نام برنامه: خانواده ما قسمت 35- همنشین
موضوع: همنشین
نویسنده: حامد و ارزو
گویندگان:حامد و ارزو
تایید کننده: سیاوش – سعید – سیامک
آرزو:
سلام و درود به شما شنوندگان عزیز امیدوارم که حالتون خوب خوب باشه و در کنار خانواده و دوستانتون لحظات شاد و بسیار خاطرهانگیزی رو سپری کنید من آرزو هستم و یک بار دیگه به همراه حامد عزیز با برنامه خانواده ما مهمون دلهای شما عزیزان هستیم
حامد:
درود بر شما من هم حامد هستم و امیدوارم که خوب و سلامت باشین و از اینکه دوباره با شما عزیزان همراه هستم بسیار بسیار مفتخریم
آرزو:
یک بار دیگه میخوام ازتون خواهش کنم که حتماً نظرات و پیشنهادات و انتقادات خودتون رو از طریق راههای ارتباطی رادیوی جهانی پارس برای ما ارسال کنید
حامد:
من هم یادآوری میکنم که این برنامه مال شماست و برای شماست و برای اینکه مفید واقع بشه ما میخوایم نظرات و انتقادات شما عزیزان رو استفاده کنیم لطفاً اگر موضوع خاصی مد نظرتون هست حتماً با ما در میون بذارید و مطمئن باشید که حتماً بهش توجه میشه خوب آرزوی عزیزم شروع کنیم؟
آرزو:
چشم آقا / شروع میکنم //
اول از همه یه چند تا سوال ازت میپرسم /حامد جان چقدر به ارتباطات اهمیت میدی؟ اجازه بده سوالمو یه جور دیگه بپرسم تا حالا به آدمای دوروبرت به دوستایی که انتخاب میکنی / باهاشون همنشینی میکنی دقت کردی / آیا این افراد و انتخاب میکنی اصلاً برات مهم نیست که با چه کسانی نشست و برخاست میکنی؟
البته الان سوالهای مشابه زیادی توی ذهنمه که شاید بارها و بارها از خودمون پرسیده باشیم یا شایدهم اصلاً بهش دقت نکرده باشیم در حالی که خیلی مهمن و گاهی سرنوشت ما رو رقم میزنن//
حامد:
همیشه من سعی کردم کسایی که کنارشون هستم یا به عنوان دوست انتخاب میکنم حداقل با معیاره و ارزشهای خودم همخونی داشته باشن شاید از اولش به این فکر نمیکنم که آدم خوبیه یا آدم بدیه آخه از قضاوت خوشم نمیاد، بیشتر سعی میکنم از روی سلیقه خودم انتخاب بشن البته تا جایی که از دستم بر بیاد چون میدونی اون چیزی که دوستات هستن نمایی از توئه قطعاً این جمله رو شنیدی که میگه اگر با ۵ نفر دوستی میکنی که ورزشکاران شیشمی تویی یا اگر با ۵ نفر دوستی که بیزینس منن و پولدارن شیشمی تویی و متاسفانه اگر با ۵ تا معتاد همنشین بشی قطعاً ششمی تویی
به خاطر همینه که من سعی میکنم نسبت به اهدافی که دارم و ارزشهایی که دارم دوستامو انتخاب کنم چون ما دوستمونو خودمون انتخاب میکنیم برعکس خانوادهمون
وقتی ما در یک خانوادهای به دنیا میایم محل تولد ملیت پدر مادرمون و اینکه چطور آدمایی هستند مگه کجا بزرگ میشیم و نمیتونیم انتخاب کنیم اما مسلماً اگر سعی کنیم در محیطهای بهتر قرار
بگیریم و یاد بگیریم که خوبی چیه و بدی چیه میتونیم دوستان و همنشینان بعدیمون رو خودمون انتخاب بکنیم یا پس باید به بهترین شکل این کارو انجام بدیم
ارزو:
ببین به نظر من معیارهای دوستیابی توی سنهای مختلف متفاوته مثلاً در دوره نوجوانی معیار دوست خوب این بود که حتماً نماز بخونه روزه بگیره و اینکه هر حرفی که بزرگترا بهش میزنن رو بدون چون و چرا بدون اینکه به درست یا غلطش فکر بکنه ، قبول کنه و یک سری تفکرات بیهوده و پوچ رو توی مغز ما فرو میکردند هر کسی باهاش مخالفت میکرد اساساً بچه خوبی نبود و ما نباید باهاش رفت و آمد میکردیم البته من چون آدم کنجکاوی هستم و به قول تو دوست دارم آدما رو اونجوری که هستم بپذیرم و اگر تونستم و احساس کردم یه کسی داره یک اشتباهی میکنه سعی میکنم با رفتار درست خودم بهش اینو نشون بدم و نکردم حالا نه که راه بیفتم هر کاری اونا کردن منم انجام بدما نه منظورم این نیست
حامد:
دیگه بعد چند سال خوب میشناسمت میدونم منظورت چیه منظورت اینه که جواب سلامشون رو میدادی اگر کمکی لازم داشتن یا راهنمایی میخواستند بهشون کمک میکردی تو هنوزم این اخلاقو داری نوجوانان و بچهها ممکنه مرتکب اشتباهات خیلی زیادی بشن به خصوص اگه پدر و مادر هیچ توجهی به روند رشد اونها و نیازهاشون نداشته باشه و راه درست خیلی از کارا رو بهشون یاد ندادن بعد که بچه مرتکب اون اشتباه میشه به چشم یک جانی بهش نگاه میکنن و انگار دنیا تموم شده
آرزو
البته این خیلی برای من سخت تموم شدا
تا مادر و پدرم بفهمن که من شخصیتم چطوریه یعنی آدم تاثیر پذیری نیستم و فقط احساس همدردی و همیاری دارم کلی دعوا شدم از خیلی چیزا منع شدم والدین من به خصوص مادرم خیلی خیلی به تربیت بچهها و نوع رفتارشون توی مدرسه حساس بودن مرتب پیگیری میکردن به مدرسه سر میزدن
حامد:
برعکس خیلی از پدر مادرا که فقط این براشون مهمه که بچه رو از لحاظ مالی تامین بکنند و به مدرسه بفرستند و بقیش دیگه به اونا مربوط نیست به عهده اولیای مدرسه هستش
و همینطور که گفتم به محض اینکه جوونی و نوجوان مرتکب یک خطایی میشه دنیا تموم میشه و همه دنبال یه کسی میگردند که تقصیرا رو گردنش بندازن
آرزو:
خوب برگردیم سر پدر و مادر من � بعد از چند باری که از هم صحبتی من با بعضی از بچههای کلاس آگاه شدن مادرم با من صحبت کرد و ازم خواست که دیگه باهاشون نشست و برخاست نکنم و باهاشون همکلام نشم به طرز عجیبی نمیدونم من حس خوبی بهم دست میداد وقتی میتونستم کمکشون کنم حتی یه جریانی رو یادمه یکی از بچهها رو توی راهه دبیرستان با دوست پسرش گرفته بودنانقدر استرس داشت من فکر کردم الان سکته میکنه میافته میمیره و هیچکی طرفش نمیرفت رفتم جلو و باهاش حرف زدم و گفتم که ببین تو که میدونی این کار بده چرا انجام میدی خودت باید تا فرصت داری این مسئله رو اصلاح کنی و کنار بزاری البته این موضوع خیلی موضوع مهمی نیست و اون زمانا یه تابوشکنی خاصی بود ولی من به این فکر میکردم که تا اتفاقی نیفتاده باید جلوی این مسئله گرفته بشه و باهاش صحبت بشه تا آروم بشه و بتونه درست فکر کنه و درست عمل کنه البته من خودم یک نوجوونی بودم که نیاز به راهنمایی داشتم و یه معلم خیلی خوب داشتیم که خیلی باهاش دوست بودیم و سعی میکردم که بیشتر با اون مشورت کنم از همین جا من به معلم عزیزم سلام میکنم و جرات میتونم بگم که تنها معلمی میتونه باشه که به همه بچهها با هر اخلاقیاتی توجه میکرد و بهشون رسیدگی میکرد اسمشونم نمیارم چون اجازه ندارم و الان شمارهای ازشون ندارم که بخوام اجازه بگیرم
سرتونو درد نیارم به طور خلاصه بعد از چند باری مادرم به یه نتیجه رسید که من آدم تاثیر پذیری نیستم و میتونه نگران من نباشه
حامد :
پدر مادر عزیز شما تا ابد نمیتونی هر لحظه کنار پسر یا دخترت باشی باید راه و روش کار رو بهش نشون بدی باید خوب و بد رو بهش نشون بدی باید درست انتخاب کردن رو بهش نشون بدی اونی که چند تا بچه داره چه جوری میخواد برسه دنبال همشون بره در نهایت در بهترین حالت میتونه دورادور جویای احوالشون باشه من یادمون نره که روانشناسی روز میگه پدر و مادر الگوی رفتاری بچه هستند ما هر طوری باشیم مونم همون طوری رفتار میکنه اولین نکته اینه که ما اولین همنشینان فرزندانمون هستیم این یه بحث خیلی گسترده و مهمه که تو یک برنامه دیگه راجع بهش صحبت خواهیم کرد
استاد سخن سعدی درباره همنشینی یک سروده بسیار زیبا داره:
گِلی خوشبوی در حمام روزی
رسید از دست محبوبی به دستم
بدو گفتم که مشکی یا عبیری
که از بوی دلاویز تو مستم
بگفتا من گِلی ناچیز بودم
و لیکن مدّتی با گل نشستم
کمال همنشین در من اثر کرد
وگرنه من همان خاکم که هستم
البته این بیت آخر که دیگه ضرب المثله بین ما فارسی زبانها که میگه کمال همنشین در من اثر کرد وگرنه من همان خاکم که هستم
همانطور که در ادبیات کهن به ما توصیه شده که نسبت به همنشین خود دقت داشته باشیم و باید نسبت به این موضوع دقت لازم رو داشته باشیم
این تضمین به ما نشون میده که چقدر این موضوع حتی بین شعرای معاصر هم قابل بحث و توصیه است پس همانطور که یک همنشین خوب میتونه در زندگی ما اثرات خوبی داشته باشه و به ما برکت بده و ما رو سعادتمند کنه خلافشم امکان داره که همنشینه بد باعث بشه تا ما آسیب ببینیم
ارزو:
اتفاقا ملک شعرای بهار هم در تضمین این شعر ،قطعه ای سرودن
شبی در محفلی با آه و سوزی
شنیدستم که مرد پارهدوزی
چنین می گفت با پیر عجوزی
گلی خوش بوی در حمام روزی
رسید از دست محبوبی بهدستم
گرفتم آن گل و کردم خمیری
خمیری نرم و نیکو چون حریری
معطر بود و خوب و دلپذیری
بدو گفتم که مشکی یا عبیری
که از بوی دلاویز تو مستم
همه گلهای عالم آزمودم
ندیدم چون تو و عبرت نمودم
چو گل بشنید این گفت و شنودم
بگفتا من گلی ناچیز بودم
ولیکن مدتی با گل نشستم
گل اندر زیر پا گسترده پر کرد
مرا با همنشینی مفتخر کرد
چو عمرم مدتی با گل گذر کرد
کمال همنشین در من اثر کرد
وگرنه من همان خاکم که هستم
چقدر این اشعار ساده و راحت همنشینی رو توضیح دادن و اصلاً نیازی به ترجمه ندارند خیلی واضح داره به ما میگه همنشینی و انتخاب همنشین خیلی مهمه و اگر تو طولانی مدت با یک عده خاصی نشست و برخاست بکنی حتماً خلق و خوی اونها رو به خودت خواهی گرفت و خصوصیاتی مشابه خصوصیات همنشینانت از خودت نشون میدی و هر دو شاعر دارن به ما میگن که حتماً حتماً همنشینان خوبی رو انتخاب بکنین تا خوبی در شما تقویت بشه
حامد:
در مورد همنشین خوب گفتیم در مورد همنشین بدم بگیم
که معروفترین ضرب المثل ان اینه :
یک بز گر گله رو گر گین یا گر می کنه
داستانش از این قرار بوده که
روزی روزگاری در یک روستای سرسبز و خوش آب و هوا خانوادهای زندگی میکرد که شغل مرد خانواده چوپانی بود. او هر روز صبح گله را جمع میکرد و برای چرا به بیرون روستا میبرد. روزی از روزها همسایه نیز به او گفت: اگر میشود بز و گوسفندهای مرا نیز همراه خود برای چرا ببری.
مرد چوپان درخواست همسایه را قبول کرد او هر روز بز و گوسفندهای همسایه را همراه گله خود به چرا میبرد و از مسائل و مشکلاتی که ممکن بود به وجود بیاید خبری نداشت. بز همسایه بسیار شلوغ بود و کله گله را دنبال خودش از جایی به جای دیگر میبرد.
روزی بز همسایه مریض شد و بیماری واگیرداری گرفت. بزبزک طی چند روز اخیر حال خوبی نداشت تا اینکه آن را از کل گله جدا کردند. ولی دیگر برای این کار دیر شده بود و چند راس از گوسفندان گله نیز به این بیماری مبتلا شده بودند.
مرد آمد و به همسایه خود گفت: تو با بز خود باعث شدی که گله من نیز بیمار شوند و باید بدانی که یک بز گر گله را گرگین میکند.
این ضرب المثل اشاره به نقش و تأثیر همنشینی با افراد نادرست و منفی در زندگیمان دارد. پس بهتر است همیشه و در همه مواقع در انتخاب دوستان و اطرافیانمان دقت بسیاری کرده و سعی داشته باشیم که افراد درستی را انتخاب کنیم. چرا که هر یک از اطرافیان انسان نقش و تأثیر بسیاری در زندگی او دارا هستند.
ارزو:
کتاب مقدّس میگوید که رابطهٔ دوستی فقط بر اساس سلیقه و علاقههای مشترک شکل نمیگیره. برای مثال مزمور ۱۱۹:۶۳ میگوید: «همهٔ ترسندگانت را رفیقم، آنان را که احکام تو را نگاه میدارند.»این آیه به ما میگوید که دوستانت را از بین کسانی انتخاب کن که خداترسند و معیارهای خدا را نگه میدارند.
یا در امثال باب ۱۷ ایه ۱۷ امده است که
دوست در همه حال محبت میکند، و برادر برای روز تنگی به دنیا آمده است
یا ایه ۲۴ باب ۱۸ در امثال امده است که
چه بسا دوستان که یکدیگر را به نابودی میکشند، اما دوستی هم هست که از برادر چسبندهتر است.
این آیهها نشان میدهند که یک دوست خوب، وفادار، با محبت، مهربان و سخاوتمند است. چنین دوستی در پستی و بلندیهای زندگی کنارمونه . وقتی در مسیر اشتباه قدم می ذاریم یا تصمیم اشتباه میگیریم، یک دوست واقعی شجاعتش رو دارد که به ما هشدار بدهد
ارزو:
همینطور که در آیه خوندیم میگوید که امکان داره که دوستها همدیگر را نابود کنند یعنی یک دوست میتونه چه آسیبی به فرد برسونه و باعث هلاکت اون فرد بشه ولی در کنارش دوستهایی رو داریم که از برادر چسبندهتر نام برده شده یعنی اینکه رابطه اونها خیلی وقتها مثل رابطه فردیه که تو باهاش تو یک خانواده بزرگ شدی مثل برادر خواهر و رابطه خونی داریم با هم و دوست میتونه از اون صمیمیتر باشه با شما پس همیشه باید در انتخاب دوست دقت کنیم و همونطور که در آیه و کلام خوندیم معیار انتخاب دوست خوب ما ابتدا خدا ترس بودن او باشه
حامد جان دعای این برنامه رو شما برای ما و بخونید
حامد:
حتما
خداوندا،……………
…………………………………
امین
ارزو
امین و همیشه در دستان پر جلال خداوند باشید
تا درودی دیگر بدرود
Leave A Comment