زنان امید
شماره: 1058
تنها من معیار صحیح هستم
جمله کلیدی: تنها من معیار صحیح هستم –
موضوع اجتماعی: من می خوام همسرمو تغییر بدم
موضوع روحانی: همه از نگاه خداوند برابرند
نویسنده: نازنین
گوینده:نازنین و مژگان
مژگان :
خیلی از زوجا تو دوران قبل از ازدواج، وقتی رفتار ناخوشایندی تو نامزدشون می بینن، با خودشون فکر میکنن: «وقتی ازدواج کنم همه چیز درست میشه /یا اینکه من تغییرش میدم.» خیلیهای دیگه هم بههیچوجه رفتار ناخوشایندی تو طرف مقابلشون نمیبینن و اونو فردی کاملاً بینقص و کامل میبینن/ و البته بعد از ازدواج، سوپرایز میشن /متوجه یکسری رفتارهای آزاردهنده میشن که نمیدونن با آنها چکار کنن//
نازنین:
درود و صد درود به شما شنوندگان همیشگی زنان امید/ من نازنین هستم با یه برنامه ی دیگه همراه دوست و همکار عزیزم مژگان مهمونه خونهاتون هستیم/
مژگان:
منم سلام میکنم به شما عزیزان و خیلی خوشحالم که یه بار دیگه در خدمت شما/ بهترینا هستیم/ فکر کنم موضوع برنامه ی امروز و حدس زدید/ تو بخش درس زندگی قراره راجع به تغییر دادن همسر حرف بزنیم
نازنین:
بله و تو بخش روحانیم قراره/به سفری به کتاب مقدس داشته باشیم و ببنیم دیدگاه خدا نسبت به فرزندانش چه طور هست/
مژگان:
همهٔ ما چه قبل از ازدواج/ رفتارهای ناخوشایندی تو طرف مقابل دیده باشیم و چه بعد از ازدواج / میتونیم اعتراف کنیم که به تلاشهای بی فایده دست زده و میزنیم/ تا همسر خودمون رو بهشکلی که تمایل داریم، تغییر بدیم و/ با اصرار و کنترل /سعی تو انجام دادن این کار داریم/ (البته لازمه/اشاره کنم صحبت ما در مورد رفتارهایی که به زندگی ما ضربهٔ مهلک میزنن یا روابط خشونتآمیز زوجها نیست، بلکه زوجهایی با تفاوتها و مشکلات معمولیه).
فکر کنم/همهٔ ما به روشهای مختلفی سعی کردیم تا همسرمون رو تغییر بدیم. /من مطمئنم که شمام حداقل بعضی از آنها رو امتحان کردید/ این طور نیست؟
نازنین:
اکثر ما اولین روشی رو که انتخاب میکنیم/ گفتن و تکرارکردنه/ بهطور مثال من مرتب به همسرم گوشزد میکنم که زیاد فلفلخوردن براش ضرر داره/ یا موقع بیرون رفتن از خونه حتما باید لباس کافی بپوشه تا سرما نخوره/، درحالیکه او معمولاً احساس سرما نمیکنه./ وقتی گفتن به تنهایی اثربخش نیست/ به «غرزدن» متوسل می شیم/ اگه با لباس کم بیرون بری، سرما می خوری و اگر سرما بخوری چنین و چنان میشه. /ما روزها و سالها بدون اینکه خسته بشیم به تکرار مکرراتی ادامه میدیم/ که بهطور معمول بیثمر و بی فایده ان/.
مژگان:
من دوستی داشتم که واقعا همینطور بود/ طوری که دیگه همسرشو /بچه هاش و به سطوح اورده بود/معمولاً مرحلهٔ بعد از گفتن و تکرار/ پیداکردن دلایلی علمی و شبهعلمی برای اثبات حرفامونه. از گفتههای فلان دکتر و مشاور گرفته تا اخبار بهظاهر علمی که تو شبکههای اجتماعی میخونیم/ ما شدیداً اصرار داریم بگیم/ نظر ما در مورد آنچه که همسرمون باید انجام بده و یا انجام نده، کاملا صحیح و منطقیه و در ضمن دلایلی زیادی هم برای اون وجود داره/: «مثلا آب خوردن بین غذا درست نیست / چون دکتر فلانی هم تأیید کرده /.»
نازنین:
متأسفانه بعضی از ما مسیحیا/ گاهی از شمشیر برندهٔ کلام برای رسیدن به اهداف شخصی و کنترل کردن و ضربه زدن استفاده میکنیم /تا اینکه بخوایم/ به خدا اجازه بدیم تا از کلام خودش برای تغییر در جهت رشد انسانها استفاده کنه/.
کلام خدا برای بنا کردن و برکته نه کوبیدن/ بسیاری اوقات هم فراموش میکنیم که لازمه /همون کلام رو نیز برای بهیادآوردن و تصحیح اشتباهات خودمون استفاده کنیم / نه فقط در مورد همسرانمون/ چون بیشتر موارد / اشکالات خودمون رو صرفاً یه اشتباه ساده میبینم و/ اشتباه همسرانمون رو یه گناه نابخشودنی / بزرگ.
مژگان:
مقایسه کردن راه بد و کاملا اشتباهیه مقایسهکردن یه نفر با دیگران یکی از زشتترین رفتارها تو ارتباط با افراده این آموزشیه که توی خیلی فیلمها و جا ها دیدیم که اشتباه بوده مثلا توام مثل خانواده ات به هیچی اهمیت نمیدی خواهرت آشپزیش خیلی بهتر از توئه تو درست بشو نیستی! ازدواج با تو از اولشم اشتباه بود
بعضی وقتهام سعی میکنیم بهشکلی غیرمستقیم و ظاهراً اتفاقی بدون صحبتکردن توجه پارتنرمون رو به چیزی جلب کنیم
مثلاً یه نشونهٔ مخصوص که مطمئن باشیم توجهش رو جلب میکنه تو صفحهٔ کتابی که میخواد بخونه میذاریم که شاید به خودش بیاد
یا اهنگی میذاریم که به قولی حرفای نگفته ی ما به اونه و سعی میکنیم از این طریق پیاممونو برسونیم. و یا تو صفحه های اجتماعی پستی میبینیم و براش میفرستیم
من فکر میکنم که اکثر ما این روشها رو امتحان کردیم و نتیجهای نگرفتیم با این حال حتی اگر هم از این روشها تغییری تو فرد شکل بگیره برای ساکتکردن ما از غرغر کردن مقایسه و تحقیرهاست، نه در نتیجهٔ یه تغییر درونی و عمیق.
نازنین:
پس حالا که متوجه شدیم این روشها اثربخش نیست/ بیایید خط قرمزی روی همه ی آنها بکشیم / قبل از چاره اندیشی/ کمی به این فکر کنیم که اصلاً انگیزه ما برای تغییر طرف مقابل چیه؟ /چرا میخوایم تغییرش بدیم؟/
یکم قبل در مورد این صحبت کردیم که همهٔ ما به روشهای مختلفی که عموماً درست نیستن/ متوسل میشیم /تا همسرامون رو تغییر بدیم/ روشهایی که معمولاً موفقیتآمیز هم نیستن/ اما چیزی که باید بهش متمرکز شد اینه که /هر کسی خالصانه با خودش فکر کنه و ببینه دلیل اصلی و انگیزهاش برای تغییر دادن همسرش چیه؟ /اگر انگیزهٔ من اینه که به همسرم کمک کنم تا بیشتر به شباهت مسیح در بیاد و شخصیتشو به شکلی مثبت رشد بده، که چه عالی! اما مشکل اینه که/ ما تو بیشتر موارد /به دلایل خودخواهانه خودمون/ سعی در تغییر همسرمون داریم/ یعنی من میخوام او تغییر کنه/ چون
دوست دارم تا او یک فتوکپی از من باشه/.
یا من کنترلگر هستم و میخواهم همهچیز و همهکس را کنترل کنم.
مژگان:
از آنجایی که هر کدام از ما با فرهنگ و تربیت خانوادگی خاصی بزرگ شدیم و به اون عادت داریم/ با هر سیستم رفتاری و فکری دیگه ای که برای ما ناآشناست/ ناخودآگاه حالت دفاعی به خودمون میگیریم./ به فرض/ اگر من تو خانوادهای پدرسالار یا مادرسالار بزرگ شده باشم/ به احتمال خیلی زیاد /همون روش زندگی رو برای خانوادهٔ خودمم ادامه میدم/؛ بدون اینکه متوجه باشم که اون روش درست نبوده/ از همسرم هم انتظار دارم تا شیوهٔ زندگی خودشو به شکلی که من مایلم و عادت دارم تغییر بده/.
نازنین:
حتی شاید شیوهٔ زندگی خانوادگی من تو کودکی نادرست نبوده و فقط با چیزی که الان درش هستیم /متفاوت بوده /بهطور مثال دختری که پدرش تو تصمیمگیریها خیلی سریع عمل میکرده/ با مردی ازدواج کرده که تا تمام جوانب موضوعی رو در نظر نگیره/ قدمی بر نمیدارخ و صبوره/ میتونید تصور کنید که برای این خانم درک/ پذیرش و تحمل همسرش در این مورد چقدر مشکله ؟
یا مردی که تو خونه/ مادرش همه ی کارها رو میکره/ حالا وارد زندگی شده که کارها باید تقسیم شه و یه سری از کارهایی که تا حالا انجام نداده رو انجام بده/ واقعا براش چالش بزرگیه/
مژگان:
در واقع «من» سعی دارم همسرم رو تغییر بدم تا اونم/ شبیه «من» بشه، /چون تصور میکنم که تنها «من» معیار صحیح و درست هستم /و متوجه نیستیم که خدا او رو «منحصر به فرد» و «متفاوت از من» آفریده / و البته که اگر میخواست/ میتونست همهٔ انسانها رو شبیه به هم بسازه/. که در اون صورتم/ دنیا به جایی/ خیلی خستهکننده تبدیل میشد/.
اگر من شخصی اجتماعی و برونگرا هستم/ تصور میکنم که همسرم هم باید /دقیقاً همینطوری باشه و مدام سؤال میکنم/ که چرا او از تو جمع بودن لذت نمیبره؟ /چرا برای جشن گرفتن سالگرد ازدواجمون بهجای یه مهمونی بزرگ/ ترجیج میده تا تنها / دو نفره برای شام به رستوران بریم؟/
خیلی وقتها هم/ با کنترل و فشار زیاد /سعی در تغییر دیگری داریم/ هرچند تو ظاهر به صلاح او و از روی محبت عمل میکنیم/ اما در واقع با محدود کردن اختیارات او/ حتی حق اشتباهکردن و شکستخوردن رو هم از طرف مقابلمون میگیریم/
نازنین:
یادتونه نمونهای که در در مورد لباس پوشیدن همسرمون گفتیم/ که شاید او موقع بیرون رفتن از خونه لباس گرم و مناسب به تن نداره و اشکالی نداره که سردی هوا رو بهش یادآور بشیم/ اما تو بیشتر موارد با اصرار و پافشاری زیاد او رو مجبور می کنیم تا لباس بیشتری بپوشه/ ما به هیچ وجه حاضر نیستیم قبول کنیم که او بهعنوان یک شخص بالغ مسئول رفتارهای خودشه/ و من پدر یا مادر او نیستم/ شاید تو بعضی موارد/ حتی نگران رشد روحانی همسرم باشم و سعی کنم با فشار زیاد او رو به خودش بیارم/ اما حتی تو همچین زمانهایی هم/ حدود عملکرد من محدوده/ پس بهتره که به اصطلاح «پا جای پای خدا» نذارم/.
مژگان:
حتی در مورد فرزندانمون هم کنترل کامل رفتارهای آنها نادرسته/ فرزندان ما، با توجه به سن و سالشون/ باید این فرصت رو داشته باشن تا شکست ناشی از انتخابهای اشتباه خودشون رو تجربه کنن/. باید قبول کنیم که هر چیزی که ما میدونیم/ به عنوان مادر یا پدر درست نیست/
پس در نهایت/ آیا تلاش من برای تغییر همسرم به این دلیل نیست که میخوام او شبیه من باشه/ چون خودمو تنها نمونه و الگوی درست میدونم؟/
این نیست که قصد دارم تا همهچیز و همهکس به شکلی باشه که خودم دوست دارم؟/
هر کدوم از ما با عینک خاصی به دنیا نگاه میکنیم/ ولی آیا بهتر نیست که اول عینک خودم رو چک کنم مبادا مشکل اصلی از عینک من باشه؟/
اگر من خالصانه/ و نه از سر خودخواهی/ بخوام وسیلهای برای تغییر همسرم باشم، چه قدمهایی میتونم بردارم؟/
نازنین:
بله دوستان/در این مورد صحبت کردیم که انگیزهٔ ما تو تلاش برای همسرمون، عموماً انگیزههایی خودخواهانه هستن و در نهایت/ هم موفق به ایجاد تغییر نمیشیم/ اما اگر خالصانه و از روی محبت بخواهیم همسر خودمون و تغییر بدیم و برای این کار/ دلایل موجه داشته باشیم چطور؟/
بهطور مثال همسر شما از کلیسا/یا خانواده اش دور شده/ تو روابط خودش با دیگران دچار مشکل شده/ تو نفرت و با حس انتقام زندگی میکنه/ دروغ میگه و یا زبون تندوتیزی داره و مرتب دیگران رو ناراحت میکنه/ یا به خودش آسیب میزنه و مراقب خودش نیست/ و نمونههایی از این قبیل/.
مژگان:
متاسفانه باید بگیم که ما نمیتوونیم کسی رو تغییر بدیم/ بلکه فقط میتونیم تا حدودی تأثیر گذار باشیم/ حتی با داشتن دلایل موجه/ ما نمیتونیم دیگری رو تغییر بدیم، مگر /خودمون رو/ ما قادریم تنها خودمون رو عوض کنیم و شاید از این طریق/ منبع تغییر و رشد همسرمون باشیم و به او کمک کنیم تا تبدیل به کسی شه که خدا برای او در نظر داره/.
حالا با توجه به همه ی اینا/ چه کاری از دستمون ساخته ست /تا منبع تغییر و رشد برای همسرمون باشیم؟
نازنین:
صبور باشیم و قضاوت نکنیم:/ تو خیلی از مواقع رفتارهای اشتباه فرد متقابلمون/ چنان آزاردهنده میشن و ما رو متمرکز به خودشون میکنن/ که فراموش میکنیم که ما خودمون هم گناهکاریم با یک دنیا اشتباهات و خطاهای مختلف/ راحته که چوب رو تو چشم خودمون نبینیم/ اما کاه رو بهراحتی تو چشم همسرمون تشخیص بدیم/ آیا بهتر نیست که از زاویه ی دیگه ای به اشتباهات همسرمون نگاه کنیم و بدونیم/ که ما هم به نوبهٔ خودمون/ اشتباهات زیادی داریم و مبری از گناه نیستیم/.
مژگان:
نمونه ی خوبی باشیم: فکر میکنم که قبل از هر چیز/ خود ما بهعنوان یه مسیحی باید تو زندگی و رفتارمون نمونه باشیم/ البته بدون اینکه مرتب تلاش کنیم تا همسرمون رو متوجه رفتار خوب خودمون کرده و از این طریق/ به زور او رو تغییر بدیم/ ناگفته نمونه که برای نمونه بودن باید بهطور مداوم از خداوند تغذیه و از او پُر بشیم/.
برای همسرامون دعا کنیم: گاهی چنان با خشم و نفرت از همسر خودمون شکایت میکنیم که فراموش میکنیم/ اونم/ دختر یا پسر همان پدریه که نزدش دعا میکنیم/دعا نکنیم که خدا او رو عوض کنه تا زندگی برای ما آسونتر شه/ بلکه اول از او بخوایم قلب و چشمان خود رو به ما بده تا همسرمون رو با چشمان او ببینیم و با قلب او دوست داشته باشیم/ از او بخوایم دلیل و ریشهٔ مشکلات همسرمون را به ما نشون بده تا بتونیم بهتر او رو درک کنیم/ شاید بعضی رفتارهایی که از او سر میزنن/، ریشه تو کودکیاش داره و یا ناشی نگرانیهای شغلی و مشکل خاصیه که باهاش مواجهه/ شاید الگوی کاملی نداشته/.
نازنین:
مسأله رو صادقانه بیان کنیم: بهجای استفاده روشهای بیثمر (روشهای موذیانه یا غرغر و…)/، با صداقت و احترام احساس خودمون رو نسبت به مسأله بیان کنیم و در مورد آن صحبت کنیم/ با گفتن این جمله که: «من احساس میکنم که…/. بهتر نیست که … » صحبت کردن در مورد مسائل، جزء مشکلترین و البته یکی از مهمترین کارا تو یه رابطه ست/ اما اگر با آرامش و روش صحیح انجام شه/ معمولاً نتیجهٔ خوبی میده/.
در کنار همهٔ این قدمها، شاید لازمه تغییراتی رو در خودمون هم ایجاد کنیم تا در ادامه همسرمون هم تغییر کنه/ چرا بعضی وقتا رو نظر و عقیده ی خودمون پا فشاری میکنیم و تو هر شرایطی تغییر نمیدیم؟
مژگان:
به قول گاندی میگه: شما باید همان تغییری باشید که می خواهید در دنیا احساس کنید/.
اگر زنی هستم که احساس میکنم که توجه و محبت کافی را از همسرم دریافت نمیکنم،/ بهتره با خودم فکر کنم که آیا من سهم خودم رو که همون احترامه انجام میدم؟/ و یا اگر مردی هستم که انتظار احترام از همسرم رو دارم/ آیا بنا به گفته های کتاب مقدس همسر خودم رو محبت میکنم؟/
دوستان عزیز یادتون نره /اگر در مورد این برنامه سوالی داری میتوانید هم اکنون از طریق واتساپ به شماره 0031-638-989898 و یا از طریق وبسایت (با مشخص کردن نام برنامه) برای ما ارسال کنید توی این فاصله هم تا من و نازنین جان یک استراحت کوچیک داشته باشیم و زود بر میگردیم
میان برنامه
مژگان:
به برنامه ی خودتون زنان امید خوش برگشتین/ در بخش قبلی راجع به تغییر دادن زوج ها صحبت کردیم/ تو این بخش از برنامه می خوایم درمورد دیدگاه خداوند نسبت به فرزندانش صحبت کنیم
نازنین:
در خروج باب 32 میبینیم که خداوند از قوم موسی خشمگینه و به موسی اعلام میکنه که میخواد زمین رو از بدی پاکنه/ ولی موسی شروع به التماس و دعا به پیشگاه خداوند میکنه و دستش رو به سوی یهوه خدای خود درازمیکنه و میگه: «ای خداوند، چرا باید خشم تو بر قومت که با قدرتی عظیم و دستی توانمند از سرزمین مصر به در آوردی، شعلهور گردد؟ 12چرا مصریان بگویند: ”ایشان را به قصد بد بیرون برد، تا آنها را در کوهها بکشد و از روی زمین محو سازد؟“ پس، از خشم شدید خود بازگرد و منصرف شده، بر قوم خویش بلایی نازل منما. 13خادمانت ابراهیم، اسحاق و اسرائیل را یاد آور، که برای ایشان به ذات خود سوگند یاد کرده گفتی: ”نسل شما را همچون ستارگان آسمان، بیشمار میسازم، و تمامی این سرزمین را که دربارۀ آن سخن گفتم به نسل شما خواهم بخشید تا میراث همیشگی ایشان باشد.“» و خداوند از بلایی که برای قومش گفته بود، منصرف میشه
مژگان:
مبینید دوستان/حتی خدا هم نظرشو تغییر میده/اصرار نمیکنه به کاری که خودش/ یعنی مالک همه ی چیزا / خدایی که قادر و مطلقه/ توانا و کامله/ وقتی متی خراجگیر و مسح میکنه و به عنوان یکی از شاگردای نزدیکش انتخابش میکنه و از متی میخواد تا گفته هاشو بنویسه و در موعظه هاش با متی و شگردانش مشورت و همفکری کنه/ شاید بگید مگه میشه خدا که خودش از همه بهتر میدونه/ برای چی باید از دیگران نظر بخواد و باهاشون حرف بزنه/ نکته همین جاست خدا با خدایی خودش نظر بنده ی خودشو میپرسه / بهش احترام میذاره// / قضاوت نمیکنه به خاطر گذشتش و زیرسوال نمیبره/
نازنین:
در کلام خدا رومیان باب میگه:12
زیرا به واسطۀ فیضی که به من عطا شده است/ هر یک از شما را میگویم که خود را بیش از آنچه میباید/ مپندارید/ بلکه هر یک به فراخور میزان ایمانی که خدا به شما بخشیده است، واقعبینانه دربارۀ خود قضاوت کنید. زیرا همانگونه که هر یک از ما را بدنی واحد است که از اعضای بسیار تشکیل شده و کار همۀ این اعضا یکسان نیست/ما نیز که بسیاریم، در مسیح یک بدن را تشکیل میدهیم و هر یک، اعضای یکدیگریم/ بر حسب فیضی که به ما بخشیده شده است، دارای عطایای گوناگونیم.
مژگان:
بله عزیزان همه ی ما از استعدادها و برکات خاص خودمون برخورداریم/ همه ی رنگا سبز نیست/ همه چی سیاه نیست/ رنگا وقتی کنار هم قرار میگیرن زیبایی خودشونو نشون میدن/ این تفاوتهای ماست که ما رو خاص و منحصر به فرد کنه/ تصور کنید همه جا سیاه باشه/ زمانی سیاه زیبایی خودشو به نمایش میذاره که در کنار سفید یا یه رنگ دیگه قرار میگیره/ ما همه منحصر به فردیم/ مثل اثر انگشتمون/ مثل دونه های برف/. هرکدوم زیبایی خودمونو داریم/.
نازنین:
و ما تو جایگاهی نیستیم که بخوایم تشخیص بدیم چه چیزی کاملا درسته یا غلط/ درک و آگاهی ما محدوده/ نباید دیگرانو تحقیر کنیم/ ما تو جایگاه قضاوت نیستیم این جایگاه تنها برای خداست/ اونه که ما رو بهتر از خودمون میشناسه و میدونه چه تغییراتی باید در ما شکل بگیره/ و به نوبه ی خودش راه رو برامون محیا میکنه/
همونطور که در متی باب 18 آیه 10 تا 12 میبینیم
10«آگاه باشید که هیچیک از این کوچکان را تحقیر نکنید، زیرا به شما میگویم که فرشتگان ایشان در آسمان همیشه روی پدر مرا که در آسمان است، میبینند. [ 11زیرا پسر انسان آمده است تا گمشده را نجات بخشد.] 12چه گمان میبرید؟ اگر مردی صد گوسفند داشته باشد و یکی از آنها گم شود، آیا آن نود و نه گوسفند را در کوهسار نمیگذارد و به جستجوی آن گمشده نمیرود؟ 13آمین، به شما میگویم، که اگر آن را بیابد، برای آن یک گوسفند بیشتر شاد میشود تا برای نود و نه گوسفندی که گم نشدهاند. 14به همینسان، ارادۀ پدر شما که در آسمان است این نیست که حتی یکی از این کوچکان از دست برود/
مژگان:
بله دوستان بیاید همدیگرو از چشمای خداوند نگاه کنیم/ خوبی ها رو بلد کنیم و بدی و اشتباهات رو نادیده بگیریم/ شما رو با یه دعا بدرقه میکنم
ای پدر آسمانی، از تو سپاسگزارم که همۀ ما انسانهای روی این کرۀ خاکی را که خود در محبت، حکمت و دانش بیپایان الهیات آفریدهای، به یک چشم میبینی و هیچ کس را بر دیگری برتری نمیدهی. خداوندا، تو از هرآنچه که در قلب و فکر ما میگذرد، کاملاً آگاهی. پدر جان، به ما کمک کن تا بتوانیم همۀ انسانها را همانگونه که تو دوست داری، ما نیز دوست داشته باشیم. پدر جان، به ما کمک کن تا همۀ انسانها را به یک چشم دیده و آنها را بنا بر ظاهرشان قضاوت نکنیم.
پدر جان، به ما کمک کن تا خودخواه نباشیم و بتوانیم در محیطهای زندگی خود، حق دیگران را بر حق خود ارجحیت دهیم. پدر جان، به ما کمک کن تا در محبت بیقید و شرط به دیگران، نور و نمکی برای جلال نام تو و معرفی فیض و رحمتت به آنها باشیم. پدر جان، به ما کمک کن تا با همه در صلح و نوعدوستی زیسته و روزهای زندگی خود را با دیگران در آرامش بسر بریم. و در فکراین باشیم که چگونه میتوانیم یکدیگر را به محبت و انجام اعمال نیکو تشویق کنیم. و از گرد آمدن با یکدیگر دست نکشیم/ و همه رو از چشمان تو نگاه کنیم و با قلب مهربان تو به یکدیگر محبت کنیم
در نام عیسای مسیح میطلبم، آمین
نازنین:
خب شنوندگان پر امید/ وقت امروز برنامه به پایان رسده ولی ما همیشه اینجاییم برای شنیدن از شما و برکاتتون/شما میتونین از طریق شماره واتساپ 98-98-98-638-0031
و یا آدرس ایمیل info@persianworldradio.com و همچنین از طریق وبسایت رایو جهانی پارس به نشانی persianworldradio.com با ما در تماس باشید و پیامها و نظرات خودتون رو برای ما ارسال کنید.
یه نکته مهم هم اینه بعد از گوش کردن برنامه در وبسایت / میتونید در کادر پایینش / نظراتتون رو در مورد همون برنامه برای ما ارسال کنید.
تا برنامه ای دیگه/ یه گفتگوی گرم و صمیمی دیگه کنار هم/ شما رو به پدر آسمانی میسپارم و امید دارم که تغییری که همین حالا باید انجام بشه/ و بهش نیاز دارید انجام میشه و خدای پدر بهترین های خودشو براتون آشکار میکنه.
مژگان:
خدا نگهدار