نام برنامه: خانواده ما قسمت 34- سخاوتمندی  

موضوع: سخاوتمندی  

نویسنده: حامد و ارزو

گویندگان:حامد و ارزو

تایید کننده: سیاوش – سعید – سیامک  

آرزو:

سلام و صد سلام به شما شنوندگان عزیز درود می‌فرستم به همه شما عزیزان در هر جای این دنیا که به صدای ما گوش می‌کنید و با ما همراه شدین باز هم  با یک برنامه دیگه از خانواده ما با شما هستیم من آرزو هستم و به همراه حامد عزیز مهمون دل‌های شما هستیم

 حامد:

 من حامد هستم و من هم درود می‌فرستم به همه شما عزیزان و امیدوارم که حال دلتون  خوب خوب باشه پر از انرژی باشید پر از زندگی و شادمانی 

آرزو:

  آمین که شادی همیشه مهمون دل‌های شما باشه ویادتون نره که این برنامه برنامه شماست و ما ازتون می‌خوایم که  از طریق، راه‌های ارتباطی رادیو جهانی پارس نظرات و پیشنهادات خودتون رو برای ما ارسال کنید 

 حامد:

 ما همیشه بی‌صبرانه منتظر شنیدن و خوندن انتقادات پیشنهادات و نظرات شما عزیزان هستیم تا بتونیم برنامه بهتر و پرمحتواتری رو برای شما عزیزان تولید کنیم اگر موضوع خاصی مد نظرتون هست که می‌خواید راجع بهش صحبت بشه حتماً برای ما ارسال کنید

ارزو:

راستی حامد برنامه اون صندوق مالی که قرار بود با همکارات درست کنی به کجا رسید

حامد:

نشستیم ببینیم که کی همه برنامه‌شون منظم میشه تو این هفته حتما کاروشو انجام میدیم

یادمه آخرین بار همه کنار هم \ بدون اینکه برنامه‌ریزی داشته باشیم برای یکی از دوستامون که مشکل مالی داشت پول جمع کردیم ولی چون همه چیز یهویی شد اونجوری که باید و شاید نتونستیم به موقع کارشو را بندازیم بعد تصمیم گرفتیم که یه جمعی رو از قبل تشکیل بدیم که برای روز مبادا آماده باشیم 

البته اگر بتونیم میخوایم این جمع رو بزرگتر کنیم که فقط محدود به جمع خودمون نشه 

ارزو:

چقدر خوب میشه\

 منم میتونم شرکت کنم ؟

حامد:

اره چرا که نه ؟

حتما خیلی هم میتونی کمک کنی \ الان دنبال یه اسم خوبیم برای صندوق مون اگه می تونی یه اسم خوب براش پیدا کن\\ 

ارزو:

صندوق دوستی \ چطوره؟

حامد:

چه اسم باحالی\ چقدر صمیمی حتما استقبال میکنن فلسفه این کار برام خیلی مهمه ما ها خیلی از نظر مالی  قوی نستیم ولی همه میدونیم که با این کارمون میتونیم برای جمع خودمون حداقل کاری کرده باشیم حتما مثال سینی رو شنیدی که میگن تا وقتی برای بقیه چایی برمیداری سینی جلو دستت میمونه ولی وقتی برای خودت چایی رو بر میداری سینی رو از جلوت می برن کنار\\ ماها بخاطر این \ صندوق رو درست کردیم که بتونیم بدون هیچ چشم داشتی بهم کمک کنیم تا همیشه سینی جلوی دستمون بمونه

خیلی ها فقط به خودشون فکر می کنن و منفعت خودشونه که براشون مهمه ولی نمیدونن اینکه اگه شما به فکر دیگران باشید و منفعت جمعی براتون مهم باشه خودتونم  به خواسته هاتون میرسین

ارزو:

دقیقا همینطوره بقول معروف تو نیکی میکن و در دجله انداز که ایزد در بیابانت دهد باز

منم خیلی ها رو دیدم که زندگی خوبی دارن ولی رفایی که دارند بخاطر موقعیت مالی یا میزان درامدشون نیست بلکه بخاطر نوع منش شون هست اکثرا آدم ها خیری هستن و همیشه دستگیر آدم های نیازمندن \

اصطلاحا میگن این ادما نونه دلشونو می خورن

حامد:

دقیقا چقدر خوبه که ادم نونه دلشو بخوره چون همیشه دست و بالش بازه و این معجزه سخاوتمندیه به نظرم\\

یه بار یادمه زمستون بود داشتم میرفتم مرکز شهر برای یه کاری  ۴۰۰ لیر بیشتر همراهم نبود که یه جون فقیری اومد جلو و به ترکی گفت اقا کفش ندارم میشه بهم پول بدی هواهم خیلی سرد بود 

اون لحظه از این فکرها امد تو ذهنم که چرا من؟ یا اگه کارش این باشه چی؟ ولی بعدش با خودم گفتم اگه خدا روزیشو دست من گذاشته باشه چی ؟ بعد ۲۰۰ لیر از پولمو بهش دادم تا بتونه کفش بخره 

درست که میگن نباید به گدا پول داد ولی من این پول و بخاطر خدا دادم وقتی که رفتم جلوتر یکی از دوستام دیدم که چند روزی بود دنبال کار میگشت و دستش کاملا خالی بود \ بهم گفت که امکانش هست ۲۰۰ لیر بهم قرض بدی \ منم دیدم منکه با ۲۰۰ تا کارم راه نمیفته حداقل کارش رو راه بندازم اون دادم رفت

 اینکه دستم خالی شده بود داشت کم کم منو میترسوند ولی با خودم  گفتم خدایا خودت هوامو داری و میدونستم لنگ نمیمونم\ سوار اتوبوس شدم که برم خونه\ تو راه یکی از همکارام زنگ زدو 

سفارش کار داد \گفت الان ۴۰۰۰ لیر پیش پرداخت برات میریزم مابقی بمونه برای تحویل پروژه

همونجا خشکم زد دقیقا چند لحظه بعد از اینکه من پولم تموم شده بود این کار بهم پیشنهاد شد انگار ۴۰۰ لیر باید میرفت تا   ۴۰۰۰لیر برگرده 

و میدونم هممون از این اتفاقات زیاد برامون افتاده 

ارزو:

دقیقا برای منم پیش اومده یادمه یه بار خیلی پول تو جیبم نبود اما همون مقداری که داشتم و رفتم برای یه بچه که به اصطلاح بهشون کودک کار میگن خوراکی خریدم آخه میگن نباید بهشون پول داد  اقا حامد قابل توجه شما !!

خلاصه پولی دیگه برام نمونده بود منم اون موقعه یه دختر دانشجو بودم باید کلی راه تا مقصدم پیاده میرفتم که دیدم یکی از همکلاسی هام داره صدام میزنه بعد از سلام و احوال پرسی گفت دقیقا داره میره همون جایی که من میخواستم برم منو با ماشینش رسوند و دوباره  با هم  برگشتیم

همیشه سخاوتمندی در زندگی نتایج خوبی رو به همراه داشته در طول تاریخ همیشه انسان های سخاوتمند زندگی  پر برکتی داشتن

از این رو می تونیم بگیم راه زندگی پر برکت سخاوتمند بودنه 

حامد : 

البته ماها همش دنبال بهانه ایم که اگر من پولدار بشم سخاوتمند میشم یا الان که وضعیتم خوب نیست اما اگه وضعم خوب بشه اون موقعه منم فلان کارو میکنم در صورتی که اصلا اینطور نیست انسان باید اول سخاوتمند باشه تا برکت به زندگیش بیاد \\

مادرم همیشه میگفت آدم باید دریا دل باشه تا خدا هم براش  دریای بخواد یعنی تو دلت اول باید بزرگ باشه تا خدا هم برات برکت زیاد بفرسته و اگه همش کاسه چکنم چکنم دست بگیری همیشه هشتت گرو نهتت\\

ارزو:

سخاوتمندی همیشه در گرو مقدار نیست که شاید یکی  از نظر ما چیز کوچکی  رو ببخشه ولی اون چیز کوچک برای اون خیلی باشه و این که معنی سخاوت رو می روسونه

یه داستانی هست که میگه : 

در زمان های قدیم پادشاهی برای شکار به کوهستان میره \شکار به درازا میرسه شب میشه چون هوا تاریک شده بود شاه و همراهانش که موفق به شکار نشده بودن تصمیم می گیرن شب رو به صورت ناشناس در کلبه پیرمردی که در نزدیکی شکارگاه بود استراحت کنن وقتی وارد کلبه پیرمرد میشوند چیزی به اونمی گویند که پادشاه مهمان او خواهد بود\\

 پیرمرد که برای پذیرایی از انها میهمان امادگی نداشت  یکی از دو گوسفند خود را برای شام سر میبره و برای همه شام محیا می کنه

صبح پادشاه به همراه محافظانش به قصر بر میگرد  و پیکی رو به دنبال پیرمرد میفرسته داستان و برای وزیران خودش تعریف میکنه و از اونها میپرسه که حال من در قبال مهمان نوازی او باید چطور جبران کنم 

وزیر اول میگوید جناب پادشاه به او ۱۰۰ گوسفند  بخش

وزیر دوم میگوید به او ۱۰۰ گوسفند \۱۰۰ گاو \ ۱۰۰ اسب و چندین هکتار زمین مرغوب اهدا کنید

اما پادشاه در جواب میگوید:

 نه اون نمی دانست که من شاهم با این این حال نصف دارایش رو به ما بخششید 

و من اگر قرار بر عدالت ببخشم باید نصف پادشاهی خودم رو به او بدهم چون او نصف دارایی خود را به من بخشید من نیز چنین کنم

تو این داستان نتیجه سخاوت پیر مرد رو می خونیم که با اینکه انسان ثروتمندی نبوده از نصف دارای خودش میگذره تا از میهمانانش به خوبی پذیرای کنه با این که خبر نداشت که شاه مهمون کلبش شده اما با سخاوتمندی تمام ازش پذیرای میکنه شاید یک گوسفند برای شاه اصلا اهمیتی نداشته ولی چیزی که باعث شد که شاه شیفته او بشود سخاوتمندی پیرمرد بود

حامد 

در ادبیات هم ما بسیار از تمجید سخاوتمندی سخن گفته شده 

همینطور که در گلستان سعدی امده که:

 ملک زاده‌ای\گنج فراوان از پدر میراث یافت\ دست کرم بر گشاد و داد سخاوت بداد و نعمت بی دریغ بر سپاه و رعیت بریخت

نیاساید مشام از طبله عود    بر آتش نه که چون عنبر ببوید

بزرگی بایدت بخشندگی کن     که دانه تا نیفشانی نروید

یکی از جلسای بی تدبیر نصیحتش آغاز کرد\ که ملوک پیشین مر این نعمت را به سعی اندوخته‌اند و برای مصلحتی نهاده\ دست از این حرکت \کوتاه کن که واقعه‌ها در پیش است و دشمنان از پس، نباید که وقت حاجت فرو مانی.

اگر گنجی کنی بر عامیان بخش      رسد هر کدخدایی را برنجی

چرا نستانی از هر یک جوی سیم    که گرد آید تو را هر وقت گنجی

ملک روی از این سخن به هم آورد و مر او را زجر فرمود و گفت \مرا خداوند تعالی مالک این مملکت گردانیده است \تا بخورم و ببخشم نه پاسبان که نگاه دارم

قارون هلاک شد که چهل خانه گنج داشت     نوشیروان نمرد که نام نکو گذاشت

در این حکایت از گلستان شاهزاده‌ای گنج و میراث پدرش که به او ارث رسیده بود به بخشندگی و سخاوت بین مردم  تقسیم می‌کرد بر این باور داشت که پادشاه باید بخشنده باشد چون بخشندگی نکنی و سخاوت نداشته باشی چیزی نخواهی داشت در این هنگام یکی از مشاوران کم خردش با این کار شاه جوان مخالف بوده و نصیحت می‌کنه که این پادشاهی که به تو رسیده با سختی به دست آومده تو باید برای روز مبادا اون رو نگه دارید اگر اینجوری بذر و بخشش کنی اون وقت هر کسی ثروت پیدا  می‌کنه اصلاً چرا تو به جای بخشش از رعیت خراج نمی‌گیری اون موقع هر لحظه تو گنج بیشتری خواهی داشت 

پادشاه جوان هم از این صحبت او برافروخته شد و با خشم به مشاورش گفت خداوند مرا پادشاه این این ملک کرده تا لذت ببرم و ببخشم نه اینکه مثل یک نگهبان مراقب ثروتم باشد

 همانطور که قارون با ۴۰ خانه گنجی که داشت هلاک شد و از بین رفت اما انوشیروان به نیک نامی جاودان ماند 

ارزو:

مولانا هم در مثنوی معنوی می گوید:

پند من بشنو که تن بند قویست       کهنه بیرون کن گرت میل نویست

لب ببند و کف پر زر بر گشا          بخل تن بگذار و پیش آور سخا

ترک شهوتها و لذتها سخاست        هر که در شهوت فرو شد برنخاست

این سخا شاخیست از سرو بهشت    وای او کز کف چنین شاخی بهشت

جناب مولانا در این مثنوی می گویند که ترک شهوتها و لذتها هم سخاوتمند است  و در اصل سخا یا سخاوتمندی شاخه ای از درختان بهشته چون ریشه ای آسمانی داره در واقع ما در باران فیض برکت خداوند یا بخشندگی خداوند وسیله خواهیم بود چون فعل بخشندگی از فاعلی به نام خداوند میاد ب۱س گیرنده و دهنده هرکدام مزدی می برن حالا هرچه شما بیشتر در این فیض باشید برکت بیشتری م میبری

حامد: 

درکلام  امثال باب ۱۱ آیات ۲۶و۲۵ هم میخونیم که:

شخص سخی فربه می‌شود، و هر که سیراب می‌کند خود نیز سیراب خواهد گشت. هر که غلّه را نگاه دارد مردم او را لعنت خواهند کرد، اما بر سر فروشنده آن برکت خواهد بود.

در این آیه می گوید شخصی که سخاوتمند باشد کامیاب خواهد بود پس کلام این نوید  را به ما می دهد که راه کامیابی از جاده سخاوت میگذره و و اگر ما می‌خواهیم که به زندگی با برکت دست پیدا کنیم و کامیاب شویم باید سخاوتمند باشیم در ادامه آیه می‌گوید که هر که کسی را سیراب کنه و اون رو به نیازش برسونه خودش نیست سیراب خواهد شد و به نیازش میرسه

و در ادامه می‌گوید هرکه غله را نگاه دارد مردم او را لعنت خواهند اما بر سر فروشنده آن برکت خواهد  یعنی اینکه هر کسی فقط به فکر خودشه و فقط برای خودش تلاش می‌کنه و همیشه مواظب اینه که چیزا رو برای خودش نگه داره تا به خواسته‌هاش برسه شاید توی مقطعی بتونه چیزی رو برای خودش نگه داره ولی نهایت به زشتی و طرد شدن می‌رسه و اینکه هیچ کسی اون رو دوست نخواهد داشت و مسلم اون چیزی که برای خودش جمع کرده و نسبت بهش خساست داشته باعث شادیش نخواهد شد و برعکس سر فروشنده یعنی کسی که بهترین داشتشو عرضه می‌کنه درسته در نگاه آدمهای خسیس شاید احمق جلوه کنه ولی در اصل اونه که

 زندگیش پر برکت می‌شه و موفق و کامیاب میشه

ارزو:

در جای دیگر در کلام هم می خونیم که

 تا آنکه در هر چیز دولتمند شده، کمال سخاوت را بنمایید که آن منشأ شکر خدا بوسیله ما می‌باشد

قرنتیان دوم باب ۹ آیه ۱۱ 

در این آیه کلام می‌گوید آن چنانکه خدا به فراوانی به شما برکت بخشیده شما نیز سخاوتمندی را به حد کمال برسانید چون با این کار است که باعث شکر خدا می‌شویم 

اگر دقت کنیم آیه به ما می‌گوید که یکی از راه‌های شکر و عبادت خداوند سخاوتمند ی است 

چرا که انسان سخاوتمند همیشه به فکر بخشش و کمک به اطرافیان خود است ولی نه با تنگ نظری و نه از روی ریا بلکه فقط به خاطر رضایت خداوند و کمک به برادر و خواهرانش این کارو می‌کنه همانطور که در کلام می‌خونیم برکت برای انسان سخاوتمند بسیار عطا خواهد شد

اگر همیشه کلام را سرلوحه زندگیمون قرار بدیم و از آموزه‌های آن در لحظه لحظه زندگیمون استفاده کنیم اون وقته که می‌تونیم به تمام خواسته‌ها و نیازهای خوب و درستمون چه از نظر مادی و چه از نظر معنوی دست پیدا کنیم و همانطور که کلام به ما میگه بتوانیم سخاوتمند باشیم 

سخاوتمندی ریشه‌ای آسمانی داره و خداوند همیشه نعمت‌هاشو با سخاوتمندی به ما اهدا کرده

 پس ما هم باید به عنوان فرزند خداوند از صفات پدر آسمانی خودمون پیروی کنیم تا بتوانیم به حیاتی جاودان آن گونه که خود به ما وعده داده است راه پیدا کنیم و از پیروان  راستین تنها فرزند او باشیم 

پس اگر به دنبال زندگی با برکت و کامیاب هستیم راه درست آن سخاوتمندی است

 و برای سخاوتمند بودن باید قلبی بخشنده و مهربان داشت تا در کنار تمام برکات خداوند لذت بخشندگی را به کمال تجربه کنیم

 آرزو جان دعای پایانی این جلسه رو شما برای ما بخون

 آرزو

 با کمال میل دعا

حامد

 آمین و تا درودی دیگر بدرود

 آرزو

 خداوند یار و حافظ شما باشد 

0 replies

Leave a Reply

Want to join the discussion?
Feel free to contribute!

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *

Our Score
Click to rate this post!
[Total: 0 Average: 0]