زنان امید

شماره: 16 – 1051

جمله کلیدی: نامه ای به کودک درونمان بنویسیم

موضوع اجتماعی: کودکان عاشق و شرم-تنها خداست که ما را رها می سازد

موضوع روحانی: تنها خداست که ما را رها می سازد

نویسنده : نازنین

نازنین:  بعد برنامه وقتی تو راه برگشت به خونه بودم ، ناخودآگاه ذهنم رفت سمت  چیزایی که تو برنامه گفتیم .راستش  متوجه شدم که خواسته و ناخواسته خیلی از رفتارام بدون اینکه بدونم از شرم ریشه گرفته و هرچی فکر میکنم نمیدونم کی کجا تو من ایجاد شده یا حتی می تونم بگم بخشی از من شده بدون این که متوجه باشم شما چه طور بهش فکر کردید این به رفتاراتون/این که از کجا سرچشمه میگیرن؟ 

تیتراژ

مژگان: سلام خدمت شنوندگان همیشگیمون. امیدوارم روزی پر برکت رو شروع کرده باشید و با از برنا مه ی امروز لذت ببرید

نازنین:

مژگان: 

چه جالب نازنین اتفاقا منم تصمیم گرفتم عمیق تر بشم و ریشه ی یه سری از رفتارامو پیدا کنم. راستش هم برای خودم، هم برای همسرم وبچه هام. به خصوص در مورد بچه ها که خیلی مسئولیت بزرگی به عنوان والدین نسبت بهشون داریم. همیشه دعا میکنم اون چیزی رو که  خدا میپسنده به بچه ها مو نسل آینده منتقل کنم و به ارث بزارم

نازنین:

چه قدر عالی مژگان من همیشه بهت افتخار میکنم تو مادر فوق العاده ای هستیم

خب حالا ببینیم این شرم فریبکار که  نقابای مختلفی هم به صورت میزنه چجوری در ما ایجاد میشه/

یکی از ریشه های اصلی شرم، سوء استفاده هست و این تجربه ی تلخ به کودکی خیلیامون برمیگرده 

سوءاستفاده های شکلهای مختلفی داره و ما امروز می خوایم به 3 کتگوری مهمش اشاره کنیم،یعنی  سوء استفاده جسمی, هیجانی و سومی، سوء استفاده  جنسی /. که گاهی اوقات/ممکن  کودک  هیچ کدوم یا حتی هر سه رو تجربه کنه./

مژگان: 

  بیاید با سوء استفاده جسمی شروع کنیم. رایج ترین شکله سوء استفاده جسمی  که اسم تربیت هم میگیره کتک خوردن و تنبیه بدنیه. کودک به لحاظ بدنی که انواع مختلفی هم داره تنبیه میشه. شاید بعضیا پیش خودشون بگن حالا یه نیشگون، یا پس گردنی کوچیک که تنبیه حساب نمیشه، اما این کارمیتونه آسیب های جدی به  روان کودک بزنه  ولزوما نباید شدید باشه. که متاسفانه  هنوز تو جامعه  شاید نه به شدت گذشته اما وجود داره.و برای دهه های متوالی روش طبیعی تربیت، تو مدرسه ها و خیلی از خانواده ها بوده.

نازنین:

فکرکن / حتی تو گذشته شلنگ گاز تو خیلی از مدرسه ها وسیله کمک آموزشی محسوب میشد و انواع مختلف تنبیه های  دیگه. /یا خیلی ها توسط بچه های بزرگتر مورد بولینگ  یعنی زورگیری واقع میشدن/ تو مدرسه ها/پس سوء استفاده جسمی, شکل آشکارش, تنبیه شدنبه طور فیزیکی تو کودکیه/

 هر چندکسایی که قربانی واقع شدن بعدا ممکنه به خودشون بگن/ حقم بوده /یا خب طبیعیه دیگه بچه ی شیطونی بودم  /یا حتما برای آینده ام بوده و به تربیتم کمک کرده/ یا بعضیا میگن ما نسلی بودیم که اون جوری باهامون رفتار شد و این شدیم./ حالا اگه اون جوری رفتار نمی کردن تبدیل به چی میشدیم./

مژگان: عزیزان باید اینو بدونیم به هیچ عنوان و تحت هیچ شرایطی تحقیر یا آسیب فیزیکی به کودک تاثیر مثبتی در زندگی و آینده ش نداره. میتونه تو یه مقطعی باعث شه اون تکلیف یا کاری که خانواده یا اطرافیان به عهده اش گذاشتن و انجام بده ولی مهمترین چیز که عزت نفس یه انسانه،و به او جرات میده که خود واقعیش باشه رو ،ازش میگیره..

اینم هست که همه ی کسایی که این رفتارا ازشون سر میزنه خودشون  به نوعی قربانی بودن . /امکان داره خودشونم/ مورد سوء استفاده قرار گرفتن و رفتارشون واکنشیه که به تجربه های گذشته و شرایطی که درش هستن./

 نازنین: شکل دیگه سو استفاده/ سو استفاده جسمیه/  که مربوط به بی  توجهی به نیازهای بدنی کودکه. /بزارید با یه چیز ساده مثال بزنیم /مثلا نادیده گرفتن نیازهای اولیه کودک،  این که لباس کودک باید تمیز باشه، /غذاش سالم و مناسب باشه و احتیاجات بدنشو فراهم کنه/. نسلی که با تنبیه تربیت میشه /و بعد به عنوان نوستالژی و خاطره ازش یاد میکنه/ غافل از اینه که چطور به لحاظ بدنی مورد بی توجهی قرار گرفته/. و خیلی خیلی مهمه که اینو بدونیم چون برای سال ها حداقل تو جامعه ما/ به بدن اهمیت چندانی داده نمیشد بلکه این دوگانگی تو جامعه وجود داشت که روح و بدن از همدیگه جدا هستن /.عزیزانن  روح و بدن نه تنها یکی هستن./بلکه  به عنوان یه مسیحی ، روح القدس در ما زندگی می کنه. / 

مژگان: حتی امروزه هنوز هستن  آدم هایی  که رابطه ی خوبی با بدننشون ندارن. یعنی  نه ورزش میکنن نه غذای سالم می خورن یا اصلا بهش فکر می کنن . و بهش به عنوان یه چیزی مزاحم یه جلد باید سرکوبش کرد و از شرش خلاص شد نگاه می کنن.

 میخوام بگم چطوری این سوء استفاده جسمی میتونه ریشه های فرهنگی و جامعه شناسی داشته باشه و مهم تر از همه به  عنوان یه راه حل خوب برای تربیت و رستگاری آدما روشون اعمال بشه و  مشروعیت داشته باشد. 

نازنین: مورد بعدی سوءاستفاده هیجانیه /تو سوءاستفاده هیجانی با تنبیه مستقیم فیزیکی وبولینگ مواجه نیستیم./ چیزی که کودک تجربه میکنه اینه که /به لحاظ تربیتی از شرم به عنوان ابزاری برای کنترل کردن یا تربیت کردنش استفاده میکنن/ کارهایی مثل نادیده گرفتن/ ،مثل تهدید کودک/ این تهدید کودک باز خودش شاخه های خیلی مختلفی دارد.

مژگان: بله مثل  تهدید  به برخورد، تهدید به دوست داشته نشدن تهدید به مردن, مثلا بعضی از پدر و مادرا به محض اینکه احساس میکنن بچشون داره از کنترل خارج میشه شروع میکنن به تهدید کردن و اینکه که من  من میمیرم شما راحت میشین وفلان . میدونین این کار که خیلیم رایجه چه تاثیری رو ذهن کودک میذاره ؟ یعنی ما ندونسته تو جاهای مختلف انجامش میدیم واز تاثیرش روی کودکون بی خبریم..

نازنین: دوستان/رفتارایی مثل  خار کردن/سرافکنده کردن/. مقایسه کردن کودک جلوی دیگران/، دست روی عیب هاش گذاشتن و شرمگین کردنش/, تحقیر کردن یا انتظارات بی جا و  آسیب زا اینها همه مصادیق/ سوءاستفاده هیجانی هستن که وقتی نگاه میکنیم/ میبینیم به عنوان روش تربیتی مرسوم و رایج تو جامعه ما  جریان داشته و /انگار قصه مشترک همه ماست./و به نوعی زندگیش کردیم

مژگان: تا حالا به این فکر کردیدکه  فرهنگ یک جامعه چطور آدم ها رو کمک میکنه  که تو دوران تاثیرگذارشون مثل دوران بلوغ با بدنشان رابطه بگیرن و بدنشون رو بپذیرن. نازنین جان این مساله امکان داره ساده به نظر بیاد ولی  مسئله خیلی مهمیه. چیزی که فکر می کنم تو جامعه ی ما خیلی راجع بهش نزدن یا به طور صحیح آموزش داده نشده مخصوصا به دخترا که تو سنین بلوغ عملا متوجه تغییرات در خودشون میشن. شما فرهنگی رو تصور کنید که وقتی یه دختر داره یه طور طبیعی تغییراتو تو وجودش و جسمش تجربه میکنه، مورد شماتت قرار میده.  تلاش میکنه اون رو پنهان کنه. یا بی اهمیت و آلوده جلوه بده . شما تصور کنید که دختر یا پسر تو این دوران به اندازه کافی آسیب پذیر هست . این احساس روشون نهادینه می شه و هربار تو موقعیت های مختلف دوباره به طرز دردناکی براشون تداعی میشه ودوباره  تو ذهنشون پژواک پیدا میکنه.

  

نازنین: فقط یه چیزی میخوام به مخاطبامون بگم /.با شمام ،شمایی که دارید این برنامه رو میشنوید/ همه ی شما  به عنوان یه کودک هستید ، /اینجا شما والد نیستید ./ قراره به کودکیمون برگردیم و ببینیم چیه که مارو سالهاست/ به بند کشیده و قدرت پریدن و پرواز و ازمون گرفته/ حتی اگر حس می کنید رفتار نامناسبی با فرزندتون داشتید راه شفای رابطه،/ اینه که اول با خودتون در ارتباط باشید/ یعنی خودتون رو عنوان یه کودک ببینید/ این  که چه کردید،/ چی به سر شما اومده  و چه سرگذشتی داشتید. /اگر ریشه ی این  موضوع درست شه به طرز معجزه آسایی رابطه شمام با فرزندتان درست میشه./ همه ی ما تو زندگیمون فراز و نشیب هایی داشتیم / میشه گفت از یهک دسته ایم/. ما کودکانی هستیم که شرم رو تجربه کردیم / بدون اینکه بدونیم به جگر گوشه هامون انتقال دادیم. /عزیزان هدف ما از این برنامه اینه که به ریشه ی برخی از مشکلات بپردازیم تا  در واقع بشناسیمش و بتونیم  روش کار کنیم و اون ها رو از بین ببریم/

مژگان: سومین نوع سوء استفاده, سوء استفاده جنسیه که از وحشتناک ترین شکلش که تجاوزه تا اشکال دیگه آزار کلامی جنسی یا آزار بدنی جنسیه که طیفی وسیعی از قصه های ناگفته  تو فرهنگ ما رو شامل میشه. وقتی کمی زیر پوست جامعه میریم شاهد قصه های مشترکی  هستیم که بخاطر شرم به خاطر حیا ،  آبرو،  بخاطر انواع این تابوها همیشه انکار شده. آدم ها راجع بهش حرف نزدن و سکوت اختیار کردن ودر  اکثر اوقات برخوردی هم که با این قربانیان این  حادثه شده نه تنها بهشون کمکی نکرده بلکه بیشتر باعث شرمشون شده ، متاسفانه تو بعضی از موارد هم  میبینیم، بعد از این که فاش میشه که کودک  چنین تجربه ای داشته  و مورد سوء استفاده جنسی واقع شده. سعی میکنن با جمله هایی مثل حتما خودتم مقصر بودی یا ببین تو چیکار کردی که همچین بلایی سرت اومده ساکتش کنن و به قول خودشون موضوع رو همونجا دفع کنن. ۱ معیار هم در مورد سوء استفاده جنسی بگم و اینم بسیار مهم  که سوءاستفاده حتی ممکنه گاهی بین ۲ کودک هم رخ بده یعنی فرد سوئ استفاده گر همیشه یه بزرگسال نیست.

نازنین: برای اینکه راحت تر درکش کنید/ بذارید یه مثال کو چیک براتون بزنم ./تو ذهن یه کودک،/ کودکی که حتی چند ماه / ۲ یا ۳ سال /ازش بزرگتره /انگار یه نسل دیگه ست.مثلا تو مدرسه یادتونه کلاس بالایی ها تون چقدر از نظر شما بزرگ تر میومدن//  یعنی تجربه ی کودک از آن رابطه خیلی با تجربه یه آدم بزرگسال فرقی نداره/ واین موضوع نه تنها مختص ما خانوما بلکه آیون هم تجربه اش میکنن/ به نظر ما تو جوامعی مثل ایران که مرد سالاریه / آقایون تجربه های این چنینی ندارن/ ولی باور کنید که اون ها هم چیزایی رو تجربه کردن که به خاطر فرهنگ و روش تربیتی هیچ وقت ازش صحبتی نشده//وقتی عکسهای بچگیمون و میبینم  انگار یه برقی تو چشمامون بوده که رفته رفته و کم کم داره ناپدید می شه تا جایی که شور و اون حس دیگه انگارتو وجود نداره.شما چطور تا حالا این حس رو تجربه کردید؟

مژگان: خیلی از ماها امکان داره والدینی داشتیم که  خواسته و ناخواسته  با حس  شرم زندگی میکردن یا شاید نتونستن  خودشونو التیام  بدن و بدون آنکه بدونن این حس رو به کودکانشون که ما باشیم منتقل کردن. یعنی در حقیقت اون شرم رو منتقل کردن. یه احساس از خود بیزاری مدام. این که فکر کنیم مشکل از ما بوده، ببینید اینجا باز نکته مهم اینه که  که کودک عاشق ترین موجود جهان می پرسید چرا؟ برای اینکه حتی اگر گناهی رخ میده یا ماجرای تلخی رخ میده که هیچ نقشی توش نداره کودک می پذیره  که درش مقصر بوده و این کاری که همه بچه ها میکنن

نازنیننازنین:مژگان جان برای همین مهمه که  قوانین درست تصویب بشه/ آگاهی سازی کنیم/، مدرسه ها و نظام اموزشی مونو درست کنیم/ چیزایی رو اموزش بدیم که به درد زندگی و آینده ی بچه ها میخوره/ نه چیزایی که امکان داره تو طول عمرشون حتی باهاش مواجه نشن/با اصلاح و تغییر ساختار ها و ریشه های خودمون و جامعه یا خیلی کارهای مهم دیگه/ از این کودکان یعنی از عاشق ترین و آسیب پذیرترین قسمت جامعه محافظت کنیم.

 

مژگان: یکی از دوستام که اتفاقا خیلیم دوسش داشتم و برای غصه می خوردم. تو سن 12 سالگی بهش تجاوز شده بود میگفت حتی مهربونی یه آدم هم براش مشکوک و دردناکه. آدما بهش محبت کرده بودن تا بتونن ازش سوء استفاده کنن یعنی اگر کسی باهاش مهربون بود فکر میکرد که چه چیزی میخواد و دنبال چی میگرده. یه جورایی انگار خودشو سزاوار محبت نمیدید یا به این فکر میکرد این دفعه چه تله ای وجود داره.  و همین باعث میشد که هر شکلی از مهربونی رو پس بزنه.

نازنین: واقعا چقدر مهم هستن  آدم هایی که بی دریغ  و بدون هیچ چشم داشتی مهربونی میکنن/، مخصوصا تو دنیای امروزی که مهربونی گرون و کم یاب شده/ ارزش کسی که مهربانی میکنه و در ازاش هیچ چیز نمی خواد و نمیشه اندازه گیری کرد و اون خود  شفادهنده است/.

 مژگان:عزیزان ما تو دوران کودکی ،تعریفی از هویت و کیستی خودمون نداریم. /نمیدونیم کی هستیم ،/ به ارزش خودمون پی نبردیم/ برای اینکه   هنوز خودمونو نشناختیم، نمیدونیم چقدر زیبا ییم، چقدر باهوشیم نمیدونیم چقدر ارزشمند یا دوست داشتنی هستیم، نمیدونیم چقدر شایسته موفقیت هستیم

اما تا حالا به این فکر کردین که از کجا شروع میکنیم خودمونو آروم آروم تشخیص می دیم. از کجا تعریف خودمون از هویت رو خشت به خشت بنا می کنیم؟ 

نازنین:بذارید بهتون بگم/  بزرگترها/ آدم های دور و برمون ،/والدینمون/ آنها مثل یه  آینه برای کودک عمل می کنن. /یعنی کودک تو آینه بزرگتراست که تصویر خودش رو میبینه و در واقع هویت خودش را تشخیص میده /این که من کی ام؟ /من چقدر زیبام؟/ چقدر دوست داشتنی هستم  یا چقدر باهوشم؟ /… در واقع/سوالاتی که تو ذهن کودک شکل میگیره مدام با آینه ای که بزرگترا جلوش میزارن جواب و پاسخ  داده میشه./خب شنوندگان دوست داشتنی تا من و مزکان جان گلویی تازه کنیم / به یه سود پرستشی زیبا گوش بدید زوده برمیگردیم/

میان برنامه

مزگان:شاید امروز خودمونو بی حس کردیم. شاید سعی کردیم آن تجربه ها رو چون دردناک بوده پیچیده بوده یا ممنوع بوده از خودمون پنهان کنیم. تجربه اش نکنیم. برای اینکه خودمان را ملاقات کنیم بیاید یه بار دیگه به قلب  احساساتمون بریم ، ممکن تو وهله اول سخت و درد اور به نظر بیاد ولی ما نیاز داریم به  آنچه که بر ما گذشته برگردیم  و ریشه ی این مشکلات رو پیدا کنیم

نازنین:

 دوستان عزیزم/بیاید همین امروز قلم دست بگیرین و یه نامه به کودک درونتون بنویسید…/

هرچه دل تنگتون میخواد بگید/ .هرچی که باید طی این سال ها بهش میگفتن و و نشنیده.به این فکر کنید  که  کودکی که سالهاست تنها رها شده /چی باید بهش گفت تا آرامش بگیره؟/چه جوری میتونیم باهاش همدردی کنیم/رنجش رو تصدیق کنید/،ترسهاش رو به رسمیت بشناسید،/آنچه از سر گذرانده رو با شفقت گوش  کنید وببینیدش/، تو آغوشتون بگیرید و آرومش کنید،/هرچه شفقت و مهربونی تو قلب مجروحتون هست رو به او هدیه بدید./بعد از سالها قراره کودک درونتون وملاقات کنید.به خودتون،به کودکی خودتون چه چیزی مینویسید؟/

 

مژگان: اگه قراره  تداعی یه سری چیزا ناراحت یا عصبانیمون کنه و یه ذره بهمون سخت بگذره در مقابل 

 اون چیزی که الان داریم به صورت پنهان  تجربه اش  میکنیم شدید تر و دردناک تر نیست. عزیزان ، دیدن واقعیت، کنار گذاشتن انکار، هر چقدر هم که سخت باشه  تحملش از این وضعیت سخت تر نیست. ا بعضی وقتا هیچ ایده ای نداریم که بدن و روانمون داره چه فشار رو زیر بار این پنهان کاری تحمل میکنه. یعنی شرم همه ی وجود ما رو همون طور که دیدیم همه ی هویت ما را مسموم میکنه و مهم که با همه درد و رنجی که داریم ، خودمونو از این زندان شرم آزاد کنیم. فقط یادتون باشه که متوسل شدن به آدمها اون چاله و خلا رو پر نمیکنه و تنها پدر آسمانی ماست که  همه چیز رو راجع به ما میدونه و تنها اونه که در نام عیسی مسیح هر آنچه که باید بدونیم  رو به ما آشکار  میکنه

نازنین:

 آمین/جالب اینجاست که بدونیم آدم ها بعد از مواجهه با شرم و حس درونشون/ احساس میکنن یه آدم دیگه شدن /.احساس میکنن دوباره به زندگیشون انرژی برگشته و می تونن با زندگی و جهان در ارتباط باشن./انگار یه سنگ بزرگ یه مانع ،از سر راهشون کنار رفته و حالا می تونن وارد دنیا و زندگی جدید بشن./ احساس میکنن شور و شوق به زندگیشون برگشته و دوباره همه چی طعم و مزه ی روز   اولش برگشته. /لینکه دوباره میتونن برای چیزهایی که دوست دارن/بجنگن و  در واقع احساس تعلق به خودشون رو /دوباره می تونن تجربه کنن./

مژگان: شرم و نفرین سکوت پابرجا میمونه و چیزی که میتواند این نفرین را باطل کند فریاد و گفتن ناگفته هاست و در واقع به اشتراک گذاشتنش با دیگرانه. و این چیزی که کمک میکنه که قربانی بتونه داستانشو روایت کنه و  احساس نامرئی بودن رو از اون کودک زخمی می گیره. وقتی ما به اشتراک میزاریم، دیده میشیم ،شنیده میشیم ،رنج ما به رسمیت شناخته می شه و می فهمیم که آن رنج نیست که همه هویت ما را در واقع تعریف میکنه.

ما باید همواره خدا را به‌خاطر وجود شما شکر گوییم، و سزاوار نیز همین است، زیرا ایمان شما هر چه بیشتر رشد می‌کند و محبت هر یک از شما به یکدیگر فزونی می‌یابد. 4از این رو، ما در کلیساهای خدا به‌خاطر پایداری و ایمان شما در تحمّل آزارها و سختیها، به وجودتان افتخار می‌کنیم.

اینها همه نشان داوری عادلانۀ خداست، و ثمرش این است که شما شایستۀ پادشاهی خدا شمرده خواهید شد که در راهش رنج می‌برید. زیرا این عادلانه است که خدا آنان را که شما را رنج می‌دهند، به رنج عوض دهد

تسالونیکیان 1

نازنین: 

دوستان/شاید بگید من نمی تونم تغییراتی تو زنگیم ببینم یا حس کنم. /ولی یادتون باشه که ما مثل بذری میمونیم که زیر خاکه./ شاید به نظر ما مرده باشه ولی باید منتظر بود و هر روز بهش رسیگی کرد./ اون موقست که از خاک بیرون می یاد و خودشو برکاتشو آشکار میکنه. /

با انتخاب این فرایند با خدا، /شما انتخاب می کنید که بمیرید و دفن شید،/ بنابراین خدا می تونه روی شما کار کنه و شما رو آزاد کنه تا در نهایت میوه بدید و به بار بنشینید./

مژگان: چون خدا می خواد شما را بکار ببره و اوست که با عمل نیرومند خودش، تصمیم و قدرت انجام آنچه را که خشنودش می‌سازد، در شما پدید میاره.

 

آمین، آمین، به شما می‌گویم، اگر دانۀ گندم در خاک نیفتد و نمیرد، تنها می‌ماند؛ امّا اگر بمیرد بارِ بسیار می‌آورد

یوحنا 12. آیه 24

دوستان می خوام بهتون 5 تا گام بگم که میتونه برای رهایی از این احساس شرم به ما کمک کنه

گام اول خود فهمی یعنی ما اول باید به خودمون برگردیم. خودمون  و شرایط گذشتمون رو بدون هیچ قضاوتی بازنگری کنیم.ببینیم این احساس از کجا نشات میگیره.

نازنین: 

قدم دوم خود بخشودگیه یا بخشیدن خودمونه./ یعنی ما باید بدونیم که مقصر نبودیم و نیستیم./ همه ی ما کودکان عاشقی هستیم که نیازمند/ محبت/ ، امنیت/، صداقت و دوست داشته شدن هستیم. /همون طور که خدای پدر ما رو میبینه و دوستمون داره/

مژگان: قدم سوم پذیزش خودمونه. بعد از این که خودمون رو بخشیدیم. حالا باید ارزش خودمون رو به یاد بیاریم. این که خود واقعی مون بپذیریم با همه ی  کمی  و کاستی هاش. با همه ی خوبی ها و بدیاش. بپذیریمش و به خودمون اجازه ی زندگی بدیم. به هدف خدا برای افرینشمون فکر کنیم که ما بیهوده اینجا نیستیم.

نازنین:قدم بعدی قدم چهارم/ مهربانی کردن به خوده. /ما نیاز داریم خودمون رو دوست داشته باشیم ./ گهگاهی دست خودمونو بگیریم ./ موهاشو شونه کنیم. /لباسای رنگارنگ و قشنگ تنش کنیم و ببریمش بیرون، /باهاش قدم بزنیم و بگیم چه قدر دوسش داریم و اون مهم ترین داراییه ما./

مژگان:و آخریش خود  ترغیبیه. یعنی در خودمون انگیزه ایجاد کنیم. خودمون و تحسین و تشویق کنیم. اعتماد به نفس داشته باشیم و بدونیم ما تو جایگاه خودمون ، تو نگاه خدا کافی و ارزشمند هستیم . 

نازنین: بیایید با هم این مسیر رو طی کنیم/ آمین که بتونیم  خیلی از گره های فردی و اجتماعی رو با کمک پدر آسمانیمون باز کنیم./ خب عزیزان به پایان یکی دیگه از برنامه های زنان امید اومدیم و امیدواریم که از این برنامه برکت گرفته باشید. شما رو به دستان امن خدا میسپارم.

مژگان:منم با یه دعا به شما شنوندگان عزیز بدرود میگم.

خدای من، در نام عیسی از تو می خواهم که به من کمک کنی تا رشد کنم و به بار بنشینم( میوه دهم). می خواهم رویاهایم، رویاهای تو باشند؛  از تو خواهش می کنم به من کمک کن تا با شجاعت ایمان خود را به دیگران نشان دهم. به من کمک کن تا همه چیز را به دستان تو بسپارم و مراحل رشد  بذر را با ایمان به تو آغاز کنم. به من کمک کن تا به تو تکیه کنم، تا بتوانم به نام عیسی به ثمر بنشینم. آمین..»

0 replies

Leave a Reply

Want to join the discussion?
Feel free to contribute!

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *