافل از اینکه اونو دچار مشکلات روانی بسیار زیادی میکنن.
نازنین
خب بچه ها که کاری از دستشون بر نمیاد/
شکیبا
دقیقا تو این وضع کودک که نمیتونه کاری برای پدر و مادر خودش انجام بده، دچار استرس و اضطراب میشه و مدام خودشو سرزنش میکنه و دچار شرم و گناه وحشتناکی میشه. درواقع او خودشو مسئول تمام اتفاق های بدی که برای پدر و مادرش بهوجود آومده میدونه. البته صحبت کردن با کودک و حتی نوجوان در مورد احساسات هیچ ایرادی نداره، اما مسئله و مشکل از جایی شروع میشه که پدر و مادر شروع به درد دلکردن با فرزندشون میکنن تا حالشونو بهتر کنن. پدر و مادری که نمیتونن احساست منفی خودشونو مدیریت کنن/ گویی انتظار دارن فرزندشون برای آنها کاری انجام بده و اونا رو از این مشکلات رها کنه؛ اینجاست که موضوع سوءاستفاده بهوجود مییاد اینجاست که برای فرزندان مشکلاتی بهوجود میاد که تو بسیاری از مواقع تا بزرگسالی همراهشون و مسائل زیادی براشون بهوجود میاره
مژگان
خب پی باعث میشه که پدر یا مادر تصمیم بگیرن این کار و کنن؟.
شکیبا
از عمدهترین دلایل این مسئله، یارکشی و استفاده از کودک برای مقصر قلمداد کردن طرف مقابله زمانی که با همسرمون یا هر فرد دیگه ای دچار اختلاف میشیم، دوست داریم برنده باشیم و بحث را به نفع خودمون تموم کنیم. به همین دلیل که بسیاری از والدین از کودک به عنوان ابزاری برای بهرهکشی استفاده میکنن و ترجیح میدهند لااقل در ذهن کودک هم که شده، برنده این مجادله باشن.»
مژگان
واقعا اگر هر کدوم از ما خسته از فشارهای روانی نشستیم و با کودکمان درد دل کردیم، چه اتفاقی میافته؟
شکیبا
مسلما با این کار آسیب زیادی به بچه زدهایم. بچهها هنوز شناخت عاطفی کاملی به دست نیاوردهان و آمادگی لازم را برای درد دل کردن ندارن؛ بنابراین هنوز نمیتوانند شنونده دردهای ما باشند، چون به بلوغ عقلانی نرسیدهان.
مثلا خانومی بود از از کودکی پدرش باهاش راجع به خاطره های جنگ و اتفاقی که افتاده بود صحبت یا به نوعی درد و دل میکرده/ وقتبی ملاقاتش کردم 40 سال داشت و احساس میکرد تو تمام روزای زندگیش اون تجربه ی تلخ و حس کرده و باهاش زندگی کرده/ هر خبر موثق و غیر موثق راجع به جنگ حالشو دگرگون میکرد و استرس شدیدی میگرفت/در واقع وقتی فرزندمون در معرض قضاوتهای ما درباره پدر، مادربزرگ، عمه و خاله قرار میگیره، قوه ی تشخیصشون که تازه در حال رشد و شکل گرفتن دچار آسیب قرار میگیره نمیتونن درست و غلط رو تشخیص بدن وبا این کار، احساسات غمگین و انرژیهای منفی خودمونو به فرزندمون منتقل میکنیم
نازنین
آقای شکیبا به نظرتون ایبه اشتراک گذاری یا مکالمه باید چهطوری باشه؟..
شکیبا
، «سوال خوبی کردید/ خب یکیش اینه که جزئیات در مورد نگرانیهای مالی، درگیریهای زناشویی، یا مسائل خانوادگی و پیپیده ی بزرگسالا باید موقع صحبت با فرزندانمون به شدت کاهش یپیدا کنه. و تا جایی که میشه آگاهانه /افکار و احساساتمونو به اشتراک بذاریم .آنها به اطمینان از امنیت نیاز دارن، اونا نقشی تو این مسایل ندارن و باید به اقتضای سن خودشون رفتار کنن
انتخاب زمان و مکان مناسب برای این گفتگوها حیاتیه. مطمئن بشید که فرزندتون تو شرایط روحی و محیطی امن قرار داره و تو اون لحظه میتونه پذیرای شما باشه.
با توجه به سن کودکمون باهاش حرف بزنیم..
کودکان کوچکتر به توضیحات سادهتر و قابل لمس و دیدن نیاز دارن، در حالی که نوجوانان میتونن بحثهای جزیی تر و عمیق تری رو درک کنن اما هنوز هم نیاز به احساس امننیت و عدم احساس فشار دارن.
مورد بعدی که بسیار مهمه و فرزندان ما احتیاج دارن که یاد بگیرن تمرکز کردن روی راه حل هست. میتونیم موقع به اشتراک گذاشتن یه مشکل با فرزندمون بیشتر از اینه به مشکل بپردازیم به راه حل ها اشاره کنیم و بهشون بگیم که هر مشکلی راه حلی داره/ یا مراحلی که برای حل مسئله دارید و بهش توضیح بدید وبا این رفتار روش های حل مسیله تو زندگی رو براشون مدل سازی کنید
همیشه به فرزندان خود حس امنیت و اطمینان بدید و بهشون بگید که با وجود چالشهای زندگی، خانواده همچنان قوی و حمایتکننده باقی میمونه و همه در کنار همدیگه هستن..
همیشه فرزندتون برای برقراری ارتبات تشویق کنید به این مسیله باز باشید به فرزند خودتون بگیذ که میتونه با شما در مورد هر چیزی صحبت کنه و ابراز احساسات مجازه. شما اونجایید که شنونده ی خوبی باشید نه یه مادر یا پدر
مژگان
آقای شکیبا واقعا ازتون ممنونیم که انقدر کامل و جامع تو این زمان کم برای ما توضیح دادین که رفتاری که شاید ما فکر نکنیم تاثیری رو فرزندمون بذاره یا به طور معمول انجام بدیم/ در حقیقت په قدر به روح و روانشون آسیب میزنه و این نه تنها کودکیشون و ازشون میگیره بلکه آینده ی اونارم تغییر میده
شکیبا
ممنون از برنامه ی مفید و پر امید شما/ امیدوارم که شما و شنوندگان عزیز برکت گرفته باشید
مژگان
حتما همینطوره منکه به شخصه به عنوان یه مادر (نظر شخصی)
دوستان خوبم واقعیت اینه که/ فرزندپروری اصلا کار ساده ای نیست همه ما تو این مسیر اشتباه می کنیم و چیزهایی میگیم که واقعا تو اون لحظه دلمون نمیخواسته. اما قراره با صبر و تمرین یاد بگیریم که چهجوری افکار / حرفامون رو به درستی با مهربونی با حمایتگری ، قابل درک تر و آگاهانه تر به فرزندمون منتقل کنیم.
نازنین
یادمون باشه کودکان/ ما هرگز نباید مسئول و دلیل تجربه احساسات مختلف در ما باشند ما خودمونیم که احساساتمون رو زندگی میکنیم پس مسئولیت آنچه که که هر لحظه حس میکنیم با خود ماست/ این بار با دیدن رفتار نا مطلوبی در کودک به جای اینکه بگیم تو منو ناراحت میکنی/ میتونین بگین : الان من احساس ناراحتی دارم و چند دقیفه نیاز دارم تنها باشم/ این به وضوح نشون میده که شما مسئولیت احساسات خودتون رو به عهده میگیرین و به فرزندتون هم اجازه میدین همین کارو انجام بده چون او از شما مثل یک آینه میاموزه و بعد از این اجرا میکنه
مژگان:
دوستان عزیز امیدوارم که تا اینجای برنامه برکت گرفته باشید/اگر در مورد این برنامه سوالی داری میتوانید هم اکنون / سوالاتتون را از طریق واتساپ به شماره 0031-638-989898 و یا از طریق وبسایت (با مشخص کردن نام برنامه) برای ما ارسال کنید/ و من و نازنین جان هم یه گلویی تازه کنیم بعد از چند دقیقه استراحت با بخش دوم برنامه در خدمت شما هستیم
میان برنامه
نازنین
دوستان عزیز به برنامه ی خودتون زنان امید حوش برگشتین. تو قسمت اول برنامه گفتیم که نباید با کودکانمون درد و دل کنیم. حالا ممکن این سوال پیش بیاد گه تو دنیای امروزی که کسیداش به حال کسی نمیسوزه/ با کی میشهدرد و دل کرد؟ با کی میشه حرف زد؟ حرفا و مشکلاتمون و پیش کی ببریم؟
مژگان
داستان حنّا، که در کتاب اول سموئیل فصل ۱ آمده ، نمونهایه از روی آوردن به خدا در دوران سختی و ناراحتی.
حنّا، همسر القانه بود،او نتونسته بود فرزندی به دنیا بیاره و این موضوع برای او کوهی از اندوه و ناراحتی بود، جون در آن زمان، بجه دار نشدن به عنوان یک نقص بزرگ تلقی میشد. علاوه بر این، زن دوم القانه، فِنِنَّه که فرزندانی هم داشت، مدام حنّا را به خاطر ناباروریاش مسخره میکرد و آزار میداد//هر سال، القانه و خانوادهاش برای پرستش و قربانی به شیلو میرفتن. در یکی از این سفرها، حنّا نتونست اندوه خودشو بیشتر از اون تحمل کنه و بعد از خوردن و آشامیدن در شیلو، در حالی که بسیار ناراحت بود، به محراب خداوند رفت و در آنجا با تمام دلش گریه کرد//حنّا در دعای خود به خداوند فریاد زد و از او خواست تا به درد دل او گوش بده و به یادش باشه. او نذر کرد اگر خداوند به او پسری بده، تمام عمر او را به خدمت خداوند اختصاص میده. عیلیِ کاهن ، که در آن زمان نزدیک محراب نشسته بود، شاهد این دعا بود. اولش فکر کرد حنّه مسته و تو حال خودش نیست، اما بعد از شنیدن حرفای حنّه، او را برکت داد و گفت که خداوند درخواست او را اجابت خواهد کرد
حنّا به خونن برگشت و البته خداوند او را به یاد آورد و برکت داد؛ بنابراین او باردار شد و پسری به نام ساموئل به دنیا آورد. پس از دوران شیردهی، حنّه ساموئل رو به خانه خداوند در شیلو برد و او رو به عنوان نذر خود به خداوند تقدیم کرد
نازنین
بله دوستان این داستان نه تنها نمونهای از ایمان و تعهد حنّاست، بلکه نشاندهنده اهمیت دعا و توکل به خداوند در زمانهای سختی و نیازه
پطرس 1 باب 5 آیه 6 و 7 میفرماید
پس خویشتن را زیرِ دست نیرومند خدا فروتن سازید تا در زمان مناسب سرافرازتان سازد. 7همۀ نگرانیهای خود را به او بسپارید زیرا او به فکر شما هست.
آیه 26 و 27
و روح نیز در ضعف ما به یاریمان میآید، زیرا نمیدانیم چگونه باید دعا کنیم. امّا روح با نالههایی بیانناشدنی، برای ما شفاعت میکند. 27و او که کاوشگر دلهاست، فکر روح را میداند، زیرا روح مطابق با ارادۀ خدا برای مقدسین شفاعت میکند.
خدا ما رو در تمام مصیبتها تسلی میده. هیچ مصیبتی وجود نداره که خدا از آن بیخبر باشه یا از آن دور باشه. خدا به شکل نامحدودی علاقهمند به مراقبت و تسلی پسران و دخترانش در تمام مصیبتهاست. پس یادتون نره که شما هرگز تو ابن رنج و درد و زیان تنها نیستید.
مژگان
اما به هدف خدا توجه کنید. همانطور که ما در جستجوی تسلی و امید در رنج به سوی خدا نگاه میکنیم، او قصد داره ما را تشویق کند تا دیگرانی که در رنج هستند را با همان تسلی که از خدا دریافت کردهایم، تسلی دهیم.
خدا ما را تسلی میدهد تا بتونیم دیگران رو تسلی بدیم.
خدا به ما رحم میکنه تا بتونیم به دیگران رحم کنیم.
خدا با تمام قلب خود در کنار ما در رنج ما ایستاده تا ما هم با تمام قلب خود در کنار دیگرانی که رنج میبرند، بایستیم.
خدا هرگز ما را در رنجمان تنها نمیگذارد تا ما دیگران را در رنجشان تنها نذاریم
نازنین.
وقتی در زندگیتون با دردی مواجه میشید، دو تا انتخاب دارید: میتوانید از خدا فرار کنید، یا به سمت او برید.
راستش فرار از خدا برای من هیچوقت منطقی نبوده. چطور میخوایم آرامش بدست بیاریم وقتی که از بزرگترین منبع آرامش فرار میکنیم؟ برای من کخ تو تموم روزهای دردناک و مشکلات سر پا نگه داشته ، پرستش خدا و نزدیک بودن به او بوده/درد و دل کردن با خودش بوده.
اگر انتخاب کنید که به سمت خدا برید، میتونید از دردتون برای نزدیکتر شدن به او در پرستش استفاده کنید. چطور این کار را انجام بدیم؟ برای اینکه بخواید چیزی بگید، احتیاج به فکر کردن ندارید بلکه دقیقاً همانطور که احساسسون میگه/با او بحث میکنید و به او میگید که درد را دوست ندارید به نوعی ناله و زاری کنید .کتاب مقدس پر است از افرادی که در ناله به خدا فریاد میزنن، از جمله یکسوم مزامیر
مژگان
حتی شکایت کردن از خدا هم یه عمل پرستشیه. شما میتونید تو تمام مراحل عزاداری خدا رو پرستش کنید. میتونید بگید از پی شک یا بی حس شدید؟ غم خودتون رو بیزون بریزید. بهش بگید دارید با چه چیزایی مجادله می کنید. و در حضوز خدا تسلیم شید. میتونید از خدا بخواید درد شما رو به خیر در زندگیتون تبدیل کنه..
پولس این کار را در ۲ قرنتیان ۱:۸-۹ انجام داده و میگه: « فشارهایی که بر ما آمد چنان سخت و فوق از طاقت ما بود و ترسیدیم که هرگز از آن زنده بیرون نیاییم. ما… دیدیم که چقدر ناتوان هستیم که به خودمان کمک کنیم؛ اما این خوب بود، چرا که همه چیز را به دست خدا سپردیم، که تنها او میتوانست ما را نجات دهد
نازنین
هزاران داستان از افرادی شنیدیم که از درد خود به شناخت عیسی رسیدن، که زندگیشون تو در زمان درد کاملاً دگرگون شده. و میتونیم به آنها بگیم، همانطور که پولس در ۲ قرنتیان -۷:۹ گفت: «امّا اینها همه روی داد تا نه بر خود، بلکه بر خدایی توکل کنیم که مردگان را برمیخیزاند. 10او ما را از چنین خطر مهلکی رهانید و باز خواهد رهانید. بر اوست که ما امید بستهایم که همچنان ما را خواهد رهانید، »
وقتی درد و رنجی دارید، زمان فرار از خدا نیست. این فرصتیه برای شما که به خدا نزدیک شید، بیشتر به او اعتماد کنید، بیشتر او رو پرستش کنید، و در نهایت، بیشتر بشناسید و دوست داشته باشید
مژگان
بیاید چند تا سوال از خومون بپرسیم.
اولین شخصی که وقتی درد داریم به سراغش میریم کیه؟ معمولاً توچه زمانی به خدا برای کمک روی میارید؟
وقتی درد داریم، آیا میتوانیم خدا را با تمام قوت خودمون پرستش کنیم؟ چرا بله یا چرا نه؟
رفتن به سمت خدا با دردت /با شکایاتا،
غم و ناراحتیتا—میتونه یه عمل پرستشی باشه. این حقیقت چه احساسی بهمون میده؟
قبل از اینکه عجله کنید و بعد از طی کردن یه دوران دشوار/ شروع به کارهای جدیدی کنید، خدا میخواد که شما مکث کنید و درسهایی رو که یاد گرفتید، در نظر بگیرید. نذارید تمام دردهایی که تحمل کردید، بیهوده بگذره. زمانی رو صرف کنید تا حقایق معنوی رو از همه چیزهایی که تجربه کردهید، استخراج کنید
نازنین.
کتاب مقدس میگه: «آیا همۀ آن چیزها بیهوده بر شما گذشته است؟ مگر اینکه براستی بیهوده بوده باشد!!» غلاطیان ۳:۴
یکی از راههایی که میتوونید مطمئن شید که تجربیات دشوار خودتونو هدر ندادید، اینه که که هر درسی که یاد گرفتید و یادداشت کنید. به این ترتیب میتونید بعداً آنها را مرور کرده و با فرزنداتون و نسلهای دیگه به اشتراک بذارید..
حالا چه اتفاقی میافته وقتی این کار رو انجام بدید؟ رنجی که کشیدید ناگهان ارزش شگفتانگیزی پیدا میکنه. تثنیه ۴:۹ میگوید: ««فقط مراقب و بسیار مواظبِ خویشتن باشید مبادا این چیزها را که چشمان شما دیده است از یاد ببرید، و مبادا اینها در همۀ ایام عمرتان از دل شما بیرون رود؛ آنها را به فرزندانتان و فرزندان فرزندانتان تعلیم دهید
مژگان.»
دوستان پیشنهاد میکنم تنها در مکانی آروم، فقط شما و یک دفتر باشید. این دفتر میتونه دفتر خاطرات زندگی شما باشه. دفتر خاطرات زندگی، دفتریه که شامل فعالیتهای روزانه نیست. نسلهای آینده علاقهمند به کارهایی که انجام دادید نخواهند بود؛ بیکه آنها به چیزهایی که یاد گرفتید و تجربه کردید علاقهمند خواهند بود.
اینجا سوالاتی هستن که میتونید تو دفتر خاطرات زندگیتون به آنها پاسخ بدید:
مهم ترین درسی که تو زندگی یاد گرفتم چیه؟
کدومشون از همه کم اهمیتتره؟
درباره ضعفهای خودم چی یاد گرفتم؟
درباره نقاط قوت خودم چطور؟
درباره روابطم چی یاد گرفتم؟
درباره زندگی و مسیرش چطور؟
درباره خدا/خوشبختی/پول / دنیا و فرهنگ اطرافم پی یاد گرفتم؟
نازنین
عزیزان به خاطر داشته باشید: قبل از اینکه زندگیتون رو بعد از فصلی از بحران، یا تروما دوباره شروع کنید، تمام درسهایی که یاد گرفتید و یادداشت کنید. بعد شما «چیزهایی را که خدا برایتان انجام داده رو، فراموش نخواهید کرد» و نیازی به یادگیری مجدد آن درسها نخواهید داشت.
در این مورد تأمل کنید و برامون بنویسید:
تجربه شما با نوشتن دفتر خاطرات چجوریه؟
یکی از مهمترین درسهایی که از یک فصل دردناک زندگی یاد گرفتید چیه .به اشتراک گذاشتن آن درس چجوری میتونه مفید باشه؟
آیا زمانی بوده که احساس کردید تو زندگیتون هدفی ندارید؟ امروز وقت بذارید تا درسهایی رو که از آن دوران تلخ یاد گرفتید مرور کنید و ببینید پجوری خدا از آنها برای پرورش شما استفاده میکنه!
مژگان
یادتون باشه که آزادی خدا امروز برای شما در دسترسه
خدا وعده داده که برای کسانی که به عیسی ایمان دارن، محکومیتی وجود نداره. او عیسی رو فرستاد تا گناه شما را برداره. عیسی امکان برقراری رابطه شما با خدا، پدر، را فراهم کرد// و خبر خوب اینجا تمام نمیشه. خدا همچنین عیسی را از مردگان برانگیخت، که قدرت او بر گناه و مرگ را نشون بده. و این امکان رو برای شما فراهم میکنه که تا ابد با او در بهشت بمونید.
اگر آمادهاید زندگی خود را به عیسی مسیح تسلیم کنید، با این دعای ساده شروع کنید: «خدای عزیز، من میدونم که در برابر تو گناه کردم و از تو طلب بخشش میکنم. من باور دارم که عیسی مسیح پسر توست. من باور دارم که او برای گناه من مرد و تو او را برانگیختی. من میخوام به او به عنوان ناجی خود اعتماد کنم و از این روز به بعد او رو به عنوان پروردگار دنبال کنم. زندگیمو هدایت کن و به من کمک کن تا اراده تو را انجام بدم. در نام عیسی دعا میکنیم. آمین
نازنین:
بله دوستان
عزیز به پایان یکی دیگه از برنامه ی خودتون زنان امید اومدیم. امیدواریم که برکت
کافی گرفته باشید و این برنامه نور خقیقت رو تو قلباتون پر رنگتر کرده باشه.
شما میتونین
از طریق شماره واتساپ 98-98-98-638-0031
و یا آدرس
ایمیل info@persianworldradio.com و همچنین از طریق
وبسایت رایو جهانی پارس با ما در تماس باشید و پیامها و نظرات خودتون رو برای ما ارسال کنید.
یه نکته مهم
هم اینه بعد از گوش کردن برنامه در وبسایت / میتونید در کادر پایینش / نظراتتون رو
در مورد همون برنامه برای ما ارسال کنید.
مژگان:
تا درودی دیگر بدرود