شماره: -1085
موضوع اجتماعی : ترس از شکست
نازنین ترس از شکست یکی از بزرگترین کابوسهای بشر از گذشته تا به امروز بوده خیلی از افراد از شکست متنفرند چون اونو مانع موفقیت پیشرفت شد و کمال میدونن به خاطر همین با چشیدن طعم تلخ اون دچار ناامیدی میشن ب میکشن و دست از تلاش برمیدارن
مژگان کلمه شکست اگرچه تو نگاه اول بار منفی داره اما اگر از ترسامون عبور کنیم شکست میتونه مثل یک راهنما مسیر درست موفقیت رو به ما نشون بده کافیه به شکست نه به عنوان عامل بازدارنده موفقیت بلکه به عنوان بخش جدای ناپذیر روحمون نگاه کنیم که برای پیشرفت به اون نیاز داریم بله شکست مقدمه پیروزی
تیتراژ
مژگان
درود و صد درود بر شما زنان امید به برنامه خودتون خوش اومدین من مژگان هستم و خوشحالم که دقایقی رو با شما خواهیم بود
نازنین
درود بر شما شنوندگان عزیز منم نازنین هستم و باعث افتخاره که امروز هم به همراه مژگان همراه شما هستیم موضوع برنامه امروز شکست هست اما باید بدونیم که بیشتر اوقات شکست پلی به سوی پیروزیه و گاهی لازمه از روی این پل عبور کرد حتی اگر سخت و دردناک باشه
مژگان
دقیقاً اصلاً یکی از قدمهای مهم و اساسی برای رسیدن به قلههای موفقیت شکسته شکست پایان کار نیست بلکه بخشی از مسیر پرپیچ و خم موفقیته جالبه بدونید ادیسون برای اختراع لامپ ۹۹۹ بار شکست خورد و بار هزارم بالاخره تونست تو این زمینه موفقیت کسب کنه اون گفته من ۹۹۹ بار شکست نخوردم بلکه ۹۹۹ تا راهی که منجر به اختراع لامپ میشه رو امتحان کردم چه دیدگاه جالبی
نازنین
در واقع اگر این دیدگاهو نداشت که مخترع لامپ نمیشد همین ایستادگی و مقاومت باعث پیروزی اون شد و اجازه نداد که چشمش به شکستها باشه بلکه اون فقط از شکستها درس میگرفت برای رسیدن به پیروزی یه راه دیگرو امتحان میکرد از نظر دانشمند مشهوری مثل ادیسون شکست یه امر خیلی طبیعی تو زندگی بشره ایشون یه جمله معروف داره که میگه تو به من یه مرد کاملاً راضی و موفق نشون بده تا من یک شکست رو به تو نشون بدم
مژگان
اصلاً اگه شکست واقعاً نقطه مقابل موفقیت باشه پس باید گفت افراد موفق دنیا هیچ وقت طعم شکست رو نچشیدن در صورتی که همه ما میدونیم که برعکس این موضوع صحت داره کافیه که برگهای تاریخ رو ورق بزنیم واقعیت اینه که خیلی از افراد موفقی که میشناسیم شکست رو تجربه کردند اونم بارها و بارها اما فرقشون با دیگران اینه که استقامت به خرج دادن شاید به جای غصه خوردن برای شکستهای گذشته ونو مقدمهای برای پیروزی و موفقیت شون دونستن
نازنین
دقیقاً نگاه کردن به شکست به عنوان یه فرصت معنیش این نیست که واقعیتو باید نادیده گرفت اتفاقاً به معنای پذیرش این واقعیته که هر کسی ممکنه شکست بخوره هیچکس توی این کره خاکی وجود نداره که شکست و تجربه نکرده باشه حتی یه بچه کوچیک پس باید اینو بپذیریم این ما هستیم که باید بین درس گرفتن از اشتباهاتمون و تکرار نکردن اون با زانوی غم بغل گرفتن و تسلیم شدن یکی رو انتخاب کنیم
مژگان
فکر میکنم همه شما استیو جابز رو بشناسین اون استاد مسلم نوآوری تو حوزه فناوری بود و کسی که تونست اپل رو به موقعیت رویایی امروزیش برسونه اگر به زندگی این مرد نگاه کنید میبینید که پر از شکست و ناکامی در کنار موفقیتهاش هست جابز در سال ۱۹۷۶ به همراه چند نفر دیگه شرکت اپل رو تاسیس کردن تو سال ۱۹۸۵ به خاطر ناکامیهای محصولات و تنشهای مداوم با مدیریت هیئت مدیره اونو از شرکت اپل اخراج کرد فکرشو کنید از شرکتی که خودتون برای تاسیسش زحمت کشیدین حالا اخراج بشین شاید خیلیا تو این شرایط ناامید میشن دست از همه چیز میکشن اما جابز ادامه داد و شکست و نپذیرفت
نازنین
آقای جابز بعد از اخراجش به همراه چند نفر دیگه شرکت نکس رو تاسیس کرد نکس یه شرکت فناوری اطلاعات بود که تو زمینه ساخت سیستمهای عامل و سختافزارهای کامپیوتری عالیت میکرد اوایل نکس با موفقیت چندانی مواجه نشد اما بعد از مدتی جابز و تیمش تونستند با توجه به نوآوریها و فناوریهای پیشرفتهای که تو محصولات نککس وجود داشت وجه شرکتهایی مثل اپل رو به خودشون جلب کنن در نهایت تو سال ۱۹۹۶ اپل نکست رو خریداری کرد و این خرید به بازگشت استیو جابز به اپل و شروع دوره جدید از توسعه و نوآوری در اپل منجر شد
مژگان
وقتی که جابز به اپل برگشت درک جدیدی از نقاط و قوت و ضعف خودش داشت اون از شکستهای قبلیش درس گرفته بود و از اون برای تغییر سبک رهبریش استفاده کرد در واقع تجربه شکست به اون اجازه داد تا رویکرد بالغتر و متمرکزتری برای توسعه محصول و استراتژی کسب و کارش ایجاد کنه جابز نقاط ضعفشو به کمک شکستها شناخت و این شناخت باعث رشد شخصی و حرفهای اون شد
نازنین
بله عزیزان یکی از درسهای بزرگی که میتونیم از شکستهامون بگیریم اینه که بفهمیم با وجود تلاش کردن و شکست خوردن بازم میتونیم بلند شیم و دوباره ادامه بدیم ازم میتونیم برای رسیدن به رویاهامون تلاش کنیم باید بپذیریم که تلاش کردیم و شکست خوردیم اما داستان زندگیمون به اینجا ختم نمیشه ما هم میتونیم مثل خیلیای دیگه از جمله آقای جابز از شکستمون درس بگیریم و برای ایجاد استراتژی بهتر استفاده کنیم این یه درس بزرگ زندگیه یکی از رازهای بزرگ تبدیل شکستها به موفقیته
مژگان
خانم جی کی رولینگ فیلمنامه نویس و تهیه کننده بریتانیایی و نویسنده ری کتابهای محبوب هری پاتر قبل از دستیابی به موفقیت جهانیش وقتی که برای اولین بار ایده دنیای جادوگری رو مطرح کرد خیلی از ناشرین اونو رد کردن با این حال خانم رولینگ دلسرد و ناامید نشد و از هدف خودش دست نکشید در عوض ز اونها به عنوان فرصتی برای یادگیری و پیشرفت استفاده کرد انعطاف پذیری خانم رولینگ و عزم اون برای دنبال کردن رویای خودش با وجود شکست های اولیه هری پاترو به یکی از پرفروشترین کتابهای سریالی تاریخ تبدیل کرد و همین عامل بود که باعث شد خانم رولینگ به یک نویسنده بین المللی مشهور تبدیل بشه
نازنین
یله عزیزان نترسیدن از شکستها میتونه باعث بشه تا استراتژیهای مختلفی را امتحان کنیم اگه از شکست نترسیم به احتمال زیاد راتژیهای جسورانهای رو امتحان میکنیم و ممکنه به نتایج بزرگ هم دست پیدا کنیم خوب حالا که فهمیدیم شکستها میتونن عامل پیروزی ما باشن چه قدمهایی رو میتونیم در این راستا برداریم خوب اولین قدم اینه که شکست رو بپذیریم باید بدونیم که همه تو زندگی با شکست مواجه میشن و این بخش طبیعی زندگی هر انسانیه بعضیا تمام وجودشون پر از تلخیه چون هیچ وقت شکست رو نخواستم بپذیرند ر حالی که تو عمق وجودشون میدونستن که شکست خوردن پذیرش شکست باعث میشه خودمونو سرزنش نکنیم و نگاه اقعی و درستی به موقعیتهای زندگی داشته باشیم
مژگان
قدم بعدی اینه که وقتی که توی کاری شکست خوردیم در موردش خوب فکر کنیم بررسی کنیم شرایط و دلایلی که باعث شکست ما شده رو واکاوی کنیم منظورم اینه که شکست رو ه صورت ریشهای بررسی کنیم اشتباهات خودمونو مشخص کنیم و نقاط ضعفمونو پیدا کنیم این میشه یک قدم مثبت و موثر کاری که آقای جابز هم انجام داد اون وقتی دوباره به شرکت اپل برگشت دیگه اون اشتباهات قبلی رو انجام نداد چون استراتژیشو تغییر داد و فهمید که چه جاهایی اشتباه کرده و اونو تصحیح کرد
نازنین
بعد از اینکه تو مرحله قبل اشتباهات مونو شناسایی کردیم حالا رابطه علت و معلولی بین اعمال و نتایج رو ررسی میکنیم یعنی مشخص میکنیم چه کارهایی باعث شده که نتیجه بدی بگیریم پس به جای اینکه اشتباهاتمونو بیکفایتی و بیعرضگی خودمون نسبت بدیم باید اونا رو به عنوان فرصتهایی برای رشد و یادگیری در نظر بگیریم
مژگان
قدم چهارم اینه که باید ارزیابی کنیم که آیا انتظارات ما با توجه به منابع زمان و اطلاعات موجود واقع بینانه بوده یا نه در صورت نیاز باید سطح انتظاراتمونو بر اساس درک یقتر از موقعیت و منابع کمی پایینتر بیاریم و اهدافی قابل دستیابی برای خودمون در نظر بگیریم
نازنین
قدم بعدی اینه که باور داشته باشیم ه خیلی از تواناییها رو میشه با تلاش و یادگیری ارتقا داد دیدگاهتونو از این طرز فکر که من نمیتونم این کارو انجام بدم بردارید و به جاش به خودتون بگین میتونم این کارو یاد بگیرم امروزه کلاسها و کارگاههای زیادی تو سراسر جهان وجود داره که میتونی تو هر رشتهای که علاقه دارید مهارت کسب کنید و حتی مدرک بگیرید پس چرا که نه به جای اینکه ناامید باشید و بگید که هیچ رفهای رو بلد نیستید دنبال حرفه مورد علاقتون برید تا بتونید به هدفتون نزدیک بشید
مژگان
خوب حالا که همه چیزو بررسی کردین و ایدههای جدید طرحریزی کردیم که اون نقصهای قبلی رو نداشته باشه و تو این زمینه مهارت لازم را هم کسب کردیم وقتشه که با شجاعت به راهتون ادامه بدین اگه تصور کنیم شکست وسیله نقلیه برای رسیدن به موفقیت بدون شک شجاعت سوخت اونه نقطه مقابل شجاعت ترسه که باعث میشه ما ضعیف بشیم بنابراین برای موفق شدن لازم با ترسامون روبرو بشیم تا شجاعت و اعتماد به نفسمون تقویت بشه
نازنین
و در آخر با یه جمله از پائولو کوئیلو این بخش رو به پایان میرسونیم تنها یک چیز وجود داره که یه رویا رو غیر ممکن میکنه و اون ترس از شکست پس عزیزان یادتون باشه که شکست پلی برای پیروزیه اگر دوست داشتین تجربیاتتونو تو این زمینه با ما در میون بذارین یتونید از طریق شماره واتساپ ۰۰۳۱۶۳۸۹۸۹۸۹۸ برای ما پیغام بذارید یا حتی میتونید با ما تماس بگیرید پس بعد از یه استراحت کوتاه با بخش بعدی برنامه برمیگردیم با ما همراه باشید
موزیک
مژگان
شنوندگان عزیز به ادامه برنامه زنان امید خوش برگشتیم تو بخش قبلی در مورد شکست صحبت کردیم خوب شاید صحبت از شکست به ظاهر خوشایند نباشه اما برای قوی تر شدن موفق بودن و پیروزی باید ازش عبور کرد وقتی به کتاب مقدس نگاه میندازیم شکست و ناامیدی رو تقریباً تو هر صفحه اون میشه دید چه خوشمون بیاد چه نه زندگی واقعی اینطوریه شاید حتی خودمونو گول بزنیم ما بازم ته وجودمون میدونیم که خیلی جاها شکست خوردیم و ممکنه بازم بخوریم واقعیت اینه که هیچکس نمیتونه از شکست و ناامیدی فرار کنه پس چیکار باید کرد باید زانوی غم بغل بگیریم یا اینکه میتونیم برای اون برنامه داشته باشیم و با یک دیدگاه باز و حکیمانه از اون به عنوان یه فرصت استفاده کنیم
نازنین
شاید با خودتون بگین چطور ممکنه به شکست به عنوان یه فرصت خوب نگاه کرد مگه میشه؟! خب تو کتاب مقدس افراد زیادی رو میبینیم که فصلهای شکست و ناامیدیشون پربارترین زمانهای روحانی تو زندگیشون بوده میدونی مژگان من به این فکر میکنم که ای کاش تو مدارس به جای این همه رسهای سخت و فرمولای پیچیده یک کلاسهایی درباره شکست و ناامیدی برگزار میکردن اینطوری حال دنیا خیلی بهتر بود
مژگان
دقیقاً نازنین جان قدر خوبه که بچهها از همون کوچیکی این مهارتو یاد بگیرن شکست رو بپذیرن ازش درس بگیرن اونو تو موقعیتهای دیگه به کار بگیرن
نازنین
دقیقاً همونطور که گفتم قتی کتاب مقدسو باز میکنیم شکست و ناامیدی رو ریباً تو زندگی همه شخصیتهای کتاب مقدس میبینیم از آدم و حوا گرفته تا شاگردای مسیح میدونین پیام یکپارچه کتاب مقدس اینه که شکست و ناامیدی بخش جدایی ناپذیر از تجربه بشریه
مژگان
یله یکی از درسهایی که تجربیات مختلف از شکست به ما میآموزه اینه که وقتی ما خیلی موفق هستیم تو آسیب پذیرترین حالت ممکن قرار داریم موفقیت ما باعث بالا رفتن اعتماد به نفس میشه و اعتماد به نفس خیلی بالا یتونه منجر به غرور بشه و ممکنه این غرور یه جایی کار دست ما بده مثلاً پتروس یکی از شاگردای نزدیک عیسی مسیح اون برای خدا غیرت زیادی داشت فهای عالی درباره خدا میزد حتی اولین کسی بود که الوهیت عیسی مسیح رو پذیرفت و اونو خداوند خطاب کرد مسیح هم اونو دوست داشت و ازش استفاده میکرد اون اعتماد بیش از حدی به تواناییهاش در مواجهه با آزمایشها داشت که نازنین جان اون آیه رو برامون میخونه
نازنین
انجیل متی باب ۳۶ آیات ۳۱ تا ۳۵ رو براتون میخونم قبلش بگم که اینجا شام آخره یعنی فردای اون روز عیسی مسیح به صلیب کشیده میشد حالا بشنویم از کلام خدا آنگاه عیسی به آنان گفت:” امشب همه شما به سبب من خواهید لغزید زیرا نوشته شده شبان را خواهم زد و گوسفندان گله پراکنده خواهند شد اما پس از آنکه زنده شدم پیش از شما به جلیل خواهم رفت پترس در پاسخ گفت حتی اگر همه به سبب تو بلغزند من هرگز نخواهم لغزید عیسی به وی گفت مین به تو میگویم که همین امشب پیش از بانگ خروس سه بار مرا انکار خواهی کرد اما پتروس گفت حتی اگر لازم باشد با تو بمیرم انکارت نخواهم کرد
مژگان
بله غرور خاصی اینجا تو حرفهای پتروس موج میزنه اما احتمالاً بیشتر شما میدونین که بقیه داستان چی میشه اگر هم نمیدونین من براتون میگم فردای اون روز وقتی عیسای مسیح رو دستگیر کردن و برای محاکمه ایشان رو پیش شورای یهود بردن پتروس هم یواشکی به دنبال اونا راه افتاد وقتی که تو حیاط کنار آتیش به همراه بقیه خدمتکارا نشسته بود یه خانم خدمتکار گفت تو هم از شاگردای عیسای جلیلی هستی پطرس یسی را انکار کرد و گفت نمیدونم چی میگی و به طرف دیگهای رفت اما دو بار دیگه افراد حاضر در اونجا اونو شناختن و پتروس باز هم به اونها گفت که من عیسی رو نمیشناسم و همون موقع خروس بانگ زد پتروس یک دفعه به خودش اومد و جمله عیسی رو به یاد آورد که گفته بود پیش از بانگ خروس سه بار مرا انکار خواهی کرد
نازنین
بعد از اون پترس بیرون رفت و به تلخی گریست بله پتروس شکست خورد روایت کتاب مقدس درباره خطر غرور در طول تاریخ و حتی تا به امروز بارها اثبات شده ه انسانهای قدرتمند و موفق هر روزه توسط قربانیان ضعیف و ناتوانی که قبلاً توسط اونا مورد ظلم و سوء استفاده قرار گرفتن به زیر کشیده میشه پتروس خیلی از خودش مطمئن بو درست مثل خیلی از ماها حتماً برای شما هم پیش اومده که تو مسئلهای به خودتون یا به اون شرایط اطمینان صد در صد دارین اما نتیجه درست برعکس چیزی در میاد که فکرشو میکردین (در صورت تمایل مثال شخصی)
مژگان
برای منم خیلی تو زندگی پیش اومده که با غرور نسبت به اون مسئله مطمئن بودم و چیزی که اتفاق افتاد درست برعکسه عقیده من بود سالها طول کشید که بفهمم هیچ وقت با اطمینان در مورد خودم یا اتفاقات غیرقابل پیشبینی صحبت نکنم پتروس کسی بود که عیسی بارها و بارها به اون درباره اعتماد به نفس بیش از حدش هشدار داد و حتی تو شام آخر باز هم به پتروس هشدار داد ه سه بار انکارش میکنه با این حال بازم پتروس نخواست واقعیتو بپذیره و اون اشتباهو انجام داد
نازنین
تو انجیل لوقا باب ۲۲ آیه ۶۲ میگه:” وقتی که خروس بانگ زد چشمان مسیح به پتروس افتاد پس پتروس بیرون رفته زار زار بگریست” میتونم حدس بزنم که اون لحظه نگاه مسیح آتشی به دل پتروس انداخت انگار که با نگاهش به اون گفت من که بهت هشدار داده بودم اون روز مسیح به صلیب کشیده شد و شاید بیشترین کسی که بین شاگردان درد کشید پتروس بود دردی مثل درد زایمان حتماً پتروس پیش خودش فکر میکرد که دیگه نمیتونه این اشتباهو جبران کنه مسیح رفته و اون دیگه نمیتونه ازش عذرخواهی کنه میتونه بهش بگه ببخشید ترسیدم اشتباه کردم
مژگان
شاید پتروس تو دو روز بعدی قبل از برخاستن مسیح از مردگان هزاران بار تو خلوت خودش با زجه و گریه آرزو میکرد کاش زمان به عقب برمیگشت ای کاش اونو انکار نمیکردم شاید کسایی که عزیزی رو از دست دادند و تو آخرین مکالمهای که با هم داشتم رفتار خوبی از خودشون نشون ندادن به خوبی حال پتروسو بفهمم این هم خودش نوعی شکسته و یه شکست تلخ. اما خوب خوشبختانه پتروس فرصتی برای جبران داشت مسیح بعد از سه روز برخاست و بعد از مدتی خودشو به شاگردان ظاهر کرد و به پتروس گفت
نازنین
ای شمعون پسر یوحنا ایا مرا بیش از اینها محبت میکنی پتروس پاسخ داد بله سرورم تو میدانی که دوستت میدارم عیسی به او گفت از برههای من مراقبت کن و دو بار دیگه این سوالو از پتروس پرسید و پتروس هم هر بار جواب داد تو میدونی که دوستت دارم عیسی مسیح از پطرس خواست که مواظب قومش باشه و رسالت بزرگی به اون بخشید و حقیقتاً هم میبینیم که پطرس چه نقشه مهمی در پیشبرد ملکوت خدا داشت
مژگان
بله حالا میخوام یه آیه مهم دیگر رو هم در مورد پترس براتون بخونم انجیل متی باب ۱۶ آیه ۱۵ تا ۱۹ اینطور میگه:” عیسی از شاگردان پرسید شما چه میگویید به نظر شما من کیستم شمعون پتروس پاسخ داد تویی مسیح پسر خدای زنده عیسی گفت خوشا به حال تو ای شمعون پسر یوحنا زیرا این حقیقت را جسم و خون بر تو آشکار نکرد بلکه پدر من که در آسمان است من نیز میگویم که تویی پطرس به معنی صخره و بر این صخره کلیسای خود را بنا میکنم و دروازههای حاویه بر آن استیلا نخواهد یافت کلیدهای پادشاهی آسمان را به تو میدهم آنچه بر زمین ببندی در آسمان بسته خواهد شد و آنچه بر زمین بگشایی در آسمان گشوده خواهد شد
نازنین
آمین چه مسئولیت و افتخار بزرگی عیسی گفت که کلیسا رو بر روی تو ای پتروس بنا میکنم گرچه پتروس شکست خورد اما اگر کتاب مقدسو به خوبی خونده باشیم میبینین که پتروس بعد از قیام مسیح در واقع بعد از اون اشتباه و شکستش دیگه آدم قبل نبود و خیلی پختهتر عمل میکرد اون از اشتباهش درس گرفت و شکستش پلی برای پیروزی اون شد
مژگان
بله دوستان واقعا با شنیدن زندگی افراد موفق چه تو کتاب مقدس چه خارج از کتاب مقدس تشویق میشیم تا با وجود شکستهای زندگی دوباره ادامه بدیم ازش درس بگیریم و به تجربیاتمون اضافه کنیم
نازنین
بله و حتی خیلی خوشحال میشیم که تجربیاتتونو اگر دوست داشتین با ما هم در میون بزارین از چه طریق از طریق
مژگان
دوستان عزیز حظههاتون خوش و سرشار از شادی خداوند تا درودی دیگر بدرود
نازنین
بدرود