زنان امید 

شماره:  1065

– اول خدا ما رو دیده

موضوع اجتماعی: خودکشی

موضوع روحانی: ما یتیم نیستیم

جمله کلیدی: اول خدا ما رو دیده

نویسنده: نازنین

گوینده:نازنین و مژگان

نازنین:

امروزم روز خیلی خوبی نبود. انگار همه ی دنیا دست به یکی کردن منو بزنن زمین. /نخوردن قرص های اعصاب رو تمرکزم تاثیر داشته انگار نمیتونم سر کلاس تمرکز کنم، تو یه دنیای دیگم. معللمون با کلی داد و تحقیر بهم گفت که اگه میخوام تو یه دنیای دیگه باشم و حواسم سر کلاس نباشه/ بهتره بشینم خونه و به خیال پردازیم ادامه بدم.انگار هیشکی حرفمو نمیشنوه/ درکم نمیکنه. همه ی حرفا و رازهایی که تو قلبمه روم سنگینی میکنه/. خدایا، میدونم که تو هستی، خودت شاهد همه چی بودی چرا منو آوردی تو این دنیا/ ببین خدایا/ راستش داشتم فکر می کردم اگه تو نمیای، من خودم میام دیدنت./ فقط می تونم تو آغوش خودت آروم بشم./سرمو رو پاهای خودت بذارم. بابا جونم خیلی خستم…

تیتزراژ

نازنین: 

سلام! سلامی گرم به گرمی دلای پر امیدتون

 من نازنین هستم و دوباره این افتخارو دارم که به همراه مژگان عزیز در کنارتون باشم.

مژگان: 

منم سلام میکنم به شما شنوندگان عزیز و همیشگی. امیدوارم که برنامه ی امروز نشونه ای بشه برای امید بیشتر تو قلب های مهربونتون و از برنامه ی امروز لذت ببرید

امروز میخوایم راجع به موضوعی صحبت کنیم که این روزا بیشتر از قبل میشنویم و باهاش مواجه هستیم. موضوعی تلخ و غیر قابل انکار خودکشی که موارد خیلی زیادی در نوجوانها و جوونها میبینیم.

بیاید ببینیم این افکار از کجا شروع می شن از وقتی که کودکی خردسال بودیم / می دونستیم که خودمون و زندگیمون عالی و بی همتاست/ چی شد که به انسانی تبدیل شدیم که فکر می کنیم دچاره مشکل و بی ارزش و دوست داشتنی نیستیم

 

چی میشه که اون کودک شادابی که با دیدن کوچکترین چیز به وجد میاد و صدای خنده هاش تو خونه میپیچه انقدر تغییر می کنه.

چی میشه که تصمیم میگیره نباشه و برای همیشه حق زندگی کردن رو از خودش بگیره

کدوم اتفاق نظرشو راجع به زندگی تغییر میده ؟ کجا کم میاره؟

نازنین:

دوستان عزیزم بیاید یه گل و تصور کنید /یه گلی که خیلی دوستش دارید. لحظه ایکه غنچه ی کوچیکیه / زمانی که میشکفه و حتی زمانی که آخرین گل برگش میفته / همواره زیباست و کامله و در حال دگرگونی.

ما هم همین طور هستیم همیشه عالی و کامل و در حال دگرگونی. با فهم ، شعور و دانشی که در اختیار داریم به نحوه ی خودمون زندگی می کنیم و سرگرمیم. 

این یه سفره/ تو این سفر کلی خنده و شادی/ گریه و غم/ پر از پستی و بلندیه/ پر از دوراهی / که ما با اراده خودمون تصمیم میگیریم، کدومو انتخاب کنیم

مژگان:

دوستان نامه ای رو که اول برنامه  شنیدید یکی از برگای دفترچه خاطرات دختر 18ساله مونا/تو ایرانه/ که پر از صفحه ههای رنگی و خاکستری / سفر زندگی  مونا و دوستاشه/ و به امید اینکه بتونه به انسانها / به خصوص زنان سرزمینش پیام زندگی و خدای پدرو برسونه/ که نقشه ی خدا برای زندگیش چی بوده / این دفترچه خاطرات و با ما به اشتراک گذاشته/// مونا جان اگه صدای منو میشنوی / مطمئن باش که تو زندگی خیلی از ما ها رو لمس خواهی کرد/ بهت افتخار میکنیم

 نازنین:

سکوت/ رازهای وحشتناک دفن شده / ترس از بی آبرویی/ قوانین و سنتها در چهار چوب خانواده/ فشار آموزشی و …همه همه

دست بهم میدن که یه نوجوون 18 ساله،به اینجا برسه، انگار پیر بشه تو جوونی.

تو گذشته خودکشی به عنوان جرم علیه خود و جامعه و به طور کلی گناه محسوب می شده . /کسایی که خودشونو  می کشتن/ از تشریفات کفن و دفن مراسم مذهبی محروم می شدن/ . این کار رایج بود تا اینکه تحقیقات انجام شده در مورد این افراد/، عدم تعادل ذهنی اونها  رو تعیین کرد/ از اینرو کم کم به حکم خودکشی پایان داده شد و تا حد زیادی از لکه ننگ بودن آن کم شد  و جنبه تقدسی کفن و دفن حذف شد و شامل این افراد هم شد  .

مژگان:

 اولین نگرش علمی به خودکشی  سال 1737 به وسیله دی فانتن صورت گرفت . / او برای اولین بار کلمه ی  (Suicide) رو در فرانسه به کار بردو و بعدها تو  سال 1762  به وسیله آکادمی علوم فرانسه پذیرفته شد 

واژه خودکشی یا Suicide از ریشه لاتین  Suiبه معنای« خود » و  cide به معنای « کشتن» است و اصطلاحاً « خود را کشتن» یا « خودکشی» معنا می ده .

از نظر ادوین اشنایدمن « خودکشی عمل آگاهانه نابودسازی به دست خود فرده/ که بهترین مفهومش اینه که اون رو میشه / یک ناراحتی چند بعدی تو انسان نیازمندی دونست که / برای حل یه مشکل مشخص ،/ به  این کار دست میزنه و از نظرش بهترین راه حله/

خودکشی/ یه عمل اتفاقی و بی معنی نیست / بلکه راهی برای رهایی از یه  رنج یا یک بحرانه /که شدیداً شخص رو آزار می ده/ .یرای توضيح شخصيت افرادي كه دست به خودكشي مي زنن/ میگه:/ معمولاً كسایی كه دست به این کار مي زنن/ كساني هستن كه نمي تونن/ بخوبي مشكلاتشون رو حل كنن / اونا معمولاً چيزها رو / به دو دسته ی/ سياه و سفيد / خوب يا بد ، صحيح يا غلط مي بينن و پس باید یاد بگیرن که سفید و سیاهی نیست/ طیف رنگی به ابن دوتاست/.

نازنین:

در واقع فردی که تصمیم به خودکشی می‌گیره/ اغلب خود و شرایط زندگی‌اش را در وضعیتی می‌بینه که قابل تحمل یا حل شدنی نیست/ و دچار نوعی استیصال، درماندگی و ناامیدی مطلق می‌شه/  و برای “رهایی” دست به این عمل می‌زنه.

ممکن بپرسید رهایی از چی؟ / این رهایی می‌تونه رهایی از احساس شرم، گناه یا سربار دیگری بودن (که دلایل بروزشان در هر کسی می‌تونه متفاوت باشه)/  رهایی از احساس قربانی بودن، احساس تنهایی، طرد شدن و یا فقدان (از دست دادن شخص یا چیزی ارزشمند) باشه/. تو چنین وضعیتی وجود مشکلات روانی می‌تونه بروز و جدیت این افکار را شدت ببخشه.

مژگان:

بر اساس تعريف مورد توافق جهاني ،/  خودكشي موفق  completed suicide از اقدامي كه شخص با دانش كامل و دونسته/ دست به کاری بزنه که  نتايج مرگبار به عمل داره و به زندگی خودش خاتمه میده/ 

. بنابراين اصطلاح خودكشي تنها زماني مورد استفاده قرار مي گيره كه اولاً شخص آگاهانه اقدام كرده باشد و ثانياً منجر به از دست رفتن فرد بشه/  . اما در صورتي كه فردي اقدام به خودكشي کنه و این کار موفق نباشه میگن خودکشی ناموفق / که به نوعی فرصت دوباره ای بهشون داده میشه. مثل مونا/ که بعد از اون نامه خودکشی میکنه /اما زمان رفتنش نبود / باید اینجا می بود و ماموریت خودشو کامل میکرد.

نازنین: 

خيال خودكشي : به معني عمليه كه / كم و بيش از قبل طرح ريزي شده / مثل افکار یا جملاتی که/  دیگه نمیخوام زنده باشم،/  ما که تو اومدنمون نقشی نداشتیم حداقل مرگمون که دست خودمونه؟ /  

ـ صحبت مداوم درباره ناامیدی، بیهودگی و احساس گناه (همه‌اش تقصیر من بود که… بعد اون اتفاق دیگه زندگی برام بیهوده‌ست… اصلا واسه چی زنده‌ام؟ و ….

مژگان:

صحبت از درد تحمل‌ناپذیری که داره (دیگه طاقت این درد و رنج رو ندارم، این درد رو تمومش می‌کنم)

ـ انجام رفتارهایی که به خودش آسیب می‌رسونه (مصرف بیش از حد معمول الکل، موادمخدر)

– انجام رفتارهای بی‌محابا (تلاش برای رفتن به مکان‌های مرتفع و انجام کارهای خطرناک در آنجا)

ـ انجام کارهایی که می‌تواند به منزله جستجو و آمادگی برای اقدام به خودکشی باشد (خرید تعداد زیادی قرص، سم، طناب، گوگل کردن راه‌های خودکشی)

نازنین:

ـ دیدار و تماس ناگهانی برای خداحافظی از خانواده و دوستان و یا بخشیدن متعلقات شخصی ارزشمند به دیگران، خیریه به بهانه این که “قراره کاری انجام بدم” یا “شاید-باید به زودی برم”.

ـ تغییر شدید و ناگهانی رفتارها (آرامش ناگهانی پس از یک اضطراب و آشفتگی شدید، خشونت بیش از حد)

ـ انزوا و کناره‌گیری غیرمعمول از جمع‌های خانوادگی و دوستانه

ـ از دست دادن علاقه به انجام کارها یا چیزهایی که قبلا و همیشه به آنها علاقه‌مند بوده

و خیلی چیزای دیگه که/  احتمال این کار و بالا میبره/

مژگان:

نظريه جامعه شناختي ، به عوامل فرهنگي و اجتماعي موثر اشاره میکنه./ از اين ديدگاه ،  خودكشي يك پديده اجتماعي و يا به عبارتی  یک آسيب اجتماعيه/ با توجه به ارتباط تنگاتنگي كه بين فرد و جامعه وجود داره ،  / ساخت و روابط اجتماعي بر افراد تاثير ميذاره و در واقع رفتارهاي هر فرد بازتابي از ساختار و مناسبات اجتماعي هر جامعه است . / عوامل  زیادی در این تصمیم گیری نقش دارن مثل: عوامل اجتماعي-  فرهنگي : فروپاشي نظام ارزشي سنتي ، تحميل ارزشهاي فرهنگي ، بيگانگي و تعارض ارزشهاي فرهنگي ، اختلال  تو نظام اجتماعي

نازنین:

عوامل فرهنگي و عوامل اقتصادي مثل : فقر ، بيكاري ، كم كاري ، محروميت ، ناامني شغلي ، مشكلات مسكن ، تورم.

مژگان:

 عوامل اجتماعي مثل : افزايش جمعيت ، مهاجرت ، جنگ ، تبعيض ( نژادي ـ جنسي ـ مذهبي ) مردسالاري ، بيسوادي ، مشكلات مربوط به ازدواج ، اوقات فراغت .

نازنین:

مطالعات جديدتر نشون دادن تو مناطقي كه دراونها سطح بيكاري / فقر / طلاق و گسستگي اجتماعي بالاست / میزان خودكشي هم بالاست / يك عامل اجتماعي ديگه كه به نظر مي رسه بی تاثير نبوده ‹‹ پوشش رسانه اي خودكشي و عادی سازیه››/ بررسی ها نشون دادن كه اقدام به خودکشی و میزانش/بعد از نمايش فيلمها و برنامه هاي تلويزيوني و  تخيلي/ افزايش پیدا میکنه/ .

 مژگان:

بررسي هاي مردم شناختي با  مسئله خودكشي در جامعه سروكار داره/انگيزه ها يا دلائل خاص ،/ وقوع و عكس العمل جامعه/ همه و همه وابسته به ارزشي كه فرهنگ براي آن قائل شده و آن را به افراد تحميل و منتقل مي كنه

از نظر زیست شناسی كاهش هورمون سروتونين مركزي در بدن / به بروز رفتارهاي انتحاري نقش داره . گروهي از محققين موسسه كارولينسكاي سوئد /نخستين كساني بوده اند كه متوجه این موضوع شدند/ که این هورمون با عمل خودكشي در ارتباطه/ . مطالعات اخير. در نوجواناني كه خودكشي کردند نيز/ وجود  سروتونين پايين رو گزارش داده.

نازنین:

عوامل ژنتيك هم در این رفتار انتحاري/ همچون ساير اختلالات خانوادگي تاثیر داره/. براي مثال خودكشي مارگوكس همينگوي درسال 1997 پنجمين خودكشي در بين چهار نسل خانواده ارنست همنيگوي بود . سابقه خانوادگي خودكشي /، خطر اقدام به خودكشي/ و خودكشي موفق را در اكثر این گروه ها افزايش مي ده.

تو مطالعه شاخصي كه درسال 1991 انجام شد 176 جفت دوقلو كه يك قل آنها خودكشي كرده بودند بررسي شدند ، در 9 جفت از اين دوقلوها هر دوقل مرتكب خودكشي شده بودند كه 7 مورد آنها دو قلوي يك تخمكي و 2 مورد دو قلوي دو تخمكي بودند. اين تفاوت همگامي خودكشي در بين دوقلوهاي يك تخمكي و دوقلوهاي دو تخمكي از لحاظ آماري معنا دار است .

مژگان:

اولین بينش روانشناسي مهم در مورد خودكشي/  از سوي زيگموند فرويد ارائه شد . او بيماران افسرده زیادی رو ملاقات كرده بود/ تو مقاله اي تحت عنــوان ‹‹ داغداري و ملانكولي››  نوشت كه ‹‹ خودكشي بازتاب/ نوعي پرخاشگري فرد / نسبت به شيء دروني و محبوبيه كه به صورت ترديد آميزي / انرژي روانيش را روي آن متمركز كرده/ و اين پرخاشگري به سوي خود شخص باز مي گرده/

نازنین:

فروید معتقد بود خودکشی(وتاحدی افسردگی) از خصومت ناهشیارانه نسبت به خود درمقایسه با بیرون یا وضعیت مسبب عصبانیت خبر میدهد . درحقیقت قربانیان خودکشی با این عمل، دیگران را که باعث عصبانیت یاآزردگی آنان شده است تنبیه می کند/  به عبارتی خودکشی اعتراضی است به وضعیت موجود اجتماعی وروانشناختی .

بیش از ۹۰ درصد کسانی که دست به خودکشی می‌زنند دچار نوعی از اختلالات روانی، از جمله افسردگی شدید، اختلال دوقطبی، اسکیزوفرنی،اختلال شخصیت، اعتیاد شدید به مواد مخدر یا الکل و… هستند 

مژگان: حالا اگه از اطرافیانمون کسی بود که این نشونه ها رو داشت باید چیکار کنیم؟

نازنین:

 اگر شرایط به گونه‌ای  که گمان می‌کنید آن فرد ممکن / هر لحظه دست به خودکشی بزنه اونو ترک نکنید و در کنارش باشید.

صحبت از خودکشی را همیشه جدی بگیرید.

تا آنجا که می‌توانید شنونده باشید و نه گوینده./ به هیچ وجه با او جر و بحث و دعوا نکنید و خصوصا راه حل ارائه ندید /مطمئن باشید در چنین موقعیتی سکوت و شنیدن حرفهای آن فرد از گفتن هر حرف و سخنی موثرتره//

مژگان:

او رو قضاوت نکنید./ فکر نکنید او صرفا ژست خودکشی گرفته،/ ادای آن کار را در میاره یا صرفا درصدد جلب توجه//

تو چنین وضعیتی فرد تنها درصدد دریافت توجهی از جنس همدلی و کمک / چرا که خودش از کمک کردن به خود کاملا عاجز و درمانده اس و نیاز به کمک شما داره//

موارد خودکشی در ملاعام هم / چنین است،/ این افراد در تردید بین مرگ و زندگی‌اند / از طرفی آرزو می‌کنن بمیرن / اما همزمان آرزو می‌کنن که نجات پیدا کنن / تصمیم و اقدام به خودکشی /در بطن خودش/ نوعی فریاد کمک خواهیه/ نیازمند درک و همدلی ما.

نازنین:

بهش نگید: چقدر ضعیفی! چقدر ترسویی! عرضه‌اش رو نداری! خجالت بکش! قوی باش! و… گفتن این حرفها باعث شرم و آزردگی فرد می‌شه. / از سویی منطقی هم نیست، /هرچند اقدام به خودکشی هرگز به معنای شجاعت نیست/ اما غلبه بر ترس از مرگ/ به معنای ضعف و ترس هم نیست./ بدتر از همه اینکه نتیجه احتمالی چنین حرفهایی مصمم‌تر شدن فرد برای خودکشیه//

مژگان:

بهش نگید: چقدر خودخواهی! فقط خودتو می‌بینی و هیچ کس برات مهم نیست! / بسیاری از کسانی که تصمیم به خودکشی گرفتن واقعا فکر می‌کنن که سربار خانواده‌ان /و این تا وقتی زنده هستن ادامه خواهد داشت.

 در نتیجه در اوج روان‌ رنجورشون و زمانی که تصمیم به خودکشی گرفته‌ان/ شنیدن این حرفها تنها باعث می‌شود که جدی تر دست به آن کار بزنن / چرا که واقعا (و به اشتباه) فکر می‌کنن با این کار باری از دوش عزیزانشان بر می‌دارن.

نازنین:

در هر حال گفتن این حرفها هیچ کمکی به بهبود اوضاع نمی‌کند. / بهتر است در عوض بگویید: تو هیچ وقت سربار/خانواده نبودی و نیستی/ ٬می‌خواهیم تو در کنار ما/  باشی و ما رو هیچ وقت تنها نذاری/  چون دوستت داریم می‌خوایم کمکت کنیم و تنهات نمیذاریم//

به او احساس گناه ندید: / میدونی اگر این کار رو بکنی پدرت/مادرت/همسرت/بچه‌ات چی می‌کشه؟ چرا می‌خوای/اونها رو با این کارت زجر بدی؟ / و… / آن فرد خودش در حال تجربه کردن وضعیت روانی سخت و وحشتناکی  و وعذاب وجدان دادن به او هیچ کمکی به بهتر شدن حالش و یا درک بهتر شرایط نمی‌کند./

در عوض می‌تونید درباره کارهای موردعلاقه افراد خانواده‌اش (به طور کلی) و یا خاطرات خوب و شیرینی که باهم داشتید حرف بزنید./ همین‌طور می‌تونید بهش بگید: / خانواده‌ات دوستت دارن/ تو براشون مهمی، هر کاری که بتونن برای تو می‌کنن//

مژگان:

از مقایسه کردن او با سایرین خودداری کنید:/ فلانی رو ببین وضعیتش/دردش/زندگی‌اش از تو بدتره ولی این کار رو نکرده./ خیلی از مردم چیزهایی که تو داری رو ندارن ولی این کارو نمی‌کنن و… / چنین حرفهایی شاید به نظرتون درست باشه/ اما یادتان باشد اغلب افراد پیش از اقدام به خودکشی /خودشون به این چیزها فکر کردن و آخر به این تصمیم رسیدن//

هر شخصی شرایط خاص خودش رو داره و ما از آن مطلع نیستیم. / گفتن این حرفها باعث می‌شه/ آن فرد خود را با کسانی مقایسه کنه که / یا هرگز فکر خودکشی به سرشان نزده/ یا احیانا بهتر از او تونستن با شرایط روانی بدشان مواجه بشن / و هر کدام اینها در هر صورت حال او را بدتر می‌کنه. /نهایتا آن فرد حس می‌کنه شما چندان درکش نمی‌کنید و در نتیجه شاید با شما درباره افکار و حالش دیگر صحبت نکنه//

نازنین:

پای خدا و مذهب را به میان نکشید. / نگید: این کار گناهه. اعتقاداتت ضعیفه/ حتما ایمانت کمه که میخوای این کار را بکنی. /وقتی بمیری هم بعدش می‌ری جهنم و… / ما از اعتقادات قلبی دیگران بی‌اطلاعیم و شاید آن فرد اصلا به خدا و جهنم معتقد نباشه. اگر هم اعتقادات مذهبی داره شاید با خودش فکر میکنه “خدا خودش می‌دونه که دیگه تحمل این وضعیت و رنجی که بهم داده را ندارم و نهایتا این کارم را می‌بخشه” / در هر حال این حرفها تغییری در تصمیم او ایجاد نمی‌کنه و تنها حالش را بدتر می‌کنه./ در عوض این حرفها میشه بهش گفت: می‌دونم داری به خودکشی فکر می‌کنی٬ولی می‌خوام بدونی من هر کاری که بتونم انجام میدم تا بهت اون‌طوری که باید کمک کنم.

دوستان عزیز امیدوارم تا اینجای برنامه مورد توجه شما قرار گرفته باشه/ اگر در مورد این برنامه سوالی داری میتوانید هم اکنون / سوالاتتون را از طریق واتساپ به شماره 0031-638-989898 و یا از طریق وبسایت (با مشخص کردن نام برنامه) برای ما ارسال کنید

مژگان:

خب عزیزان تا ما گلویی تازه کنیم به یه سرود پرستش زیبا گوش جان بسپارید/ زودی برمیگردیم

 موزیک

نازنین:

 به برنامه ی خودتون زنان امید خوش برگشتین تو بخش اول برنامه راجع به خودکشی صحبت کردیم و گفتیم چه عواملی باعث میشه که یه فرد دست به این کار بزنه

عزیزان تو کلام خدا/زکریا باب 3 آیه 4 اینطور میگه:

فرشته به کسانی که در برابر یِهوشَع ایستاده بودند، گفت: «جامۀ چرکین از تنش به در آورید.» و به یِهوشَع گفت: «اینک تقصیرت را از تو بیرون کردم، و جامۀ فاخر بر تو خواهم پوشانید

مژگان:

مسیحیت یعنی اینکه من به فیض خدا امیدوارم /والا می دونم که هیچ قابلیتی در من نیست/ من میدونم توانمندی من محدوده/ میدونم که ضعیفم و حتما دست بالای دست بسیاره/ وقتی خوب نگاه کنی به قول شاعر چون نیک نظر کنی میبینیم هیچ چیزی در ما نیست / اما پدری دارم که فیاضه/ که بی نیازه/ پدری که از من این رابطه رو میخواد/ هر چند افتاده/ هر چند زخم و زیلی/ ضعیف  و افسرده/ درگیرو مریض / ترد شده / پدری کناره من ایستاده که اون در جامه ی فاخرو بر من خواهد پوشوند

خدایی رو پرسش میکنم که/ که حتما نباید شب و روز دعا کنم/ نذر و نیاز کنم تا شاید یه نظری بهم بکنه/خدایی رو می پرستم که او اول منو دیده.//

نازنین:

این یعنی مسیحیت. مسیحیت میگه خدا تو رو دیده/ وقتی که تو هیچ قابلیتی نداشتی/ اول خدا  تو رو دیده/

خوبه که وقتی خدا ما رو دیده و با ما تو این رابطه ی عاشقانس هی خودمون رو بهتر و آ راسته تر بکنیم/هی زیباتر بکنیم که لیاقت این عشق زیبارو داشته باشیم ولی حقیقت اینه که اون موقعی که چوب نیم سووخته ای بیش نبودیم و لباس مندرس و آلوده ای بر تن داشتیم/ این جا زکریا داره میبینه کسی و که که سوخته  انگار خشم دنیا بر او قرار گرفته / و یه کسی که برهنه است و خدا میپوشونه/ یه کسی که در شرم هست و خدا  شرمش رو برمیداره.

مژگان:

به همین خاطر پولس  تو دوم قرنیان باب 3 میگه او ما را کفایت بخشید/ او هست که به من و تو کفایت میده/

همه ی اینا برای اینه که اگر تو سختی بودی/ اگه نا امید و دلسرد بودی از این خیمه ی زمینی /ذهنت رو به نور او منور کنی/ بگی یادم اومد تو کلام خونده بودم/

وقتی کاهن اعظمی که نباید آلوده باشه / آلوده شد و خدا به او فیض نشون داد

حتما فیض خدا شامل حال منم میشه/ حتما فیضه خدا به زندگیه منم میتابه/ من تنها نیستم/ پدرم اینجاست

می دونید دیگه تو این دنیا پر از ادمایی که تحقیرت میکنن تا بتونن کنترلت کنن و ازت استفاده کنن.

نازنین:

یادمه 7 سال پیش که اومدم اینجا با این حال که تا حدودی زبونشو متوجه میشدم ولی نتونستم تو رشته ی خودم کار پیدا کنم/ خلاصه این ور و اونور / گفتم من که همیشه دوست داشتم پزشک کودکان بشم/ خوب حالا که دکترشون نشدم معلمون که می تونم باشم

شروع کردم به گشتن کار تو مهدکودک که به کمک خدا تونستم به عنوان معلم انگلیسی تو یه مهدکودک کار پیدا کنم و حداقل از چیزی که بلدم استفاده کنم و یه جورایی مفید باشم

یادمه روز اولی که برای مصاحبه رفتم / صاحب مهد خیلی واضح بهم گفت که اصلا براش مهم نیست من چی خوندم و چی بلدم باید بدونم که اینجا معلمم/ که تازه هیچ تجربه ای تو ای زمینه نداره/ پس بهتره کارمو جدی بگیرم و بدونم که اون حواسش هست

از این که عاشق کارم بودم و از بودن با بچه ها لذت میبرم شکی نیست/ ولی بار ها و بارها به خاطر لهجه ام که نمی تونستم کلمات  و درست تلفطظ کنم مسخره ام میکردن/ شاید باورش نشه/ حتی بعدها متوجه شدم که مدیر اونجا هر روز صبح که منو میدیده/ بهم میگفته صبح بخیر میمون

میدوونی مزگان وقتی تحقیر شدم/ زیر سوال بردنم اونجا از درونم یاد گرفتم که پدر داشتن یعنی چی/ وقتی درد داشته باشی/ مسخرت  بکنن/ هوییتت/ تحصیلاتو . توانمندی ها تو زیر سوال ببرن میتونی تسلیم بشی و همونجا متوقف بشی یا می تونی بگی من هویتمو از پدرم میگیرم/ ارزش  و کفایت من از اونه/اسمش عیسی ست/

تو منو مسخره کن/ تردم کن اون منو دوست داره/ اون منو نگه میداره/ تو منو تحقیر کن اون منو تشویق میکنه/تومنو کوچیک کن/ اون منو ارتقا میده/ به مقام فرزند خواندگی/ تو به من بگو هیچ نیستی/ هیچ  ارزش و توانمندی نداری/ ولی او به من میگه که تو نزد من گرامی هستی/ من تورو پسندیدم

او ما رو پسندیده / وقتی او ما رو پسندیده بذار همه ی دنیا تردت بکنن/ این دنیا  / همیشه پر از تحقیر و اهانته/ اونجاست که باید به نوازش و عطوفت پدرمون پناه ببیریم/

مژگان: 

(نظر شخصی)بهش بگیم که مرسی هستی/ مرسی که من و دوست داری/ برام ارزش قایل میشی/ منو بلند میکنی لباس فاخر فیضت رو تنم میکنی/ دوباره تو زکریا 3 آیه 7 میگه

خداوند لشکرها چنین می‌فرماید: اگر در راههای من سلوک کنی و حکم مرا نگاه داری، آنگاه سرپرستی خانۀ مرا بر عهده خواهی داشت و مسئول نگهداری از صحنهای من خواهی بود، و تو را در میان آنان که اینجا می‌ایستند، بار خواهم داد.

تو دنیایی که پر از دلایل برای نامید شدن و پس کشیدن/ پر از تمسخر و تحقیر/ پر از مریضی و مشکلات/ از کجا میخوایم ارزش خودمونو به دست بیاریم/ ارزش های دنیوی رو هم که /ادما خودشون زیر سوال میبرن

نازنین:

دقیقا/بعد ها فهمیدم که من چقدر چیز از بچه ها وکار کردن تو اونجا یاد گرفتم/ چه قدر تحقیرای اونا باعث شد که من بیشتر و بیشتر بخوام یاد بگیرم / اینکه اصلا من باید یه مدتی معلم میشدم و اگه به عقب برگردم حتما همون انتخاب و میکنم

تنها پدر آسمونیه که میتونه همه ی این خلا ها رو پر کنه/ تنها اونه که نظرش نسبت به ما و کارامون تغییر نمیکنه و عشقش بهمون کم نمیشه/

مژگان:

عشقی حتی فراتر از عشق یه مادر به بچه اش/ چه قدر یه مادر بچه اش براش مهمه/ چه قدر حاضره فداکاری و از خود گذشتگی کنه/ برای کسی که درون خودش/ شاهد بزرگ شدن و تغییراتش بوده/ ازش نگهداری میکرده/ مواظبش بوده که مبادا آسیب ببینه/ حالا خدا رو تصور کنید/ خدا خالق این مادره/ این عشقه/

یادمون باشه شرط اول اینه که باور کنیم پدر داریم/که  تو دل هر تاریکی منتظرمونه/ دستمونو میگیره و به ما قدم به قدم میگه که باید کجا بریم و چیکار کنیم/.ولی باید ایمان داشته باشیم بهش/ نه تنها تو حرف/بلکه تو قلبمون/ درونمون ایمان داشته باشیم/ هر لحظه باهاش زندگی کنیم/ یادتونه پطرس زمانی تو آب فرو رفت که شک کرد/ نباید به بابامون شک کنیم / نکنه صدامو نمیشنوی/ نکنه اینجا نیستی/ میبینی داره چی میشه و کاری  نمیکنی؟

نازنین:

سوال بکن اما شک نکن/ خودش جواب و تو بهترین مکان و زمان بهت نشون میده/ دیدیدن میگن زمان دوای هر درده/ زمان به شما نشون میده که چرا باید اون اتفاق می افتاده/ چرا باید تو اون شرایط میبودین/

دوستان عزیزم /زندگی هدیه ی خدا به انسانه تا ثابت کنه که لایق بهترینه/ لایق عشقی به این بزرگیه/

چه قدر قشنگ سعدی این عشق رو توصیف میکنه:

به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست

عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست

به غنیمت شمر ای دوست دم عیسی صبح

تا دل مرده مگر زنده کنی کاین دم از اوست

نه فلک راست مسلم نه ملک را حاصل

آنچه در سر سویدای بنی‌آدم از اوست

به حلاوت بخورم زهر که شاهد ساقیست

به ارادت ببرم درد که درمان هم از اوست

مژگان:

زخم خونینم اگر به نشود به باشد

خنک آن زخم که هر لحظه مرا مرهم از اوست

غم و شادی بر عارف چه تفاوت دارد

ساقیا باده بده شادی آن کاین غم از اوست

پادشاهی و گدایی بر ما یکسان است

که بر این در همه را پشت عبادت خم از اوست

سعدیا گر بکند سیل فنا خانهٔ عمر

دل قوی دار که بنیاد بقا محکم از اوست

نازنین:

بله عزیزان یادمون باشه به اطرافیانمون/ به افرادی که دور و برمون هستن بیشتر دقت کنیم/ اگر کسی اطرافتون هست که از خودکشی یا چیزایی از این قبیل صحبت می نه سعی کنید که راهنمای خوبی باشید و در صورت نیاز به مشاوره معرفیش کنید/ 

مژگان:

میدونی مشکل اینجاست که بعضی وقت ها ما نمی دونیم که مشکلی هست/ ممکن بشنویم که کسی خودکشی کرده و بگیم ای بابا اون که خیلی آدم شادی بود/ خیلی به خودش اهمیت میداد/ امکان نداره/عزیزان تنها خداست از قلب آدما/ از حرف و احساسات نگفتشون خبر داره/ خیلی ها هستن که با وجود تمام درد ها و رنجایی که دارن لبخند میزنن/ حرف نمیزنن/ 

نازنین:

عزیزان بیاین به هم دیگه نزدیک باشیم و حواسمون نه تنها به جسم بلکه به روح و قلبمون باشه/نذاریم روش گرو و غبار بشینه/آینه ی دلمون و پاک کنیم/ برق بندازیم /رابطمون و هر روز و هر لحظه با پدرمون تجدید کنیم تا یادمون نره که اون هست/ که ما تنها نیستیم / یتیم نیستیم / بابا داریم اونم چه باااباااایی/ عشقه عشق

مژگان: 

دعا

خب عزیزان به پایان برنامه ی امروز اومدیم/ امید وارم که از برما برکت کافی رو گرفته باشید.

شما می‌تونین از طریق شماره واتساپ 98-98-98-638-0031 

و یا آدرس ایمیل info@persianworldradio.com  و همچنین از طریق وبسایت رایو جهانی پارس به نشانی persianworldradio.com با ما در تماس باشید و پیامها و نظرات خودتون رو برای ما ارسال کنید.

یه نکته مهم هم اینه بعد از گوش کردن برنامه در وبسایت / میتونید در کادر پایینش / نظراتتون رو در مورد همون برنامه برای ما ارسال کنید. 

نازنین:

تا برنامه ی دیگه شما رو به دستان پر فیض خدا میسپاریم/ خدا یار و یاورتون

مژگان:

دوستتون داریم/ زندگیتون پر از نور پدر / خدا نگهدار

0 replies

Leave a Reply

Want to join the discussion?
Feel free to contribute!

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *

Our Score
Click to rate this post!
[Total: 0 Average: 0]