شماره: -1081-
جمله کلیدی: آیا چیزی هست که باید تغییر کنه؟
موضوع اجتماعی: تصمیمات عاقلانه
موضوع روحانی: کتاب امثال/کتاب دستورالعمل
تگ: تغییر/ تصمیم/ خرد و حکمت
آیات: امثال ۲۳:۱۹/امثال 18 آیات 10 تا 16/امثال 24 آیات 3 تا7
نویسنده : نازنین
گوینده: نازنین / مژگان/ لیلی
دختر مدرسهای۱: یک سکه داری به من قرض بدی یک لحظه؟
دختر مدرسهای ۲: البته، برای چی میخوای؟
دختر مدرسهای ۱: نمیتونم تصمیم بگیرم که برم سر کلاس یا برم شنا. اگر نتونم تصمیم بگیرم، سکه میندازم . اگه شیر افتاد میرم شنا، خط اقتاد میرمسر کلاس!
دختر مدرسهای ۲: حالا این روش برات چهطوری کار میکنه؟ معمولا نتیجه چیه؟
دختر مدرسهای ۱: ههممم نصف وقتا خوبه، نصف وقتها بد، و نصف وقتام احتمالاً فرقی نکرده.
دختر مدرسهای ۲: شاید باید بری سر کلاسفکر کنم برای کسرارو یه بار دیگه یاد بگیری!
…نمیدونستم سکه سه رو هم داریم!! سه تا نیم؟
نازنین:
به برنامه زنان امید خوش آومدید. من نازنین هستم.صدای دو تا دانش آموز و شنیدید؟ … این یکی از روشهای تصمیمگیریه! اما مطمئن نیستم که خیلی خوب باشه! بعداً بیشتر در مورد آن صحبت خواهیم کرد. و مژگانم اینجاست/ سلام مژگان، حالت چطوره؟
مژگان:
من خوبم، ممنون نازنین. تو چطوری؟ خوبه که امروز برای گفتگو کنار هم نشستیم.
نازنین:
مژگان و من در مورد چگونگی تصمیمگیریهای خردمندانه تو تصمیمات روزمرهمون فکر میکردیم. ما تصمیم گرفتیم تحقیق سادهای انجام بدیم – فقط از تعدادی از دوستانمون پرسیدیم که چطور تصمیم میگیرن. از روشهای مختلفی که شنیدیم شگفتزده شدیم، نه مژگان؟ یک خانومی گفت: ‘فقط از غریزهام پیروی میکنم. به احساسات درونیم اعتماد دارم و کاری رو انجام میدم که تو اون لحظه به نظرم خوب میرسه.’ تو هم این کار رو میکنی؟
مژگان:
گاهی اوقات این کار رو میکنم – مخصوصاً وقتی باید سریع تصمیم بگیرم. فکر میکنم ‘غریزه’ اغلب به این معنیه که ما از آموزشها و تجربیات گذشتهمون استفاده میکنیم، بدون اینکه نیاز باشه به همه چیز منطقی فکر کنیم. این در بحران هام میتونه مفید باشه/وقتی تو شرایط بحرانی هستیم به صدای درونی خودمون گوش میکنیم دیگه به عواقبش فکر نمیکنیم.
نازنین:
درست میگی/ اما میدونی گاهی اوقات متوجه نمیشیم که ‘غریزهها’ یا واکنشهای اولیه ما چطور از احساساتمون تأثیر میپذیرن. غریزه معمولاً بر اساس آنچه که تو گذشته اتفاق افتاده ست. یا ممکنه بدون اینکه متوجه باشیم از افراد اطرافمون تأثیر بپذیریم. ممکنه تصمیم احمقانهای بگیرم چون میخوام شخصی که دوستش دارم رو راضی نگه دارم. یا تصمیم من ممکنه تحت تأثیر اتفاقی که تو گذشته افتاده باشه. یکی از دوستانم میگفت که اصلا به مردان کچل اعتماد نداره – واقعا جای تعجب داشت برای ما که چه ارتباطی میتونه بین این دو تا پیز کاملا بی ربط وجود داشته باشه اما وقتی در موردش فکر کرد، فقط به این دلیل بود که تو بچگی یه معلم کچل داشته که اونو آزار میداده/یا یکی از ملچ مولوچ موقع غذا خوردن انقدر اذیت میشد که گریه میکرد/ چون بیشتر اون آدمایی که تو بچگی بهش دست درازی میکردن ابنجوری غذا میخوردن…
مژگان:
اما نازنین احساساتت رو نمیشه نادیده گرفت. احساسات میتونن بخش مهمی
از تصمیمگیری ما باشن. برای مثال، تو که عاشق حیوونا هستی ممکنه تصمیم بگیری که با آنها کار کنی ؟حتی اگر بتونی با این کار پول خیلی زیادی دربیاری؟.
نازنین:
خب راستش تا حالا بهش فکر نکرده بودم ولی مسلما دوست داشتن دلیل نمیشه که هر کاریو انجام بدی
من میگیم که ما همیشه باید به احساساتمون توجه کنیم وقتی داریم در مورد دوستیا یا ازدواج تصمیم میگیریم. (لبخند)
مژگان:
بعضی از دوستامونم گفتن که سعی میکنن قبل از اینکه تصمیم بگیرن، اطلاعات زیادی به دست بیارن. فکر میکنم خوبه که حقایق رو بدونیم. برای مثال: میخوای یه محصولی پرورش بدی / باید ببینی که چه محصوی محبوبه و همه ازش استقبال میکنن/ هیچ فایده ای نداره اگه بری انجیر بکاری و پرورش بدی اگه مردم اون منطقه تمایل چندانی به
خوردن انجیر نداشته باشن/به منطقه ای که داری محصول و میکاری/آب و هوا / اینکه چقدر به آبیاری نیاز داره و خیلی پیزای دیگه نیاز داری
نازنین:
یا اگر خیاط هستی باید ببینی چی مده. آستینها تنگ یا پف پفی//رنگ سال چیه/ ما که تو خانواده یه هنرمند داریم که بهترینارو میدوزه و خلق میکنه همیشه/ میدونی دیگه این مامانااز هر انگشتشون یه هنر میریزه
این ایده خوبی به نظر میرسه/ اما یه دوست دیگه داریم که میگفت: من از تصمیمگیری بدم میاد. فقط کاری رو که همیشه انجام دادم انجام میدم و ریسک نمیکنم/ اینجوری میدونم چی در انتظارمه. اگر چیزی رو که دوستش دارم پیدا کنم /بهش میچسبمو و ولش نمیکنم/ به روال روزانه ام چسبیدهام. در این صورت نیازی به فکر کردن زیاد نیست. نظر تو در مورد این روش چیه؟
مژگان:
احتمالاً این روش برای خیلی از چیزهای روزمره کار میکنه – مثل نوع قهوهای که مینوشید. نمیخواید دائماً در مورد چیزهای کوچیک تصمیمگیری کنید. اما اگر اصلنم تغییری ایجاد نکنید، ممکنه خسته بشید و احتمالاً فرصتهای خوبی رو از دست بدید.
نازنین:
مثلا من یکیو میشناختم که سعی میکرد هر روز از مسیر متفاوتی به سر کار بره، فقط برای تنوع!
مژگان:
اما گاهی اوقات نیازه که به آنچه انجام میدیم به خوبی نگاه کنیم… لزوماً نباید هر روز از مسیر متفاوتی به سر کار بریم! به عنوان مثال، آیا یه کشاورز هر سال همون سبزیجات رو میکاره؟ نه، آنها رو تغییر میده تا خاک حاصلخیزی خودشو حفظ کنه و شمام محصولات متنوعی داشته باشید. یا مثلا به فرزندتون که 15 سالش شده همون چیزایی رو بهش آموزش میدید که وقتی سه سالش بود آموزش میدادید نه، بر اساس شرایط تغییر میکنید.
پس ممکنه ما تغییر رو دوست نداشته باشیم، اما گاهی اوقات باید آن را در نظر بگیریم. اگر تغییر نکنیم، نمیتونیم بهبود پیدا کنیم. شاید باید گاهی اوقات به اهداف و کارهایی که انجام میدیم نگاه کنیم و ببینیم آیا نیاز به تصمیمگیریهای جدید داریم؟ آیا چیزی هست که باید تغییر کنه؟.
نازنین:
میدونی که اغلب تا زمانی که واقعاً نیاز نباشه تغییری ایجاد نمیکنیم، تا زمانی که شرایط فعلی خیلی دردناک نباشه. گاهی اوقات باید شرایط خیلی بد باشه تا ما
بخوایم به نحوه زندگی خودمون نگاه کنیم و نیاز به تغییر ببینیم. داستانهای زیادی شنیدم که یکی از طرفین ازدواج خواستار تغییراتی بوده… مثلاً از شریک زندگی خودش میخواست که تو کارهای خانه به آنها کمک کنه و بیشتر بهش توج کنه… مرد دوست داره همسرش اونجور که اون میخواد لباس بپوشه یا با دیگران رفتار کنه/ اما وقتی هیچ تغییری ایجاد نشد، سرانجام تصمیم گرفتن جدا شن.یا شریک زندگیشون ناگهان حاضر به تغییر میشه… اما دیگه خیلی دیر شده! باید به همدیگه گوش بدیم و قبل از بحران در مورد مسائل صحبت کنیم
مژگان:
اما تو فقط با شمردن تعداد مزایا و معایب تصمیم نمیگیری. بعضیها خیلی مهمتر از بقیه هستن، نه؟ به عنوان مثال، من میتونم دلایل زیادی بیارم که چرا نباید تو یه روز بارونی برم سر کار، اما یه دلیل بزرگ وجود داره که باید برم – من باید خانوادمو تامین کنم/ پس چه چیزهایی برای تو مهمتر هستن؟ اهداف بزرگ تو در زندگی چیا هستن؟
نازنین:
فکر میکنم ما باید از خودماون بپرسیم – آیا این کار درسته؟ آیا خدا رو خوشحال میکنه؟ … خدا میخواد من چه کاری انجام بدم؟
ما میتونیم بپرسیم – آیا این کار روابط منو بهبود میبخشه؟ … آیا من از تواناییها و زمانم به خوبی استفاده میکنم؟
یا شاید… آیا ممکنه به کسی آسیب برسونه؟ واقعاً مهمه که به این فکر کنیم که چه کسی دیگه ای تحت تأثیر قرار میگیره، و اینکه چه چیزی نسبت به آنها و خودت عادلانه ست/خیلی از این موردارو تو بچه های طلاق میبینیم که زندگیشون کاملا وابسته به تصمیم پدر و مادرشونه/ این که با هم بمونن یا نمونن؟ اینکه اونا قراره با کی ادمه بدن پدر یا مادرشون؟ کدومش بهتره؟.
جوابا همیشه روشن نیستن، نه؟ گاهی اوقات تصمیمگیری بین دو چیز خوبه، یا حتی دو چیز که خیلی هم خوب نیستن، اما این انتخابیه که باید انجام بدید.
مژگان:
معمولاً برای من خوب پیش میره که همه حقایق رو دربیارم و در نظر بگیرم … اما گاهی اوقاتم من هنوز در حال جمعآوری اطلاعاتم و تا اون موقع دیگه باید تصمیم و گرفته باشم.یادمه یکی بهم گفت، ‘عدم تصمیمگیریم یه تصمیمه’. اگر تصمیمگیری را به تعویق بندازید، ممکنه برای شما تصمیمی بگیرن و این تصمیمی نباشه که دوستش داشته باشید.
نازنین:
منظورت رو متوجه شدم! مثلا ما نمیتونستیم تصمیم بگیریم که برای تعطیلات کجا بریم، تا اینکه دیگه خیلی دیر شد برای برنامهریزی کردن و این حرفا، بنابراین مجبور شدیم خونه بمونیم(خنده).
مژگان:
اما اگه تصمیم مهمی باشه، دوست دارم کمی وقت بذارم تا تصمیم بگیرم، و بعد یک یا دو روز صبر کنم تا ببینم چه احساسی دارم.
نازنین:
ما در مورد چگونگی تصمیمگیریهای عاقلانه صحبت میکنیم. تو خانواده ما الان موقعیتی پیش آمده که از خدا خواستهایم ما رو راهنمایی کنه و راه درست و نشونمون بده. خواهر کوچیکم 19 سالش شده و داره فکر میکنه که تو ین مرحله از زندگیش باید چه تصمیمی آیا باید درس بخونه یا دنبال علایقش که عکاسی و طراحی بود بره و دنبال کار باشه /اون میخواد به افراد ناشنوا کمک کنه، الان دانشجو مترجم زبان اشاره آمریکاییه – ترجمه کردن حرفهای مردم به اشارههای دست تا ناشنواها بتونن درک کنن.
مژگان:
چه رشته ی جالبی/ پس چطور تصمیم گرفت؟
نازنین:
خب اول از همه، از ما پرسید که ما چی فکر میکنیم/ باید چه کار کنه و با هم کلی دعا کردیم، چون او میخواست بدونه خدا براش چی میخواد/او فهمید که برای انجام این کار باید چند تا آزمون و برای گرفتن مجوز بگذرونه. او برای آزمونها یک ماه بعد اقدام کرد و آنها گفتن متاسفیم، تاریخها پر شدهن. اما بعدش – یه تاریخ بهش دادن- فقط شش روز دیگه! او احساس کرد که خدا راه رو برای انجام این کار براش باز کرده…پس باید ادامه میداد، حتی اگر احساس آمادگی نمیکرد.امروز بعدازظهر آزمونشو داد! مطمینم که خدا خودش کمکش میکنه/ به محض اینکه فهمیدم بهتون میگم !
مژگان:
ممنون که این موضوع روباهامون به اشتراک گذاشتی، نازنین. منم دعا میکنم که عالی پیش بره آزمونش آیا متوجه شدید که خواهر نازنین برای دلایل درستی میخواست کاری انجام بده، پس مشاوره کرد و برای خرد خدا دعا کرد/ بعد تحقیقات انجام داد تا بفهمه چه چیزی لازمه. وقتی به نظر رسید که یه مسیر باز شده، با ایمان به اینکه خدا به او مرحله بعدی رو نشون میده، پیش رفت. به نظرم جوون عاقل و خردمندیه/خدا بهش بکت بده/ به مامانتم همینطور که همچین دختری بزرگ کرده
نازنین:
ممنوم عزیزم/
دوستان عزیز امیدوارم که تا اینجای برنامه برکت گرفته باشید/اگر در مورد این برنامه سوالی داری میتوانید هم اکنون / سوالاتتون را از طریق واتساپ به شماره 0031-638-989898 و یا از طریق وبسایت (با مشخص کردن نام برنامه) برای ما ارسال کنید/ و من و نازنین جان هم یه گلویی تازه کنیم بعد از چند دقیقه استراحت با بخش دوم برنامه در خدمت شما هستیم
میان برنامه
مژگان: به برنامه ی خودتون زنان امید خوش برگشتین تو قسمت اول برنامه درباره ی تصمیمات عاقلانه صحبت کردیم و تو این بخش از برنامه یه دوست عزیزمون همراه ماست- لیلی جان تو خیلی از برنامه ها همراه ما خواهد بود. او در مورد جایی خاص که میتونیم خرد و حکمت پیدا کنیم با ما به اشتراک میذاره.
لیلی جان خوش آمد میگیم، منتظر شنیدن صحبتهای تو هستیم.
لیلی: ممنون مژگان عزیز؛ و سلام (نظر شخصی) به شما.
بذارید از شما بپرسم: وقتی کسی به شما لیستی از دستورالعمل میده، چی کار میکنید؟ آیا میخواید آنها رو از پنجره به بیرون پرتاب کنید و همه کارها رو به روش خودتون انجام بدید؟ یا شاید بعضی از آنهایی که دوست دارید و دنبال کنید و بقیه رو نادیده بگیرید؟ اگر دستورالعملها برای کمک به زندگی شما بودن چطور؟ دستورالعملهایی درباره همسر…مادر…دختر. شاید خانهدار…همسایه…یا دوست بودن. دستورالعملهایی که خردمندانه، خوب و درست هستن/ دستورالعملهایی که در واقع توسط خدا به شما داده شدن؟
من اخیراً کتابی در کلام مفدس خدا میخونم که بسیار مفیده. این کتاب مثل یه کتابچه راهنمای کوچیکه، پر از جملات کوتاه و به یاد ماندنی که دستورالعملهای عملی و مفیدی درباره زندگی روزمره ارائه میدن. در مورد زندگی /در خانوادهها…انتخاب دوستان…پرورش فرزندان…خرج کردن (و درآمدزایی) پول صحبت میکنه. درباره غذا…غیبت…کار…و خواب. به ما یاد میده که خدا چه چیزهایی رو دوست داره و از چه چیزهایی متنفره. و پیامدهای طبیعی انتخابهای احمقانه و خودخواهانه رو توضیح میده. میدونید این کتاب کدوم کتابه؟
کتاب امثال !
میدونید ضرب المثل چیه؟ / ضربالمثل یه “جمله کوتاه حکمتآمیزه…و کتاب امثال در کتاب مقدس پر از جملات کوتاه حکمتآمیزه//. اینها به گونهای نوشته شدن که شما و من بتونیم در خرد و شخصیت رشد کنیم. مهم نیست که وضعیت زندگی ما چگونه ست/…تحصیلات ما…سن یا تجربه ما، ما میتونیم از این امثال یاد بگیریم…و میتونیم در رابطه خود با خدای زنده رشد کنیم.
امثال به ما راههای خوب برای زندگی کردن رو می آموزه…دوست داشتن چیزهای خوب و اجتناب از چیزهای بد. رشد شخصیت مقدس به طوری که ما بتونیم تصمیمهای عاقلانهای بگیریم، دوستیهای خوبی بسازیم، و برای بسیاری برکت باشیم
خدا خالق ماست و میدونه که بهترین راه زندگی برای ما چیه /به همین دلیل خدا کتاب امثال رو – کتاب دستورالعمل خودش رو – به ما داده//.
آیا میدونید مردم درباره پسر خدا، عیسی، زمانی که بر صلیب بود چه گفتن؟ آنها کلمات او رو شنیدن و شخصیت او را دیدن… حتی زمانی که در حال رنج بردن و مردن بود، در حالی که مردم به او میخندیدن و مسخرش میکردن. میگفتن، «حتماً این مرد عادلیه.» حتی تو تاریکترین ساعت خود، شخصیت او برای همه واضح بود. او مردی عادل بود… مردی وواتر از همه ی خوبی ها
شما چطور؟ فکر میکنید مردم درباره شما هم چنین پیزی میگن؟
«حتماً خیلی زن عادلیه.»
آنها کلمات شما رو میشنون – تو خانه، خیابان، تو بازار. آنها شخصیت شما رو میبینن. روش شما در برخورد با اطرافیانتون رو نگاه میکنن. تصمیمهاتون. انتخابهاتون. اولویتهاتون. آیا آنها عدالت خدا را در شما میبینن؟
کتاب امثال به ما یاد میده که چطور مثل عیسی – با عدالت خدا – سخن بگیم و رفتار کنیم.
بیاین نگاهی دقیقتر به بعضی از امثال مورد علاقه م کنیمدر امثال ۲۳:۱۹ آمده : پسرم، گوش فرا ده و حکیم باش،
و دلت را به راه راست مشغول دار اینکه که ما باید «گوش بدیم و عاقل باشیم، و دلهامون رو در مسیر درست نگه داریم
همینطور در باب 24 آیات 3 تا7 میگه
3حکمت است که خانه را بنا میکند،
و فهم است که آن را مستحکم میسازد؛
4دانش غرفههایش را میآکَنَد،
از اموال گرانبها و نفایس.
5مرد حکیم را نیرویی عظیم است،
و مرد دانا قدرت را میافزاید؛
6با تدبیرهای نیکو میتوان به جنگ رفت،
و با مشاوران بسیار میتوان پیروز شد.
7دست نادان به حکمت نمیرسد؛
در مجلس بزرگان، او را چیزی برای گفتن نیست..»
آیا آمادهاید به حکمت خدا و کتاب دستورالعمل او گوش بدید و در مسیر او قدم بزنید؟ پس شما و خانوادهتون مورد برکت قرار خواهید گرفت.
مژگان:
چرا نخواهیم حکمت خدا را بشنویم؟ چی از این بهتر/ اما گاهی اوقات خیلی مغروریم و نصیحت خوب رو نمی بپذیریم. با خودمون میگیم من همه چیو بهتر از همه میدونم و تصمیمی که میگیرم همیشه درسته/ بیایید به اندازه کافی فروتن – و باهوش – باشیم که توجه کنیم، و حتی آماده تغییر تصمیم ها و راههای زندگیمون باشیم. ممنون که فکرهاتو با ما به اشتراک گذاشتی، لیلی جان.
لیلی: خوشحالم که با شما هستم. (نظر شخصی)ً.
مژگان: من که دوست دارم یه دعا کنم/
پدر آسمانی شکر برای حضور گرمت تو زندگیمون/ شکر برای اینکه هستی و ار دزیای بیکران خرد و حکمتت و هر /انچه که ما بهش نیاز داریم میبخشی و ما رو آماده میکنی برای مسیری که تو برامون در نظر داری/ ما رو به اون شکل که تو میخوای تغییر بده و قلبمونو فروتن کن واون رو خالی کن از هر غرور و منیت/ و پرش کن با علم و محبت و بخشندگی خودت/ کا ما تنها و تنها به تو نیازمندیم و همیشه دستامونو به سمت تو دراز میکنیم//
نازنین
مرسی عزیزم از دعای قشنگت/ یاد یکی از آیات کتاب امثال افتادم باب 18/ یجورایی انگار خوده زندگیو تصویر سازی کنه آیات 10 تا 16 میگه
نام خداوند برج مستحکم است،
که پارسا به درون آن میدود و در بلندی ایمن میماند.
11توانگریِ ثروتمند، شهر مستحکم اوست؛
همچون حصاری است بلند در خیال او!
12پیش از نابودی، دل آدمی متکبر میشود،
اما فروتنی پیش از عزّت میآید.
13پاسخ دادن پیش از شنیدن،
نادانی است و شرمساری.
14روح آدمی او را در بیماری بر پا نگاه میدارد
اما روح افسرده را کیست که تحمل تواند کرد؟
15دل فهیمان خریدار معرفت است،
گوش حکیمان، جویندۀ دانش.
16هدیه، راه بر شخص میگشاید
و او را به محضر بزرگان میرساند.
شما چطور دوستان دوست دارید داستان خودتون با ما به اشتراک بذارید؟ میتوانید با ما تماس بگیرید در خوشحال میشیم از شما بشنویم و
بله دوستان عزیز به پایان
یکی دیگه از برنامه ی خودتون
زنان امید اومدیم. امیدواریم که برکت کافی گرفته
باشید و این برنامه نور
خقیقت رو تو قلباتون پر رنگتر کرده باشه.
شما میتونین از طریق شماره
واتساپ 98-98-98-638-0031
و یا آدرس ایمیل info@persianworldradio.com
و همچنین از طریق وبسایت
رایو جهانی پارس به نشانی persianworldradio.com با
ما در تماس باشید و پیامها و
نظرات خودتون رو برای ما ارسال کنید.
یه نکته مهم هم اینه بعد از
گوش کردن برنامه در وبسایت /
میتونید در کادر پایینش / نظراتتون رو در مورد همون
برنامه برای ما ارسال کنید.
مژگان:
تا درودی دیگر بدرود
Leave a Reply
Want to join the discussion?Feel free to contribute!
در مورد بخش اجتماعی:
متوجه بحث نشدم و کلی اطلاعات داره توش مطرح میشه
و من هدفش رو درکش نکردم
و همینطور جمله :
: میخوای یه محصولی پرورش بدی / باید ببینی که چه محصوی محبوبه و همه ازش استقبال میکنن/ هیچ فایده ای نداره اگه بری انجیر بکاری و پرورش بدی اگه مردم اون منطقه تمایل چندانی به
خوردن انجیر نداشته باشن
محضول نسبت به خرید مردم کاشته نمیشه
نسبت به امکانات و شرایط زمین کاشته میشه
مثلا تو گیلان انجیز نمیکارن چون شیرین نمیشه
و خرما و موز هم نمیکارن چون میوه ریز میده و خوشمزه هم نیست
و طبق تعریف شما اگر تو پیلان موز بکارن بهتره چون اصلا نیست و کلی طرفدار داره