آرزو:  سلام/ سلام من به تو که مشتاقانه  با خانواده ما همراه شدی/ من آرزو هستم و با یه برنامه در خدمت شما شنودگان عزیز هستیم//

حامد:

من هم حامد هستم و به نوبه خودم خدمت همه شما عزیزای دل سلام عرض میکنم

آرزو/ تا حالا شده یه اتفاقی  برات  بیفته و ندونی چیکار باید بکنی ? / اگه یکی باشه که  مشابه اون اتفاق رو از سر گذرونده باشه/ و  بدونه که حس و حالت چیه و/تجربه ش باعث بشه/ که بدونه چکار باید کرد/ اونوقت تو رو راهنمایی میکنه / و تو راحتتر میتونی اون اتفاق رو از سر بگذرونی.//

 آرزو :  

یادمه سال ها پیش پدر دوستم فوت شد و من دو ماه اول را هر روز از صبح تا شب /کنارش بودم شاید بتونم بهش تسلی خاطر بدم/ میدونستم که غم از دست دادن عزیز حتما خیلی سخته / و حتی نمی تونستم بهش فکر کنم /همه میومدن و می‌گفتن ما رو در غم خودتون شریک بدونین /  فکر میکردم حال دوستم رو میفهمم اما اون موقع پدرم زنده بود/  چند سال بعد پدر من هم فوت شد و اون موقع تازه فهمیدم که دوستم چه حالی داشته و تو چه شرایطی قرار داشته و من در واقع  فکر میکردم که  / تونستم بهش آرامش و تسلی خاطر بدم.//

 حامد : 

بله دقیقا  / تا خودت یه مصیبتی رو لمس نکرده باشی/ نمیتونی کسی رو که مصیبت بهش وارد شده رو/ درک کنی.//

آرزو :

وقتی راجع بهش با دوستم حرف زدم / اون تایید کرد و بهم گفت :/ اما الان / من میدونم که چطور میتونم به تو تسلی خاطر بدم / و چطور راهنماییت  کنم که بتونی راحت تر با این شرایط کنار بیای و مشکلاتت رو حل کنی//

به قول استاد سخن سعدی:

تندرستان را نباشد درد ریش               جز به همدردی نگویم درد خویش

گفتن از زنبور بی حاصل بود                 با یکی در عمر خود ناخورده نیش

تا تو را حالی نباشد همچو ما                حال ما باشد تو را افسانه پیش

سوز من با دیگری نسبت مکن              او نمک بر دست و من بر عضو ریش

حامد :

در کلام خدا میخونیم:

     اشعیا ۱:۴۰      

تسلی دهید/ قوم مرا تسلی دهید/ خدای شما میگوید

 در این آیه خداوند به ما دستور میده  :خدای شما میگوید که قوم مرا تسلی دهید / یعنی باید برای دلهای تسلی ناپذیر / تسلی بخش باشیم/ و برای شروع این خدمت بزرگ یعنی تسلی دادن به اونها/  نیازه که  تسلی ذخیره کنیم / و این زمانی امکان پذیره که از تمام مشقتهای وارده به این آدمها /گذر کرده باشیم تا بتونیم باهاشون همدردی  کنیم//

آرزو : 

پس متعجب نباشیم اگر خداوند / همین الان بر ما مصیبت وارد میکنه/ شاید چند سال بعد کسانی باشن که درست مثل الان ما در رنج و زحمت باشن / و ما میتونیم براشون شرح بدیم که چطور با تحمل مصیبت ها / تسلی پیدا کردیم / و چطور خداوند بر زخمامون مرحم گذاشته//

حامد: 

چه جالب اون برنامه ای رو که قبلا ضبط کردیم با نام آشنایی با عیسی که همه عزیزان شهادت میدادن همینطوری بود/یعنی تجربه شخصی خودشون رو با ما درمیون میذاشتن که ما بتونیم اون چیزی رو که لمس کردن رو حس کنیم

آرزو:

آره برنامه خیلی خوبی بود/ و از همینجا از همه شنوندگان هم میخوایم که اگه شهادتی دارن برای ما ارسال کنن//

حامد:

خوب برگردیم به بحث اصلی که تسلی دادن بود/ خداوند ما را به خاطر تسلی یافتن تسلی  نمیده / بلکه میخواد از ما تسلی دهنده بسازه / آمین که بتونیم تسلی بخش دلهای نا آرام باشیم/

آرزو:

آمین

در پناه خداوند باشید

حامد : تا درودی دیگر بدرود

0 replies

Leave a Reply

Want to join the discussion?
Feel free to contribute!

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *

Our Score
Click to rate this post!
[Total: 0 Average: 0]