زنان امید
شماره: 17- 1052
مژگان
درس زندگی: زنان سرپرست خانوار-داستانی از عهد قدیم
درس روحانی: داستانی از عهد قدیم
به نظر من زنان قوی ترین مخلوقات روی این کره خاکی هستن. زنانی که هدف دارن همیشه در حال تلاشن تا به اون هدف و موفقیت دست پیدا کنن. زنانی که سرپرست خانواده هستن همیشه در تلاشن که بهترین زندگی رو برای فرزندانشون در نبود پدر فراهم کنن. این زنان قوی خیلی زحمت میکشن و حتی ممکنه خودشون و زن بودن خودشون رو فراموش کنن و فقط برای آرامش و آسایش خانواده تلاش کنن.
زنانی که همسر بیمار دارن و مجبورن به تنهایی کار کنن تا مخارج زندگی رو تامین کنن، واقعا قابل تحسین. زنانی که از صبح تا شب چه بیرون از خونه و چه داخل خونه هم نقش پدر و هم نقش مادر رو بازی میکنن، واقعا قابل تقدیرن.
تیتراژ
مژگان: درود بر شما شنوندگان و همراهان عزیز برنامه زنان امید. برنامهای که به طور خاص توسط زنان و برای زنان تهیه و تدارک دیده میشه تا با پیام امیدبخش خودش بتونه قدمی هرچند کوچیک، در مسیر آگاهی بخشی به زنان برداره.
نازنین : منم درود میفرستم بر شما همراهان گرامی، به برنامه خودتون خوش اومدین. من نازنین هستم و به همراه مژگان عزیز امروز هم نیم ساعتی در خدمتتونیم.
مژگان: بله، امروز میخوایم باهاتون در موردزنان سرپرست خانوار صحبت کنیم. زنان سرپرست خانوار از جمله گروه های آسیب پذیری هستن که گاهی عواملی مثل طلاق ، فوت ، اعتیاد و یا از کار افتادگی همسر باعث میشه که اونها مجبور بشن به تنهایی با کوهی از مسئولیت زندگی رو پیش ببرن.
نازنین: بله زنانی که به دلایل مختلف همسرشون رو از دست میدن یا از همسرشون جدا میشن،/ به یکباره انگار با جهان دیگه ای مواجه میشن و مشکلات و سختی هایی سر راهشون قرار میگیره که شاید قبلا براشون ناآشنا بوده./ سختی ها و دشواری هایی که این زنان متحمل میشن معمولاً مربوط به دغدغه های معیشتی،/ نیازهای عاطفی، /وسواس های فکری و برخورد نامناسب وقضاوت و حرف و حدیث اطرافیان و خانواده میشه./
مژگان: بله متاسفانه این زنان مجبورن که به خاطر اقتضای شرایط ، در نقش های متعددی حاضر بشن. اونها باید برای فرزندانشون هم مادر باشن و هم پدر. میدونین به عهده گرفتن چندین نقش چقدر میتونه برای یه زن سخت باشه… وقتی که مجبوره تمام طول روز بیرون از خونه کار کنه و شب که شد به کارهای خونه و بچه ها رسیدگی کنه و فشارهای شدیدی رو تحمل کنه که میتونه برای سلامت جسمی و روانی ش یه تهدید جدی محسوب بشه.
نازنین: واقعا تصورشم سخته. /همچنین اکثر این زنان به خاطر عدم دسترسی به مشاغل پردرآمد مجبورن در مشاغل پاره وقت،/ غیر رسمی و کم درآمد مشغول به کار بشن و متاسفانه/ در کشور ما هیچ حمایتی ازشون نمیشه./ در واقع اولین معضل این قشر جامعه مشکلات اقتصادیه و هیچ بودجه ای هم از طرف دولت براشون در نظر گرفته نمیشه. /در صورتی که در خیلی از کشورهای دیگه میبینیم که این زنان تحت حمایت دولت قرار میگیرن و حداقل ماهانه یه مبلغی براشون واریز میشه.//
مژگان: دقیقا نازنین جان، هم بهشون حقوق میدن و هم یه سری تسهیلات خاص براشون در نظر میگیرن. ولی متاسفانه تو جامعه کنونی ما، وجود نگاه مردسالارانه و تبعیض و تنگ نظری علیه زنان باعث شده که بیشترشون حتی تو پیدا کردن و اجاره کردن خونه و اقامت در پانسیون یا مهمانسرا یا حتی خوابگاه ها هم با مشکل مواجه بشن. یعنی حتی از کمترین و بدیهی ترین حق و حقوق خودشونن محروم میشن.
نازنین: متاسفانه همینطوره /…. بیشتر این زنان در وهله اول با مشکلات اقتصادی و تهیه مسکن دست و پنجه نرم میکنن./ البته منظور ما به قشر پایین و متوسط جامعه اس./
مژگان: نازنین جان من یه دوست عزیزی تو ایران دارم که تو سن پایین اونو مجبور به ازدواج کردن و دوتا بچه هم داره. اما چند سال پیش دیگه تحملش تموم شد و از همسرش جدا شد و به یه شهر دیگه نقل مکان کرد. این زن به خاطر نداشتن سرمایه و عدم پشتیبانی دولت مجبوره تمام بار زندگیشو تنهایی به دوش بکشه. یه مدت تو پانسیون زندگی میکنه ، یه مدت تو خوابگاه. و از یه طرفم بازیچه دست مردای هوس بازی شده که با وعده ازدواج پا پیش میزارن اما بعدش معلوم میشه که فقط دنبال سوء استفاده هستن. واقعا ناراحت کننده و وحشتناکه.
نازنین: خیلی غم انگیزه/… (اگر گوینده تجربه ای داشت می تواند بیان کند). میدونی مژگان، من خیلی تعجب میکنم که هنوزم تو این دوره زمونه با وجود این همه پیشرفت /مردایی وجود دارن که تو تفکرات مردسالارانه و کلیشه خودشون زن رو یه موجود ضعیف و تحت امر و سلطه ی مرد تصور میکنن /و بعد از به اصطلاح بی سرپرست شدنش سعی می کنن مثلا جای خالی شوهرو براش پر کنن. تازه اسمشم غیرت میذارن./
مژگان: آخ آخ امان از این غیرتی بازیا. منم تا دلت بخواد از این چیزا زیاد دیدم نازنین جان. مردایی که در نقش برادر، پدر، پدر شوهر، برادر شوهر و غیره به اسم غیرت مدام میخوان زن بیچاره رو محدود کنن. بعضی از این مردا به زن اجازه کار کردن و مستقل بودن نمیدن و من حتی دیدم کسایی رو که اجازه نداشتن حتی خونه مستقل برای خودشون و فرزنداشون بگیرن و مجبور بودن با خانوادشون زندگی کنن. واقعاً باور نکردنیه که مثلاً برادر کوچیکتر به خودش اجازه بده برای خواهر بزرگترش که فرضا مطلقه یا بیوه اس بخواد خط و نشون بکشه! خیلی غم انگیزه که هنوزم این تفکرات پوسیده وجود داره.
نازنین: آره مژگان جان./ اما خوب متاسفانه هنوز این مسائل تو بعضی از خانواده ها هست. /دوست عزیزم،/ شاید تو هم تو این زمینه تجربیات تلخ و شیرینی داری که دوست داری با ما درمیون بذاری./ خوشحال میشیم که تجربیاتتو برامون ارسال کنی. /
مژگان: خوب دوستان حالا میخوایم نامهای که یکی از شنونده های عزیزمون رو براتون بخونیم. این نامه از طرف یه خانم مطلقه و سرپرست خانواره که گوشه ای از تجربیاتشو با ما درمیون گذاشته.
نازنین: ” به نام خدای بزرگ. سلامی به گرمی آفتاب به تمام دوستانی که امروز سرگذشت زندگی من رو میشنون. من رویا هستم،/ یه زن ایرانی. /نمیدونم از کجا شروع کنم حرف دلم زیاده. /من تو سن ۱۴ سالگی به اجبار پدرم با شخصی که هیچ وقت دوستش نداشتم ازدواج کردم./ بدون هیچ عشق و علاقه ای . /تو این زندگی صاحب سه تا فرزند سالم شدم که با وجودشون به زندگیم شور و نشاط دادن./ زندگی سختی داشتم و هیچ وقت نشد که من و همسر سابقم همدیگه رو درک بکنیم و بتونیم همو دوست داشته باشیم./ پس تصمیم گرفتیم از هم جدا بشیم ./ جدا شدیم و من فکر کردم سختی ها تموم شد و زندگی آروم تری منتظرمه./ ولی مشکلات زندگیم صد برابر شد. من به تنهایی سرپرستی سه تا بچه رو به عهده گرفتم،/ بدون هیچ حامی و پشتیبانی . /میدونین … /دیدگاه مردم تو ایران به یه زن تنها خیلی بد و عذاب دهنده اس./ دیدگاه مردم به قدری منو عذاب میداد که واقعا خسته شدم./ از طرفی رفتار اطرافیانم و از طرف دیگه شرایط سخت زندگی امون منو برید و تصمیم گرفتم خودمو خلاص کنم./
مژگان : به خاطر اشتباه خودم سه ماه تو کما بودم ولی من فراموش کرده بودم که اگه خدای بزرگ نخواد، حتی یه دونه برگ از درخت نمیفته. خداروشکر بعد از سه ماه به هوش اومدم بعد از اینکه شفا گرفتم، با خودم عهد بستم زندگیمو کنار بچه هام ادامه بدم. به خودم قول دادم که مثل یه زن قوی روی پای خودم وایسم و در مقابل مشکلات کم نیارم. بله من یه زنم، یه زن تنها و قوی که تو این دنیا هیچ کسی رو جز خدا ندارم. “
نازنین : رویا جان مرسی که این نامه رو برامون فرستادی و تجربیات زندگی سخت و پرفراز و نشیب خودتو به این زیبایی با ما درمیون گذاشتی/. تلاش ما از تهیه این برنامه ها، آگاهی بخشی به شما عزیزانه تا در نهایت همه ما بتونیم آگاهانه و به درستی عمل کنیم و/ باعث پیشرفت جامعه و تغییر افکار پوسیده بشیم./ تا درکنار هم جامعه بسازیم که مکان امنی برای همه باشه،/ به خصوص برای زنانی که بیشتر در معرض تبعیض و آسیب قرار دارن./
مژگان : بله در واقع هدف و امید ما همینه. چون ما زنان امیدیم! ما زنان خستگی ناپذیری هستیم که با وجود تمام مشکلات دوباره و دوباره به مسیرمون ادامه میدیم و جا نمیزنیم. خوب دوستان عزیز تا منو نازنین جان یه فنجون قهوه مینوشیم، شما رو به شنیدن یه سرود زیبا دعوت می کنم. بعد از اون با ادامه برنامه زنان و امید در خدمت شما خواهیم بود. در ادامه با ما همراه باشید.
موزیک میانی
نازنین : خوب دوستان مجدداً به برنامه زنان امید خوش اومدین. خوشحالیم که در ادامه ی برنامه همچنان با ما همراه هستین. در بخش قبلی در مورد زنان سرپرست خانوار صحبت کردیم و از مشکلات و معضلات زندگیشون گفتیم. حالا میخوایم در کتاب مقدس نگاهی به سرگذشت زنی بندازیم که اتفاقا سرپرست خانوار بود.
مژگان : بله، میتونین سرگذشت این بیوه زن رو در کتاب دوم پادشاهان باب ۴ آیات ۱ تا ۷ بخونید. داستان از این قراره که زنی که همسرش رو از دست داده بود با دو تا پسرش زندگی میکرد. اما متاسفانه همسرش قبل از مرگ بدهی بزرگی رو دست خانواده گذاشته بود و بعد از فوتش این زن بیچاره با کوهی از مشکلات و بدهی روبه رو شد.
نازنین : طلبکارا تمام وسایل شون رو ازشون گرفته بودن و حتی به زن گفته بودن که اگر پولشون رو نده به زودی دو تا پسرش رو به عنوان برده با خودشون میبرن. میتونین تصور کنین که شرایط این زن چقدر سخت بوده؟ از یه طرف بی پولی و گرسنگی و از طرف دیگه قرض های همسرش و تهدید طلبکارا که پای جگرگوشه هاشو وسط کشیده بودن.
مژگان : احتمالاً این زن خیلی تنها و بی کس بوده و پسراش تنها دارایی زندگیش بودن. در واقع همه کسش بودن. اون همه چیزشو از دست داده بود: همسرشو ، پولشونو ، آرامششو، دلخوشی شو… حالا تنها چیزی که تو دار دنیا داشت پسراش بودن که اونا رو هم قرار بود به زودی ازش بگیرن. حتی تصورشم وحشتناکه!
نازنین : اما این زن یه زن حکیم بود. ما معمولاً وقتی به مشکل بر میخوریم پیش کسی میریم که میدونیم میتونه به ما کمک بکنه و این زن پیش اِلیشع، یکی از مردان خدا رفت و بهش گفت:«شوهرم فوت کرده و تو میدونی که اون مرد خدا ترسی بود. حالا طلبکار ها اومدن و میخوان دوتا پسر من رو به بردگی بگیرن.» الیشع ازش پرسید: چی کار میتونم برات بکنم؟ اصلا بگو ببینم، توی خونه چی داری؟
مژگان : زن گفت:« من فقط تو خونه یه ظرف روغن دارم». خب از اینجا میشه فهمید که این بیوه زن بیچاره تا چه حد در فقر و تنگدستی به سر میبرده. احتمالا برای خلاصی از بدهیاش همه چیزش رو به طلبکارا داده بود و فقط همین یه ظرف روغن براش باقی مونده بود. اما میدونین، همین یه ظرف روغن برای خدا کافی بود تا اون رو رهایی ببخشه. الیشع بهش گفت:« برو و از همه ی همسایه ها ظرف های خالی قرض بگیر و بعد به داخل خانه برو و در رو پشت سرت ببند و تمام اون ظرف ها رو از روغن پر کن.»
نازنین : مسلماً که از دید ما غیر ممکنه که با یه ظرف روغن بتونیم ظروف زیادی رو پر کنیم، اما خوب هیچ چیزی برای خدا غیرممکن نیست. همه ما به شکل های مختلف معجزات خدا رو تجربه کردیم و فکر میکنم تقریبا همگی ایمان داریم که خدای ما، خدای غیرممکن هاس. پس خلاصه اون زن کاری که الیشع گفته بود رو انجام داد. پسراش ظرف ها رو جلو می آوردن و بیوه زن اونها رو پر میکرد ولی روغن تموم نمی شد. تا اینکه یکی از پسراش گفت که دیگه ظرفی باقی نمونده. همین مقدار روغن کافی بود تا بیوه زن و پسراش رو از ورشکستگی ب ه ثروت برسونه و از زیر بار بدهی رهاشون کنه.
مژگان : بعد از اون، بیوه زن رفت و به الیشع ماجرا رو خبر داد و الیشع در جوابش گفت:« برو و ظرفهای روغن رو بفروش و قرضت رو ادا کن. بعد تو و پسرات از باقیمانده اون گذران زندگی کنید». باورنکردنیِ نه؟! اونها هم تونستن بدهی شونو پرداخت کنن و هم از مشکلات مالی رها بشن. همه اینها به خاطر این بود که اون زن از خدا طلب کمک کرد و با فروتنی، فقر و ناتوانی و مشکلاتش رو به نزد خدا برد و به او اعتماد کرد. در نهایت با ثروت و رهایی از نزد خدا برگشت. شکر برای خداوندی که همواره برای نجات ما آماده س.
نازنین : آمین. دوست من، وقتی که ما توکل و اعتماد مون رو بر خدا استوار میکنیم، اون وقته که قدرت رهایی بخش خدا نمایان میشه همون طور که گفتیم خدای ما خدای رهاننده س و ما به وضوح در کتاب مقدس افراد زیادی رو می بینیم که به او متوسل شدن و رهایی یافتن. خدا میخواد ظروف خالی ما رو پر کنه. اون میخواد مرهمی بر قلب های زخمی ما باشه، دستای لرزون ما رو بگیره و ما رو بر روی دوش خودش حمل کنه. منتها به شرطی که ما هم بهش اعتماد کنیم و ازش کمک بخوایم.
مژگان : بله، اگه اون بیوه زن پا پیش نمیذاشت، اگه یه گوشه کز میکرد و به گریه و زاریش ادامه میداد، در نهایت چی میشد؟ چی نصیبش میشد؟ نه تنها از تجربه ی این معجزه بزرگ محروم میموند، بلکه احتمالاً پسراش رو هم از دست میداد. دوست عزیزم، نمیدونم تو الان تو چه شرایطی هستی و چه حالی داری ولی اگه تو هم داری از مسیر سختی عبور میکنی که فکر میکنی فقط یه معجزه میتونه نجاتت بده، تشویقت میکنم که همین امروز اعتماد و توکلتو بر خدای زنده و رهاننده بذاری.
نازنین : و اگه تو هم یه زن تنها هستی که تمام مسئولیت زندگی روی دوشته، تشویقت میکنم که مثل این بیوه زن نزد خدا بری و ازش بخوای که تو رو از این شرایط عبور بده و ظرف های خالی تو رو پر کنه. بهت قدرت بده تا بتونی از پس مشکلات و مسئولیت های زیادی که این جهان روی دوشت گذاشته، بربیای.
مژگان : دوستان عزیزم، به انتهای برنامه امروز رسیدیم و مثل همیشه بی صبرانه مشتاقیم تا از شما بشنویم. تشویقتون میکنم که دل نوشته ها و شهادت های خودتونو مثل رویای عزیز برای ما ارسال کنید. همچنین اگر نظر یا پیشنهادی داشتید خوشحال میشیم که با ما درمیون بذارید.
نازنین : بله عزیزان امیدوارم که از برنامه امروز ما لذت برده باشید. هفته آینده هم با یه. موضوع جالب دیگه در خدمتتون خواهیم بود. پس تا برنامه آینده خداوند یارو یاورتون باشه.
مژگان: و منم راهههای ارتباطی رو براتون میگم، شما میتوانید از طریق واتساپ و تلگرام با شماره تلفن 0031 – 638 – 98 – 98 – 98 و همینطور ایمیل آدرس های:
WRpersian@gmail.com
و
info@persianworldradio.com
با ما در ارتباط باشید و همینطور از طریق
و سایت https://persianworldradio.com/ /
شنونده برنامه های ما باشید
لحظاتتون سرشار از برکت و امید خداوند. خدانگهدارتون
Leave A Comment