زنان امید

شماره: ۰۳- 1037- مژگان

موضوع اجتماعی: روابط شکسته – 

موضوع روحانی:  بخشش

جمله کلیدی: روابط شکسته – بخشش

نویسنده: مژگان

گوینده: مژگان و نازنین

نازنین: کوچیک که بودم ، یه روز مامانم داشت دنبال  نعلبکی گل قرمزی قدیمیش میگشت/ که از جهیزیه اش به یادگار مونده بود و خیلی دوستش داشت/ /خلاصه هرچی گشت نتونست پیداش کنه و آخر سر ا ومد سراغ من و ازم پرسید / خبر داری اون نعلبکی جهیزیم کجاس ؟! /من که میدونستم کجاس ولی خیلی ناراحت بودم و نمی‌دونستم اگه  بهش واقعیت رو بگم / واکنشش چی می‌تونه باشه. 

واسه همینم فقط/ سکوت کردم و هیچی نگفتم/

(موسیقی)

مژگان: درود بر شما عزیزان خداوند، به برنامه ی زنان امید خوش اومدین. من مژگان هستم و به همراه دوست و همکار عزیزم نازنین جان، یه بار دیگه با برنامه ی زنان امید همراهتون هستیم.

نازنین: منم سلام میکنم به شما و خیلی خوشحالم که بازم به بهونه این برنامه در کنارتون هستیم.

مژگان: نازنین، حتما مامانت خیلی ناراحت بود که نمیتونست اون نعلبکی رو پیدا کنه. کنجکاوم بدونم بعدش چی شد؟

نازنین: آره مژگان جون، چون خیلی دوستش داشت و یادگاری ماربزرگم بود/… ولی چون من معمولا توی خونه دست به شکستنم خوب بود، حدس میزد که احتمالا من خبر دارم چه بلایی سرش اومده و واقعا هم خبر داشتم./ و همونطور گه گفتم/ سکوت اختیار کرده بودم/

مژگان: آخی عزیزم… خب بچه بودی دیگه… از این چیزا تو دوران بچگی زیاد پیش میاد. ولی حالا بگو ببینم چه بلایی سر نعلبکی مامانت آورده بودی؟

نازنین: یادمه واسه بازیم دنبال یه ظرف خوشگل کوچیک می گشتم که یهو تو آشپزخونه چشمم به نعلبکی گل گلی افتاد و از اونجایی که عاشق گلای قرمز بودم./ رفتم سراغش/خلاصه سرتو درد نیارم با هزارزور و زحمت صندلی گذاشتم که از قفسه برش دارم، که یهو/ از دستم سر خورد و شکست./ بعدشم هر چی سعی کردم با چسب بچسبونمش نشد..که نشد/ 

مژگان: بالاخره مامانت فهمید داستان چی بوده یا نه؟

نازنین: آره دیگه/ آخر سر رفتم راستشو بهش گفتم. اولش خیلی ناراحت شد ولی وقتی من زدم زیر گریه کلا یادش رفت و سعی کرد منو آروم کنه/ بیچاره هی بهم میگفت عیب نداره فدای سرت!//

مژگان: عزیزم… مادر همینه دیگه! فکر کنم اکثر ما تو بچگی از این خراب کاری ها کرده باشیم! نظر شما راجع به این داستان چیه؟ تا حالا شده که شما هم یه چیز با ارزشی رو بشکنید و سعی کنید دوباره تکه هاش رو بهم وصل کنید؟ معمولا واسه این باید بریم پیش چینی بند زن! ولی خب بازم او ظرف مثل روز اولش نمیشه، نه؟

نازنین: دقیقا…/ بعضی از روابط ما تو زندگی خیلی برامون عزیز و ارزشمنده،/ اما ممکنه این روابط مثل نعلبکی یادگاری/ آسیب ببینن یا بشکنن/. هیچکس دوست نداره یه رابطه دوستانه ی شکسته یا یه ازدواج ناکام داشته باشه. /هیچکس دوست نداره با بچه اش یا عزیزانش رابطه بدی داشته باشه/ اما ما هر لحظه ممکنه اشتباه کنیم و به دیگران آسیب بزنیم/ یا خودمون از دیگران آسیب ببینیم//

مژگان: عزیزان حتما بارها شده که از کسی آسیب ببینید یا حتی خواسته یا ناخواسته  به کسایی که دوستشون دارین، آسیب زده باشین؟ من شخصا باید اعتراف کنم که بارها کارایی کردم یا حرفایی زدم که باعث ناراحتی اطرافیانم شده. با اینکه واقعا نمیخواستم بهشون آسیبی بزنم، ولی خب متاسفانه ناخواسته این اتفاق افتاده. بارها هم شده که من از دیگران آسیب دیدم، و این چیزیه که برای همه اتفاق میفته.

نازنین:بله مژگان جان/ برای همه ی ما همینطوره. شاید همین الان که دارین به این برنامه گوش میدین/ با خودتون میگین که آره، منمق تو زندگیم یه رابطه ی شکسته با دوستم یا همسرم /یا بچه ام دارم و نمیدونم میتونم درستش کنم یا نه؟ /یا شایدم قلب خودتون از کسی شکسته و نمیدونین چطور باید ترمیمش کنید. پس باید چیکار کرد؟/ راهی برای ترمیم روابط شکسته مون هست یا مجبوریم تا ابد با این ناراحتی ها سر کنیم و این بار و به دوش بکشیم؟//

مژگان: میخوام براتون در این مورد از تجربه خودم بگم. یادمه یه بار یکی از دوستای صمیمیم بدون هیچ حرف و دلیلی دوستی شو با من قطع کرد. من حس میکردم بهم خیانت شده و خیلی عصبانی بودم. انقدر ناراحت بودم که فکر میکردم بهترین کار اینه که دیگه هیچوقت اون آدم رو نبینم. فکر میکردم اون از محبت و اعتماد من سوء استفاده کرده. پس تصمیم گرفتم فراموشش کنم. میخواستم تیکه های شکسته ی دوستیمون رو پشت سرم رها کنم. متاسفانه این راه حل خیلی جواب نداد. من هر جایی که میرفتم  خاطرات دوستیمون برام تداعی میشد و چیزایی تو زندگیم بودن که همش اون رو به یادم می اوردن. تظاهر به اینکه انگار هیچ اتفاقی نیوفتاده، راه حل مسئله نبود. چون هنوز تیکه های شکسته سر جاشون بودن و موضوع رو برام تداعی میکردن.

نازنین:درسته فراموش کردنه بعضی چیزا سخت تره و زخما شون به زمان نیاز داره تا خوب و ترمیم بشن./ خب مژگان جان پس واسه حل این موضوع چیکار کردی؟//

مژگان: اولین چیزی که من از این اتفاق یاد گرفتم اینه که باید بپذیرم قلبم زخمیه و آسیب دیده. و با این موضوع باید مواجه بشم. نادیده گرفتن این موضوع نمیتونه دردها رو از بین ببره. من فهمیدم که باید جسارت داشته باشم و برم با کسی که بهم آسیب زده حرف بزنم.

نازنین: چقدر خوب/شما چه طور؟/تا حالا همچین قدمی برای روابطتون برداشتین؟/ شاید ترسناک و استرس آور باشه نه؟/ چون نمیدونین طرف مقابل قراره چه عکس العملی از خودش نشون بده!/ اما مژگان چقدر عالیه که تو به این نتیجه رسیدی که باید این کار رو انجام بدی. /راستی دوستت چه واکنشی نشون داد؟//

مژگان: راستش یکم قضیه سخت شد. چون اقرار نمیکرد که دلیل کارش چیه و طوری رفتار میکرد که انگار اتفاقی نیفتاده! این مسئله باعث شد من بیشتر ناراحت بشم و بعدش خیلی سعی کردم خودم رو قانع کنم که حالم خوبه و مشکلی پیش نیومده، اینکه میتونم همه چیز رو فراموش کنم و به زندگیم ادامه بدم. اما درد و خشم وعصبانیتی که تو قلبم حس میکردم اجازه ی این کار رو بهم نمیداد. این اوضاع یه جورایی آرامشمو سلب کرده بود… پس باید یه کاری میکردم.

نازنین: یعنی چه کاری؟/

مژگان: با اینکه به نظر سخت میومد اما میدونستم که باید سعی کنم اونو ببخشم. خیلی باید برای این کار با خودم کلنجار میرفتم چون حتی دوستم قبول نمیکرد که کار اشتباهی کرده…

نازنین: پس چطوری تونستی این کار رو انجام بدی؟ بعدش چی شد؟/

مژگان: درواقع من باید از خدا میخواستم که کمکم کنه تا بتونم اونو ببخشم، چون امکان نداشت خودم به تنهایی بتونم این کار رو انجام بدم. بعد از مدتی به قوت خدا من تونستم اونو ببخشم و ازش معذرت خواهی هم کردم و دوباره آشتی کردیم.

نازنین: اینکه خیلی خوبه! /بعدش رابطه اتون هم ترمیم شد یا نه؟/

مژگان: خب به ظاهر ترمیم شد اما مثل چینی که بندزنی شده و دیگه هیچ وقت مثل اولش نمیشه… رابطه  دوستی ما هم بعد از اون تجربه شکلش عوض شد. دیگه مثل سابق نبود. واقعا نمیتونستم اعتماد کنم که دیگه بهم آسیب نمیزنه. پس مثل قبل نمیتونستم از دوستیمون لذت ببرم… واسه من دوران سختی بود… اون شخص واقعا جایگاه خاصی تو زندگیم داشت اما انگار دیگه اون رابطه واسه من رابطه نمیشد. دیوار اعتماد و صداقت و دوستی و وفاداری مون فرو ریخته بود. نمیدونم شما هم تا حالا همچین تجربه ای داشتین یا نه؟!

نازنین: خیلی متاسفم اما بعضی رابطه ها پایان خوش نداره/… دوستان،/ اگه شما هم تجربه مشابهی داشتین حتما برامون بنویسید./ اگه موافق باشید بریم با هم یه استراحت کوتاهی داشته باشیم و به یه سرود زیبا گوش بدیم./ بعدش با بخش دوم برنامه همراهتون هستیم.//

(میان برنامه)

مژگان: دوستان عزیز به برنامه ی زنان امید خوش برگشتین. تو بخش قبلی برنامه، درمورد روابطه شکسته صحبت کردیم و گفتیم که در این مواقع قوت خدا رو بطلبیم تا بتونیم اون شخص رو ببخشیم. و بپذیریم که ممکنه دیگه اون رابطه مثل قبل نشه چون دیوارهای اعتماد فرو ریخته

نازنین: فکر کنم برای اکثر ما تو زندگی لااقل یک بار پیش اومده که در حقمون بدی شده باشه،/ یا خوبی کردیم ولی در عوض آزار دیدیم./ حالا می‌خواهیم در این بخش ببینیم که تو این مواقع به عنوان یک شخص ایماندار چطور باید با این قضیه برخورد کنیم//

مژگان: در کتاب افسسیان باب ۴ آیه ۳۲ اینطور می‌خونیم: “نسبت به یکدیگر مهربان و دلسوز باشید و همدیگر را ببخشید همانطور که خدا نیز شما را به خاطر مسیح بخشیده است” عزیزان حقیقت اینه که ما هم خیلی اوقات خواسته یا ناخواسته باعث ناراحتی دیگران و حتی خدا شدیم. اما خدا با فیضش همه گناهان ما رو در مسیح عیسی بخشیده

نازنین: در رساله کولسیان فصل ۳ آیه ۱۳ میفرماید که:/ “نسبت به یکدیگر بردبار باشید و چنانچه کسی نسبت به دیگری کدورتی دارد او را ببخشاید./ چنانکه خداوند شما را بخشود، شما نیز یکدیگر را ببخشایید”/ دوستان دقت کردین که هم تو آیه‌ای که مژگان جان خوند و هم توی این آیه می‌بینیم که خداوند از ما می‌خواد همونطور که اون ما رو بخشیده ما هم دیگران رو ببخشیم//

مژگان: اما خوب گاهی بخشیدن کسی انگار سخت‌ترین کار دنیاست. می‌دونین… برای بخشیدن کسانی که به ما بدی کردن باید اول خودمون بخشش خدا رو کاملاً درک کنیم و بدونیم که بخشیدن در بعضی مواقع پروسه طولانی‌تری رو باید طی کنه و نیازمند صبر و شکیباییه.. پس ما باید تحملمون رو بالاتر ببریم

نازنین: دقیقاً همینطوره.. خوبه که گاهی از بعضی چیزها بگذریم و اون‌ها رو نادیده بگیریم. /گاهی اوقات یه مسئله کوچیک و جزئی یه رنجش بزرگ در ما ایجاد می‌کنه و بیشتر از هر کسی خودمون رو اول از همه اذیت می‌کنه/ اما اگر تمرین کنیم و از این مسائل جزئی بگذریم و نادیده‌شون بگیریم خودمون هم راحت‌تر خواهیم بود./ عیسی مسیح گفت “اگر به گونه راست تو سیلی زدند گونه دیگرت را نیز پیش ببر تا به آن نیز سیلی بزنند”/ می‌خوام بگم که همه سیلی‌ها نیاز به جواب دادن ندارن//

مژگان: به نکته خیلی خوبی اشاره کردی نازنین جان. من خودم اینو تجربه کردم و واقعاً جواب میده و همونطور که گفتم واقعاً بخشیدن بعضی اشخاص و بدی‌هایی که در حق ما کردن انقدر سخته که هرچی تلاش می‌کنیم نمی‌تونیم اونا رو ببخشیم اما می‌خوام بگم که اگر قدرت خدا نباشه حقیقتاً از پسش بر نمیایم. مثلاً خود من سال های سال یکی از اقوامم بود که به طرز بیمارگونه‌ای آزارم می‌داد و هر بار که سعی می‌کردم ببخشمش اون با یه کار دیگه منو عصبانی‌تر می‌کرد و من سال‌ها توی این چرخه نبخشیدن قرار داشتم تا اینکه نزد خدا اعتراف کردم که با قدرت خودم نمی‌تونم. و باور کنید که من با قدرت خدا تونستم اون شخص رو ببخشم و حتی دلم به حالش می‌سوزه و براش دعا می‌کنم

نازنین: می‌فهمم چی میگی مژگان جان/.. انگار ته وجود ما به طور طبیعی میل به این داره که کسی که ما رو آزار داده رسوا بشه و عوض کاری که کرده رو ببینه/ اما شکر برای عیسای مسیح که این قدرت رو به ما داد که ما حتی دشمنان خودمون رو دوست داشته باشیم و به کسانی که از ما نفرت دارند خوبی کنیم//

مژگان: آمین.. دقیقاً همینطوره. اصلاً بیاید این آیه رو با هم بخونیم لوقا باب ۶ آیات ۲۷ و ۲۸ اینطور میگه: “به شما می‌گویم که دشمنان خودق را محبت نمایید و به آنان که از شما نفرت دارند نیکی کنید برای هرکه نفرینتان کند برکت بطلبید و هر کس را که آزارتان دهد دعای خیر کنید” آمین جالبه بدونید این اولین آیه‌ای هست که من قبل از ایمانم خوندم و زانوهام در مقابل عیسی مسیح خم شد چون نظیر این جمله رو هیچ جای دیگه‌ای نشنیده بودم

نازنین: خدا رو شکر مژگان جان/. بله این آیه بی‌نظیره./ عیسی مسیح به ما قلبی هدیه داده که برای همیشه تمایل به بخشیدن داره /آیه ۳۲ همین بابم خیلی زیبا میگه: “اگر تنها آنان را محبت کنید که شما را محبت می‌کنند /چه برتری دارید حتی گناهکاران نیز دوستداران خود را محبت می‌کنند /اگر فقط به کسانی نیکی ک نید که به شما نیکی می‌کنند چه برتری دارید/ حتی گناهکاران نیز چنین می‌کنند /و آیه ۳۶ میگه پس رحیم باشید چنانکه پدر شما رحیم است”//

مژگان: آمین عزیزان بخشیدن گناهان دیگران زمانی برامون آسون می‌شه که بپذیریم ما هم به همون میزان نسبت به خدا نافرمانی و گناه کردیم اما اون با فیض و رحمتش محبت بی‌کرانش گناهان ما رو بخشید پس ما هم باید نسبت به دیگران با فیض و محبت رفتار کنیم گناهان اون‌ها رو ببخشیم و اجازه بدیم که خود خداوند داوری کنه و عدالتش رو جاری کنه

نازنین: آمین.. و اگر عزیزان به واسطه شخصی،/ شما آسیب دیدید بدونید که عیسای مسیح قدرت ترمیم قلب شکسته شما رو داره./ در اشعیا باب ۱ آیه ۶۱ میگه: “روح خداوندگار یهوه با من است زیرا که خداوند مرا مسح کرده تا فقیران را بشارت دهم و دل شکستگان را التیام بخشم” /بدون که عیسی مسیح درد تو رو به خوبی می‌فهمه چون خودش طعم این درد رو چشیده و به خوبی با اون آشناست//

 مژگان: آمین بله اون مرد درد آشناست. شاید دوست عزیز الان که صدای ما رو می‌شنوی دل شکسته و زخمی هستی. از خانواده، از همسرت، از فرزندت، از نزدیک‌ترین دوستت یا هر کس دیگه‌ای. اما بدون عیسی منتظر توئه می‌خواد کمکت کنه اون پشت در قلب تو ایستاده اگر در رو به روش باز کنی قادره که قلب شکسته تو رو ترمیم کنه کافیه که ازش بخقوای اون تمام تیکه‌های شکسته رو ترمیم می‌کنه و مرهم شفابخشش رو روی اون می‌ذاره

نازنین: آمین همینطوره دوستان عزیز خیلی خوشحال میشیم که شما هم از تجربیات خودتون برای ما بنویسید یا اگر مورد دعایی یا سوالی دارید با افتخار در خدمت شما خواهیم بود  می‌تونید از طریق….. با ما در تماس باشید

شما می‌تونین از طریق  راههای ارتباطی ما با شماره تماس 

۰۰۳۱

۶۳۸

۹۸    ۹۸    ۹۸ 

و  یا ایمیل أدرس 

wrpersian@gmail.com

 با ما در تماس باشید

مژگان: بله عزیزان همونطور که حدس زدین به پایان برنامه امروز رسیدیم امیدواریم که برنامه امروز ما برای شما عزیزان مفید بوده باشه هفته آینده هم با یک موضوع جالب دیگه در خدمت شما خواهیم بود

نازنین: همچنین تشویقتون می‌کنیم که دوستان خودتون رو هم دعوت بکنید و یا برنامه‌ها رو براشون بفرستید تا اون‌ها هم برکت بگیرن.

 از خداوند میخوام تا تسلی خودش رو در تک تک روابط شما جاری کنه تا زیبایی روابطتون چند برابر بشه.

مژگان: آمین همچنین دعا می‌کنیم که خدا به شما قوت بده تا بتونید همه کسانی که بهتون آزار رسوندن رو ببخشید تا هفته آینده و زنان امید دیگه خداوند یار و یاور شما

نازنین: خدانگهدارتون

0 replies

Leave a Reply

Want to join the discussion?
Feel free to contribute!

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *

Our Score
Click to rate this post!
[Total: 0 Average: 0]