زنان امید 

شماره: 01 – 1035-

موضوع اجتماعی:همرنگی با جماعت

موضوع روحانی: پیروی از خدا در مقابل جامعه (نوح)

جمله کلیدی:  همرنگی با جماعت – پیروی از خدا در مقابل جامعه (نوح)

نویسنده: مژگان

گوینده: مژگان و نازنین

(تیتراژ  )

نازنین: سلامی گرم به شما خوبان! به برنامه ی زنان امید خوش اومدین. من نازنین هستم و به همراه دوست و همکار عزیزم مژگان جان، یه بار دیگه در کنارتون هستیم.

مژگان: منم درود میفرستم به شما و خیلی خوشحالم که بازم به بهونه ی این برنامه همراهتون هستیم.

نازنین: از قدیم یه ضرب المثلی بود که می گفت/: «خ واهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو!» /امروز میخوایم تو بخش درس زندگی راجع به همرنگی با جماعت باهاتون صحبت کنیم! و ببینیم این مثال درستیه یا نه؟//

مژگان: و در بخش روحانی هم میخوایم به موضوع: پیروی از خدا در مقابل فرهنگ بپردازیم.

نازنین: حالا چقدر با جمله ای که گفتم موافقید؟ /به نظرتون همرنگ جماعت شدن روش درستیه/ یا اینکه از ترس طرد شدن  و  فرار از شرمندگی و خجالت /باید به همرنگی با جماعت تن بدیم؟

مژگان: فکر کنم همه ی ما حداقل یه بار با رفتار و نظر دیگران هم مسیر شده باشیم. مخصوصا تو دوران مدرسه! مثلا یادتونه وقتی اکثر هم کلاسی هاتون می خواستن یه کلاسی رو کنسل کنن، احتمالا ما هم باهاشون همراه میشدیم. حتی اگه اون کلاس، کلاس مورد علاقه مون بود.

نازنین: یا مثلا وقتی همکلاسیاتون میخواستن یه امتحانی رو لغو کنن/ شاید شما هم به اجبار باهاشون هم سو میشدین/ حتی اگه برای اون امتحان آماده شده بودین و کلی هم درس خونده بودین.//

مژگان: دقیقا… یا مثلا زمانی که یه لباس، یا یه مدل موی جدید یا رنگ خاصی مد میشه، معمولا اولش یه تعداد کمی امتحانش میکنن و بعد، کم کم اکثر جامعه باهاشون هم سو میشن.

نازنین: بدی ش اینه که آدما از خود واقعی شون فاصله میگیرن. و اجازه میدن که دیگران برای اونا تصمیم بگیرن//

مژگان: دقیقا … تو همه ی این موارد، ما داریم از اکثریت پیروی میکنیم و به اصطلاح «همرنگ جماعت میشیم».همرنگی با جماعت، یعنی ما علیرغم میل مون،رفتار، عقاید و علایق مونو تغییر میدیم بطوری که روی تصمیم‌گیری‌هامون تاثیر میزاره.

نازنین: روانشناسی به اسم سولومون اَش، درمورد همرنگی با جماعت یا گروه، یه آزمایش جالبی انجام داده تا ثابت کنه که یه گروه چقدر میتونه روی تصمیمات و رفتار فردی اثر بزاره. //تو این آزمایش هفت تا شرکت کننده وجود داشتن و به هر کدوم دو تا کارت داده بودن./ روی کارت ها خطوطی با اندازه های متفاوت ترسیم شده بود و شرکت کننده ها باید میگفتن که کدوم خطوط از کارت آ ، هم اندازه ی خطوط کارت ب هستن.// اما جالبه بدونید که از بین این هفت شرکت کننده/ فقط یکیشون شرکت کننده ی واقعی بود و شش تای دیگه فیک بودن. یعنی جزو تیم آزمایش بودن//. بعد از شروع ، ۱۸ تا کارت در اختیار شرکت کننده ها قرار میدن/. تو یکی از آزمایش‌ها از افراد میخوان تا تو تنهایی جواب بدن، که تو این شرایط  کمتر از ۱ درصد دچار خطا میشن/. با این وجود تو موقعیت گروهی، دستیارای آزمایشگر از روی عمد و از قبل برنامه‌ریزی‌شده/ ۱۲ مورد از ۱۸ مورد رو اشتباه جواب میدن تا میزان همرنگی آزمودنی واقعی رو بسنجن/ وقتی که نوبت به شرکت کننده ی واقعی می‌رسه/ می‌شنوه که همه ی شرکت کننده های قبل از اون، پاسخ غلط دادن//حالا به نظرتون تو این شرایط چیکار میکنه ؟/ به نظرِ درستِ خودش پایبند می‌مونه یا اینکه با گروه همرنگ میشه و پاسخ اشتباه میده؟/ شما بودین چیکار میکردین؟/

مژگان: باید شرایط سختی بوده باشه… به نظر من که احتمال پاسخ غلط دادن، خیلی زیاده. چون معمولا وقتی توی یه جمعی باشی و همه متفق القول یه چیزی رو بگن، حتی اگه نظرت باهاشون مخالف باشه هم احتمالا به خودت شک میکنی و جسارت اینو نداری که نظر مخالفتو اعلام کنی. چون معمولا ما میترسیم که رسوا و خجالت زده  بشیم و معمولا این ریسک رو به جون نمیخریم.

نازنین: همینطوره.. حالا می خوایم ببینیم آیا این طرز فکر و این سبک عملکرد/ کار درستیه یا نه// اینکه ما از ترس رسوایی بخوایم همرنگ جماعت بشیم/حتی وقتی میدونیم که اونا دارن حرف اشتباهی میزنن یا رأی غلط میدن/ به نظرتون کار درستیه؟/حالا میخواید بدونید جواب آزمون چی بود،؟ جواب آزمون از این قرار بود: یک ‌سوم جواب هایی که شرکت کننده های واقعی بیان کردن، مطابق با نظر اکثریت بود/ همچنین این آزمایش نشون داد که ۷۶ درصد افراد حداقل یک‌بار با گروه همرنگ میشن.//

مژگان: آمار بالاییه! ولی خب به نظرم به واقعیت نزدیکه. میدونین دوستان، بعضی از روان‌شناسان اجتماعی معتقدن برای بیشتر افراد، خلاف واقعیت گفتن خیلی آسون‌تر از مخالفت کردن با نظرات افراد کاملاً ناآشناست!

نازنین: بررسی ها نشون دادن که یه سری عوامل هم/ میل به همرنگی با جمع رو بیشتر میکنن/

مثلا وقتی موضوعی که درموردش صحبت میشه مبهم باشه و قابل مشاهده یا قابل لمس نباشه/ یکم کار ما رو برای مخالفت سخت تر میکنه.// 

ویژگی های جمعی هم که داخلش هستیم تو تصمیم گیری ما دخیله/ یعنی مثلا وقتی تعداد زیادی از اعضای گروه در مورد یه موضوعی با هم دیگه هم نظر و هم  راه باشن، مخالفت کردن باهاشون برای ما سخت تر میشه//

مژگان: ویژگی های شخصیتی هم میتونه تاثیر گذار باشه. مثلا افرادی که عزت نفس پایینی دارن و روشون نمیشه نظر مخالف شونو بیان کنن یا کسانی که منافع خودشون رو در موافقت با جمع می بینن، معمولا ترجیح میدن همرنگ جماعت بشن. علاوه بر اون، فرهنگ جامعه هم قطعا خیلی تاثیرگذاره. مثلا در جوامعی مثل جامعه ما ، اکثر مواقع مخالفت با دیگران – مخصوصا بزرگترها- به منزله بی احترامی تلقی میشه در نتیجه خیلی اوقات نمیشه رو حرفشون حرف زد و نظر مخالف داد

نازنین: حالا یه سؤال../ به نظر شما همرنگی با جماعت خوبه یا بد؟/ خوب شاید این سوال اشتباه باشه./ همرنگی با جماعت هم می‌تونه نتایج مثبتی داشته باشه و هم نتایج منفی/ مثلا تصور کنین به کشور دیگه ای مهاجرت کردین. و مردم اون کشور تو مکانهای عمومی ساکت و آرمم هستن و شما از فرهنگی هستین پرسر و صدا و اجتماعی/ 

اگر قرار باشه بر خلاف عرف جامعه اونا رفتار کنین اونوقت نه تنها طرد میشین بلکه ممکنه مشکلاتی هم براتون پیش بیاد/ تو این شرایط، همرنگ شدن منطقیه یا نه؟/ پس نمیشه گفت که همرنگی با جماعت همیشه کار غلطیه!//

به علاوه، کمتر کسی پیدا میشه که همیشه و در هر شرایطی بخواد نظر مخالف با گروه یا جمع داشته باشه/. و کمتر کسی پیدا می‌شه که همیشه و در هر شرایطی تسلیم فشار گروه قرار بگیره/ پس بهتره که بگیم همرنگی با جماعت از ترس رسوایی، شاید کار درستی نباشه//

مژگان: بله عزیزان، دوست داریم از تجربیات شما هم تو این زمینه بشنویم. برامون بنویسید که نظر شما در مورد جمله ی «خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو» چیه؟ تو این فاصله هم من و نازنین بریم که استراحت کوتاهی داشته باشیم. خیلی زود برمیگردیم.

(میان برنامه)

نازنین: دوستان عزیز به ادامه برنامه زنان امید خوش اومدین/امروز تو بخش اول برنامه در مورد “همرنگی با جماعت” صحبت کردیم و گفتیم /همرنگ شدن با جماعت یه جاهایی لازمه/ اما یه جاهایی هم باید روی ارزش های خودمون بایستیم و مثل بقیه رفتار نکنیم//

مژگان: حالا می‌خوایم در مورد مردی تو کتاب مقدس صحبت کنیم که بین جماعت شروری زندگی می‌کرد اما اجازه نداد که اون‌ها روی خودش و خانواده‌اش تاثیر بذارن و به اصطلاح هم رنگ اون‌ها نشد. و اون مرد کسی نیست جز نوح

نازنین: ن وح تو دورانی زندگی می‌کرد که شرارت روز به روز بیشتر می‌شد/ خنوخ پدر پدربزرگ نوح مرد عادلی بود و با خدا راه می‌رفت/ و اون هم تو دنیای شریر روی اعتقادات خودش ایستاده بود و مطیع خداوند بود/ اما اون روزا  دیگه شرارت/ به نقطه اوج خودش رسیده بود//

مژگان: زمین طوری به فساد کشیده شده بود که خشونت و ظلم در همه جا بیداد می‌کرد. در پیدایش باب ۶ آیه ۹ میگه: “نوح با خدا راه می‌رفت” به این معنی که او چنان مطیع خدا بود و به اون عشق می‌ورزید که انگار اونو خدا مثل دو تا دوست با  هم در یک راه قدم برمی‌دارن.

 نازنین:اما یک روز زندگی نوح برای همیشه تغییر کرد/ خداوند نوح رو از نقشه خودش آگاه کرد و گفت/ که از خلق انسان ناراحت و پشیمونه! /چرا که شرارت تمام زمین رو پر کرده/ همچنین بهش گفت که قراره  طوفانی مهلک بفرسته تا زمین رو از بدی ها پاک کنه/ اما نوح و خانواده‌اش رو نجات میده/ پس بهش طرح ساخت یک کشتی رو داد//

مژگان: البته برخلاف تصور خیلی‌ها کشتی نوح مثل یک کشتی معمولی نبود که عرشه و سکان داشته باشه بلکه بیشتر شبیه یه جعبه خیلی بزرگ بود ابعاد کشتی خیلی وسیع بود طولش ۱۳۳ متر و عرضش ۲۲ متر و ارتفاعش ۱۳ متر یه چیزی تقریباً اندازه زمین فوتبال و این کشتی عظیم‌تر از کشتی‌های اقیانوس پیمای امروزی بوده!!!

نازنین: حالا تصور کنید تو اون زمان بدون هیچ امکاناتی چقدر انجام این کار سخت بوده! /مثلاً اینکه اون موقع کارگاه چوب بری نبوده که بخوان چوب بخرن پس باید خودشون درختا رو قطع می‌کردن و می‌بریدن. تازه از کارگر و نیروی کمکی هم خبری نبوده و/ نوح و سه تا پسراش خودشون باید  همۀ این کارها رو انجام می‌دادن//

مژگان: نازنین به چه نکته جالبی اشاره کردی! تا حالا از این دید به این داستان نگاه نکرده بودم انگار هرچی به جزئیات توجه می‌کنیم بیشتر متوجه سختی کار می‌شیم. به همین خاطر هم هست که ساخت کشتی ده ها سال طول کشید. حالا سختی کار به کنار، اذیت و آزار دیگران هم یه معضل بزرگ بود. مردم اون زمان نوح و خانواده‌شو افرادی کوته فکر و نادون می‌دونستن و اونا رو موقع ساختن کشتی مسخره می‌کردند چون به ذهنشونم نمی‌رسید که چه اتفاقی قراره بیفته. اونا تلاش‌های نوح رو ابلهانه می‌دیدند و نمی‌تونستن درک کنن که چرا نوح انقدر وقت و انرژیش رو داره هدر میده.

 نازنین: بله../ اونا نمی‌دونستن که چرا نوح این کارا رو انجام میده./ اما خود نوح به خوبی می‌دونست و دستورات خداوند رو مو به مو اجرا می‌کرد. اعتمادی که اون به خدا داشت برای من قابل تحسینه! چطور تو همه ی این سال‌ها دلسرد نشد؟! با وجود سختی کار فیزیکی/ توهین‌های اطرافیان/  طرد شدن از جمع مردم/ نوح به سخن خداوند اعتماد کرد و راه درست رو پیش گرفت//

 مژگان: شما چطور دوست عزیز؟ تا حالا تو شرایطی قرار گرفتی که انگار همه اطرافیان بر ضدت هستن؟ و بین انجام کار درست و تایید گرفتن از اون‌ها سر یک دوراهی مونده باشی؟ تا حالا شده دیگران به خاطر اینکه روی ایمان و ارزش‌هات ایستادی مسخرت کنن یا انگ مذهبی و دِمده بودن بهت بزنن و طردت کنن؟ اگر اینطوره بدونید که تنها شما در این شرایط قرار ندارین افراد زیادی از گذشته تا به حال این شرایط رو تجربه کردن. یکیش خود من که با شما صحبت می‌کنم من هم برای اعتقاد و ارزش‌هام بهای سنگینی پرداخت کردم اما از اون خوشحالم چون می‌دونم خدا با منه

نازنین چقدر خوب عزیزم.. منم سالیان سال یه جورایی تنهایی برگزیدم و نخواستم که همرنگ جماعت بشم.خوب حالا برگردیم به ادامه زندگی نامه نوح. ،،/.سال‌ها پشت هم می‌گذشت و کشتی بیشتر شکل می‌گرفت/ 

نوح و خانواده‌اش با اتحاد و با همکاری هم کارها رو به پیش می‌بردن// اما نوح یک وظیفه خطیر دیگه هم به عهده داشت و اون این بود که باید با شهامت تمام به جامعه شریر و خدا نشناس اون زمان هشدار می‌داد که /اگر از راه‌های زشتشون برنگردند، غضب خدا و هلاکت در انتظارشونه /ولی خوب تلاشش بی‌فایده بود و اونا هشدارهای نوحو نادیده گرفتن /و حتی اونو تهدید می‌کردن و با خشونت باهاش رفتار می‌کردن/ اما نوح و  خانواده‌اش هیچ وقت ناامید و تسلیم نشدند/ با وجود اینکه مردم کار اون‌ها رو بی‌ارزش و احمقانه می‌دونستند /اما اون‌ها با صبر و پایداری به اطاعت از خدا ادامه دادن//

مژگان: بله خلاصه بعد از سال‌ها تلاش کشتی ساخته شد و خدا به نوح گفت تو و تمامی اهل خانه‌ات به کشتی داخل بشید و بعد هم از اون طوفان مهلک جون سالم به در بردند نوح با اطاعت از خدا و اعمالش نشون داد که در هر شرایطی میشه درست کار و مطیع بود اگر حتی یک کدوم از اون مردم راه نوح رو در پیش می‌گرفتند نجات پیدا می‌کردن!

نازنین: بله دقیقاً../ به همین شکل ما هم امروز در هر شرایطی/ در هر جامعه‌ای/ در هر خانواده‌ای و هر اجتماعی که قرار داریم، می‌تونیم /بدون تاثیر گرفتن از اونا درستکار و مطیع باشیم/ ما هم می‌تونیم مثل نوح /با خدا همگام باشیم و دوست او باشیم/ دوستی ای که تا ابد ادامه خواهد داشت…//

مژگان: رومیان باب ۱۲ آیه ۲ میگه: “دیگر هم شکل این عصر مشوید بلکه با نو شدن ذهن خود دگرگون شوید آنگاه قادر به تشخیص اراده خدا خواهید بود اراده نیکو پسندیده و کامل او” پس کلام خدا میگه که نباید تحت تاثیر مردم جهان که نفسانی زندگی می‌کنند قرار بگیریم.

نازنین: همچنین تو رساله دوم قرنتیان باب ۶ آیه ۱۴ پولس رسول اینطور میگه:” زیر یوغ ناموافق/ با/ بی‌ایمانان مروید/ ، زیرا/ پارسایی و شرارت را/ چه پیوندی است و/ نور و ظلمت را /چه رفاقتی؟”/ در واقع پولس مسیحیان رو دعوت می‌کنه تا خودشونو و مقامشونو بشناسند و اینکه /تشخیص بدن با چه کسانی همدل و همراه باشند//

مژگان: البته منظور ما به هیچ وجه این نیست که شخص مسیحی با غیر مسیحیان یا دیگران نباید ارتباط داشته باشه یا باید خودشو از دنیا جدا کنه. بلکه ما باید مثل عیسی مسیح که با همه قشر جامعه خصوصا گناهکاران نشست و برخاست داشت، بین مردم بریم اما در انگیزه‌ها و خواسته‌های شریرانه شریک نشیم.

نازنین دقیقاً… عزیزان بیاید لحظاتی با هم دعا کنیم :🌹درود ای خدای نیکویی و محبت، 

خدای قدوس و مهربان، 

خدای روزی ‌دهنده و دولتمند

خداوند عزیز شکرت می‌کنیم که هستی و صدای ما رو می‌شنوی. شکرت میکنیم که تو همه ی لحظات در کنارمونیو  به ما/نزدیک تر از مایی/در سختی‌ها و تنگی‌ها همراهمون هستی/شکرت میکنم برای ایتکه بارهای ما رو حمل میکنی و ایمان داریم با تو همه چی عالیه…

شکر برای اینکه هرلحظه در محبت و فیض ت ما رو در آغوش میکشی و بین بازوان مهربونت محافظتمون میکنی پدر..

شکرت می‌کنم برای همه برکات و رحمتها و محبتت…

.از تو ای مهربانم/ برای بودنت، برای هرآنچه به ما عطا کردی و میکنی ممنون و سپاسگزاریم

و اعلام میکیم با همه دل  دوستت داریم…

دعا می‌کنم که به ما  شهامت و جسارت  ببخشی/ تا  جایی که هستیم کاری که تو از ما می‌خوای رو انجام بدیم و تحت تاثیر این خیمه زمینی قرار نگیریم. و تنها اراده  تو در ما اجرا بشه/   به ما حکمت و قدرت برای/  تشخیص خوب  بد رو عطا کن/ به ما راه و روش خودت را بیاموز /تا تنها در راه تو قدم بذاریم و با حکمت تو انتخاب کنیم/

دستای ما رو بگیر،/ ایمان‌های ما رو تقویت کن/، با ما ملاقات/ چون نیازمند و محتاج یاری توییم،/  دعاهامونو به اسم عیسی ی مسیح به حضورت میاریم با شکرگزاری آمین

 مژگان: آمین… خب دوستان عزیز وقت برنامه ما رو به اتمامه امیدوارم که برنامه امروز ما براتون مفید بوده باشه شما می‌تونید برنامه‌های ما رو در صفحات مجازی هم دنبال کنید و برای دوستانتون هم ارسال کنید و اون‌ها را برکت بدید.

نازنین بله عزیزان شما می‌تونین از طریق شماره واتساپ   

۰۰۳۱-۶۳۸–۹۸    ۹۸    ۹۸ 

و  یا ایمیل أدرس  – 

wrpersian@gmail.com

با ما در تماس باشید تا یه روز دیگه و زنان امید دیگه شما رو به دستان خدای پدر می‌سپاریم

خدا همراه و هم قدم زندگیتون

مژگان خدانگهدار

تایم رکورد 20 دقیقه هست – باید حدود 25 دقیقه باشد- 

فکر کنم باید 8 صفحه نوشته بشه

متشکرم

0 replies

Leave a Reply

Want to join the discussion?
Feel free to contribute!

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *

Our Score
Click to rate this post!
[Total: 0 Average: 0]