آرزو:

 سلام و درود به شنوندگان عزیز برنامه خانواده ما/ من آرزو هستم و به همراه حامد عزیز یه بار دیگه در خدمت شما عزیزان هستیم// 

حامد:

من هم حامد هستم و درود میفرستم خدمت همه ی همراهان همیشگی //

یادمه یکروز با یکی از دوستانم/ قرار بود بریم دانشگاه تهران ،دانشکده ادبیات تا استاد شفیعی کدکنی رو ملاقات کنیم / همیشه تصاویری از استاد در فضای مجازی دیده بودم ولی هیچ وقت ایشون رو از نزدیک ملاقات نکرده بودم / اونروز ما جلوی در کلاس منتظر بودیم که پیرمردی ساده پوش اومد جلو / و با لبخندی سرشار از متانت سلام کرد /من که نمیدونستم با کی دارم صحبت می کنم و بر حسب ادب جواب سلامشو دادم / پیرمرد پرسید/ پسرم منتظر من بودین؟ /منهم که از همه جا بی خبر بودم گفتم شما؟ / گفت من کدکنی هستم //

از خجالت اب شدم /سریع گفتم اوه ببخشید استاد / ما برای ملاقات شما اومدیم / اون لحظه  بود که فهمیدم معنی فروتنی یعنی چیه//

آرزو:

ا ی وای/ خود استاد بود ؟/ حتما خیلی خجالت کشیدی؟/

حامد :

اره / ساده /بی الایشو/و مهربون//

آرزو:

به نظر من فروتنی یکی از مهمترین صفات هر انسان بزرگیه / ولی بعضیا کاملاً برعکسن /

یکی از دوستای خواهرم  همیشه با عینک دودی میومد تو خونه ما / من  تا مدتها فکر میکردم نابیناست/

بعدا فهمیدیم /چون توی یه فیلم به عنوان هنر ور بازی کرده بود  فکر می کرد باید اینجوری رفتار کنه که/ همه بهش بگن بازیگر//

 یه بارم تو یک جمع اومدن بهش گفتن خانوم شما چشمتون مشکل داره که تو سالن عینک آفتابی می زنی

بعد خواست بگه برای اینکه کسی منو نشناسه/ دید اصلا کسی اونجا اونو نمیشناسه ،خیلی کنف شد و

بعد اون قضیه/ ما دیگه اونو حتی بدون عینک دودی هم ندیدم//

حامد:

 به نظر من فروتنی خیلی وقتا از اون چیزی که هستیم/  میتونه بزرگتر نشونمون بده/ پس چرا ما باید یه کاری بکنیم که اون چیزی که نیستیم رو / بخوایم / نشون بدیم / با نتیجه عکس مواجه بشیم / یعنی به جای اینکه ما احترام پیدا کنیم بیشتر کوچیک میشیم/ و متاسفانه این منش خیلی این روزا باب شده//

آرزو:

 به قول صائب که میگه

شبنم به آفتاب رسید از فروتنی/

افتاده شو مگر/ تو هم از خاک بر شوی/

شد آب تلخ /گوهر شهوار/ در صدف/

از خود/ تو هم سفر کن/ شاید گهر شوی/

صائب میگه/ وقتی فروتنی به خرج میدیم وجود ساده خودمونو تبدیل به گوهر شهوار یا همون مروارید با ارزش می کنیم//

حامد:

در کلام میخونیم: /

 بلکه چون مهمان کسی باشی، رفته در پایین بنشین تا وقتی که میزبانت آید به تو گوید، ای دوست برتر نشین! آنگاه تو را در حضور مجلسیان عزت خواهد بود// (لوقا ۱۴-۱۰)

در اینجا کلام با یک مثال ساده / به ما راه ورسم عزت رو یاد میده/ و از فروتنی صحبت میکنه /و میگه اگر جایی حضور پیدا کردی تو خودت رو بالا نبین/ اجازه بده جایگاه تورو میزبان یادآور بشه /و اینطور میشه که عزت و احترام پیدا میکنی //

البته اول  ایه میگه چون مهمان کسی باشی/ نه اینکه شما عزت نفس خودت رو از بین ببری و همیشه در همه جا بخوای منتظر تایید دیگران باشی//

اینجا هم آداب فروتنی رو یاد میده/ هم آداب مهمانی رو/ و وقتی که میزبان هم شدیم باید حواسمون جمع باشه جایگاه مهمانمون رو فراموش نکنیم//

آرزو:

خداوندم/  تو را به خاطر رازهای نهفته قلبت ستایش میکنم /و سپاسگزارم که در غم و سختی و افتادگی پنجره تازه امید به رویم می‌گشایی/ با تمام جان و دل. دوستت دارم./ آمین// 

همیشه در جلال خداوند  باشید //

حامد:

 آمین/ و تا درودی دیگر بدرود //